پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

معرفی اقدامات و خدمات سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران

آشنایی با سندیکای تولیدکنندگان لوله و پروفیل فولادی

دختر جانبخش و پدر جانگير
نویسنده

قاسم خرمی

مديرمسئول

دختر «جان بخش» و پدر «جان گير»؛

دو راه متضادي كه «پرديس» و «پرويز» ثابتي در پيش گرفتند !

اينكه آيا آمار افرادي كه پرويز ثابتي از زندگي ساقط كرد بيشتر است، يا تعداد جان هايي كه پروفسور پرديس ثابتي به جهانيان بخشيد؟ فعلا قابل مقايسه و محاسبه دقيق نيست اما آنچه مسلم است، اينكه نه آن جنايات پدر، چيزي از ارزش كار اين دختر بي گناه كم مي كند و نه اين خدمات و افتخارات علمي و انساني دختر، چيزي به اعتبار آن پدر سنگدل مي افزايد

 

در حاليكه اكنون برخي از انقلابيون سابق  و صاحب قدرت در نظام سياسي فعلي، شرمنده و سرافكنده آقازاده هاي رانتخوار و فاسد خود هستند، در آن سوي جهان، اعتبار علمي و اجتماعي يك دختر  نابغه و دانشمند ايراني، زير غبار پيشينه پدر ساواكي و انقلابي ستيز سابق، پنهان مانده است.

 

پروفسور پرديس ثابتي

 

خانم پرديس ثابتي، دانشمند زيست شناس و متخصص ژنتیک و ویروس شناسی و چهل و نهمين نفر، از يكصد نابغه حال حاضر جهان است كه از يكسال پيش، روزي 16 ساعت بي وقفه در لابراتوار شخصي خودش كار مي كند تا از طريق رصد و تحلیل تغییرات ژنتیکی ویروس‌ها با استفاده از الگوریتم رياضي، هيولاي كرونا را شكست دهد و از رنج ميليون ها انسان  درد مند بكاهد.

 

 13 سال پيش كه او 32 ساله بود، رسانه هاي آمريكا او را يكي از 8 دانشمندي معرفي كردند كه در آينده بيشترين تاثير را بر زندگي انسان داشته و چهره جهان را تغيير خواهند داد. به همين دليل، جايزه نبوغ آمريكا در علوم طبيعي به او تعلق گرفت و تحسين  بسياري از مراكز تحقيقاتي و نهادهاي بين المللي مرتبط با بهداشت جهاني را متوجه خود كرد.

 

اين دانشمند جوان در سال ۱۹۹۷ لیسانس زیست‌شناسی خود را از مؤسسه فناوری ماساچوست آمريكا و سپس دکترای ژنتیک را در سال ۲۰۰۲ از دانشگاه آکسفورد و دکترای پزشکی را در سال ۲۰۰۶ از دانشکده پزشکی هاروارد اخذ كرد. دانشگاه هاروارد از سخت گيرترين و معتبر ترين دانشگاههاي جهان است. ثابتي به دليل كسب نمرات و امتيازات كامل در طول دوران تحصيل، به عضويت شبكه تحقيقاتي هاروارد در آمد.

 

 

نام پرديس ثابتي يك دهه پيش و  در جريان مبارزه با بيماري كشنده «ابولا» بر سر زبان ها افتاد. او براي پيشبرد تحقيقات، داوطلبانه به آفريقا سفر كرد. سفري پرخطر، كه جان تعدادي از همكاران او را گرفت اما در كنترل و ريشه كني آن بيماري،  بسيار نقش آفريد و موثر افتاد.

 

تحقيقات او  هم اكنون بر روي كنترل ويروس كرونا از طريق ويرايش ژن انسان ها متمركز است و کیت آزمایشی برای تشخیص سریع کرونا، طراحی کرده كه همزمان مي تواند نتايج هزاران آزمايش و نمونه گيري را در كوتاه ترين زمان و كمترين خطا، تشخيص دهد. او را هم اكنون يكي از مقاومترين جبهه هاي علمي مقابل كرونا ناميده اند.

 

براي درك نبوغ پرديس ثابتي شايد بشود او را با پروفسور مريم ميرزاخاني مقايسه كرد. علاوه بر دانش پزشكي، او همچنين در حوزه هاي هنري هم فعال است و آلبومي با صداي خودش منتشر كرده است كه داراي مضامين عميق انساني است. او مي گويد تمام آرمان من، كاهش رنج انسان ها و كمك به كساني است كه مي خواهند زنده بمانند و بهتر زندگي كنند.

 

 

پرويز ثابتي؛ معاون سفاک ساواك

پرديس ثابتي در 1354 در تهران به دنيا آمد، درست همان سالي كه پدر او يعني « پرويز ثابتي» به عنوان معاون و همه كاره دستگاه امنيتي رژيم پهلوي، در اوج قدرت و قساوت بود.  ثابتي كه هم اكنون نيز بلند ترين مقام امنيتي زنده ر‍ژيم پهلوي است را مي توان «باهوش ترين»، «آرامترين» و «پرآزارترين» شخصيت امنيتي تاريخ معاصر ايران ناميد.

سخت است كه يك مقام امنيتي را عامل سقوط يك سيستم سياسي بناميم اما مي توان پذيرفت كه او ساواك را به قدرتي سركش در مقابل جامعه بي دفاع تبديل كرد و از اين طريق، بزرگترين ضربه را به اعتبار داخلي و خارجي محمد رضا شاه پهلوي  فرود آورد

اگر يكي از وظايف و يا اشتباهات ساواك را سركوب آزادي ها و روءياهاي مردم ايران بدانيم، پرويز ثابتي كه معتقد بود «اگر شاه در سال 57 دست ساواك را نمي بست و اجازه مي داد حداقل 1500 نفر ديگر را دستگير و خاموش كنيم، حكومت او، سقوط نمي كرد!»، در حقيقت، هنوز هم از طريق انتشار خاطرات و مصاحبه ها و انتقال اين پيام شوم كه «با سركوب مي توان حكومت كرد»!، مشغول ساواكي گري و ستيز با آزادي ها و روياهاي مردم ايران و چه بسا فريب و انتقام از همان انقلابيون سابق است تا به زعم خود، رژيم فعلي را هم به همان مسير بي برگشت حكومت پهلوي رهنمون سازد.

اينكه آيا آمار افرادي كه پرويز ثابتي از زندگي ساقط كرد بيشتر است، يا تعداد جان هايي كه پروفسور پرديس ثابتي به جهانيان بخشيد؟ فعلا قابل مقايسه و محاسبه دقيق نيست اما آنچه مسلم است، اينكه  نه آن جنايات پدر، چيزي از ارزش كار اين دختر بي گناه كم مي كند و نه  اين خدمات و افتخارات علمي و انساني این دختر، چيزي به اعتبار آن پدر سنگدل مي افزايد

 بنابراين، سوال اصلي شايد اين باشد كه چه عواملي مي تواند دو انسان با هوش با يك ژن مشترك را به دو مسير متفاوت و متضاد بكشاند؟ عجالتا و تا اينجاي بحث مي توان حدس زد كه اگر پرديس ثابتي در ايران  مانده بود و پدر او همچنان صاحب همان قدرت داغ و درفش بود، شايد او هم به مانند آقازاده هاي كنوني، شغلي فراتر از احتكار دارو و تجارت با  رنج و درد مردم ایران نمي داشت!

دانشجوي حقوق و دشمن حقوق بشر

پرويز ثابتي در سال 1315  در شهرستان سنكسر سمنان متولد شد و بعد از طي تحصيلات دوره متوسطه در دبيرستان زرتشتي «فيروز بهرام» تهران، در سال 1334 وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و در رشته قضايي، ليسانس گرفت.

سپس با معرفي يكي از بستگانش در سال 1337 به عنوان تحليلگر و يا بولتن نويس سياسي به استخدام سازمان اطلاعات و امنيت كشور و يا «ساواك» در آمد كه دوسال قبل، توسط سپهبد تيمور بختيار تاسيس شده بود تا فعاليت هاي اطلاعاتي و امنيتي را از فعاليت نظامي تحت امر ارتش و شهرباني، تفكيك و متمايز نمايد. روساي ساواك طي 22 سال فعاليت اين سازمان عبارت بودند از :

سرلشکر تیمور بختیار (فروردین ۱۳۳۶–۲۴ اسفند ۱۳۳۹)

سرتیپ حسن پاکروان (۲۴ اسفند ۱۳۳۹ – بهمن ۱۳۴۳)

سپهبد نعمت‌الله نصیری (بهمن ۱۳۴۳–۱۷ خرداد ۱۳۵۷)

سپهبد ناصر مقدم (خرداد ۱۳۵۷–۱۷ بهمن ۱۳۵۷)

ساواك كه با هدف كنترل فعاليت هاي امنيت داخلي و خارجي و بطور مشخص كنترل مخالفين حكومت و فعاليت هاي جاسوسي زير نظر نخست وزيري تاسيس شده بود، داراي 8 اداره كل بود كه در محور آن «اداره كل سوم» قرار داشت و در واقع همه فعاليت هاي منتقدين و مخالفين حكومت پهلوي در داخل و خارج از مرزها را بر عهده داشت.

كارهاي همه كاره ساواك

در باره دستگيري ها، شكنجه ها و حتي قتل هاي سري ساواك آمارها و حرف حديث هاي زيادي وجود دارد اما حداقل بر اساس خاطرات زندانيان سياسي سابق و بويژه گزارش سازمان هاي حقوق بشري از زندانهاي حكومت در دهه 1350، همزمان با شكل گيري جنبش هاي مسلحانه توسط گروههاي مخالف رژيم، رفتار سركوبگرايانه ساواك به شدت افزايش يافته و موارد مستند زيادي از اعدام رسمي، قتل با صحنه سازي قبلي و مرگ زير شكنجه به ثبت رسيده است.

عمده اين اتفاقات مرگ بار، زير نظر اداره كل سوم اتفاق افتاده بود، يعني همان جايي كه پرويز ثابتي حدود 20 سال در آن مشغول به فعاليت و در سالهاي آخر رژيم،  رئيس پر قدرت آن بود. پرویز ثابتی در سال ۱۳۴۵ به ریاست اداره یکم از اداره کل سوم رسید، سال ۱۳۴۹ معاون دوم اداره کل سوم بود و سال ۱۳۵۲ مسئول اول اداره کل سوم ساواک موسوم به امنیت داخلی شد و زندان «كميته مشترك ضد خرابكاري» زير كنترل مستقيم او قرار گرفت. كميته مشترك در واقع تركيبي از چند نهاد نظامي و امنيتي بود كه براي هماهنگي در سركوب مخالفين ايجاد شده بود.

به اين ترتيب، پرويز ثابتي كه به عنوان يك دانشجوي شهرستاني در رشته حقوق دانشگاه تهران تحصيل مي كرد تا مدافع حقوق قانوني مردم در مقابل قدرت باشد، تبديل به برنده ترين شمشير عليه حقوق قانوني و سياسي شهروندان ايراني شد و ساواك را به جهنمي ترين سازمان امنيتي و عامل بي اعتباري حكومت پهلوي مبدل كرد.

ثابتي در سالهاي آخر عمر رژيم پهلوي به خاطر دوستي خاصي كه با عباس هويدا( نخست وزير) داشت، حتي به روساي ساواك هم پاسخگو نبود. او ادعا كرده است كه هيچ وقت با شاه ديدار حضوري نداشته است اما از طريق هويدا و نيز فرح ديبا، اخبار خاص امنيتي كشور را به گوش شاه مي رساند و بر ذهنيت و تصميمات او تاثير مي گذاشت.

روزهاي سقوط و سرگرداني

با روي كار آمدن ناصر مقدم به عنوان رئيس ساواك، پرويز ثابتي موقعيتش تضعيف و نهايتا بركنار شد و در نهم آبان سال ۱۳۵۷ با نام مستعار عالیخانی از طریق فرودگاه بین‌المللی مهرآباد تهران، از كشور خارج و بعد از انگلستان، وارد آمريكا شد. او هم اكنون به همراه همسر و دو فرزندش در آمريكا زندگي مي كند و درگير فعاليت هاي تجاري است.

ثابتي بعد خروج از كشور حدود 30 سالي سكوت كرد تا اینکه در سال 1391 مجموعه گفتگوهاي انجام شده او با «عرفان قانعي فرد» تحت عنوان «در دامگه حادثه» منتشر شد انتشار اين كتاب ، با واكنش هاي زيادي مواجه شد و بسياري از ادعاهاي پرويز ثابتي بویژه اینکه: « در ساواک شکنجه ممنوع بود» ! زير سوال رفت و در غیاب روسای ساواک، راستی آزمایی سخنان ثابتی اساسا ممکن نبود. اما با همه اینها به حرف آمدن ثابتی بعد سه دهه سکوت، اقدام قابل توجهی بود و خواسته و ناخواسته اطلاعات موثری از ساختار امنیتی رژیم برای مخاطبان ارائه کرد. معرفي و نقد اين كتاب را به فرصت ديگري وا مي نهيم.

و اما شخصيت و رفتار پرويز ثابتي، حقیقتا نيازمند واكاوي و بررسی روانشناسانه است. آنچه مسلم است او انسان با هوش و با مطالعه اي بود اما چه عواملي او را كه هيچ علقه ديني و مذهبي نیز نداشت، به سمت اين سفاكي و بی رحمی كشاند؟

ثابتی بهایی بود اما خود او، خودش را بی اعتقاد به همه ادیان و مذاهب و وطن پرست مي نامد و قساوت هاي دوراني كه در ساواك بود را به پاي حفاظت از ايران مي گذارد، كه البته ادعاي باطلي است. اين همه بي رحمي بايد ريشه در معجوني از جنون، جاه طلبي و عشق به تحقير ديگران داشته باشد.

ثابتي لذت مي برد وقتي زنداني دست بسته و بي پناهي را در مقابل خود مي ديد و در نقش الهه تباهي، هر طور كه دوست داشت با او رفتار مي كرد. تا جایی که حتی اشرف پهلوی هم به او گفته بود که برای تو زدن و کشتن مثل آب خوردن است.

 ثابتي فكر مي كرد كه سيستم« بي داد» هميشه بر بنیاد است. او را به خاطر مسئولیت های امنیتی اش هیچ کس سرزنش نمی کند بلکه به خاطر آن تندروی ها و بزن و بگیرهایی مورد سرزنش است که حتی شاه را هم به این نتیجه رساند که امنیت کشور با انحلال ساواک بهتر تامین می شود اما دیگر خیلی دیر شده بود…ثابتی شاه را بیچاره کرد

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها