پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
۰۶ آذر ۱۴۰۱ | دیدگاهها برای شش رهبر برجسته جهانی که تصمیمات واقع بینانه گرفتند بسته هستند | خارج از صنعت, كارآفرينان و مديران, منتخب سردبیر
شش رهبر برجسته جهانی که تصمیمات واقع بینانه گرفتند
اخیرا داشتم کتاب رهبری، هنری کیسنجر را می خواندم با عنوان: Leadership: Six Studies in World Strategy نمی دانم این کتابِ جالب به فارسی ترجمه شده است یا نه...؟ هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در 99 سالگی این کتاب را نوشته است، در سنی که همگی ما معمولا هفت کفن پوسانده ایم!
علی مرادی مراغه ای:
او در مقدمه کتابش می نویسد هر جامعهای، با هر نظام سیاسی که میخواهد داشته باشد، مدام بین گذشته و آیندهاش، در نوسان است واقع نوع رهبری تعیین کننده است:
رهبران بد جامعه را بسوی نیستی و باتلاق سوق می دهند اما رهبران خوب، نه تنها جامعه خود را به جلو می رانند بلکه به پیشرفت و بازسازی جهان نیز کمک می کنند.
رهبر خوب، تصمیمات خوب گرفته، اعتمادها را جلب کرده، به وعده ها عمل میکند و برای حرکت به جلو، سیاست های واقع بینانه ای اتخاذ میکند. رهبری خوب مثل آهنرباست که همه براده های سرگردان آهن را به یک مسیر واحد و ترقی سوق می دهد و تمام تلاشهای متفرقه را معنی می دهد.
رهبری خوب، نیرویی است که همه نهادها، اعم از دولت، مذهب، ارتش، شرکتها یا مدرسه ها…را بسوی جایگاهی سوق می دهد که هرگز نبودهاند و مردم تصور آنرا نیز در خیال خود نمی پروردند.
اما رهبری بد ،باعث می شود همه نهادها و تلاشها بی هدف گردند و سرانجام فاجعه بار می آید، مثل پدرِ معتادی که همه تلاشهای و زحمات فرزندان را به باد می دهد…
هنری کیسینجر به شش رهبر برجسته جهانی پرداخته که در بازسازی و تغییر جهان در دوره ناپایدار پس از جنگ جهانی دوم کمک کردند این شش رهبر ملیِ قرن بیستم اینها هستند:
کنراد آدناور(آلمان غربی 1876-1967) که بعد از جنگ جهانی دوم، سکان هدایت آلمان را به دست گرفت. آدناور با ترکیب پشیمانی و فروتنی با سخت کوشی معروف آلمانی، پایه های بهبود کشورش را بنا نهاد و آلمان آشفته بعد از جنگ را به عضوی صلح آمیز از خانواده جهانی تبدیل کرد.
و کیسینجر، سیاست او را به عنوان “استراتژی نرمی” توصیف می کند.
شارل دوگل (فرانسه 1890-1970) فرانسه شکست خورده در جنگ جهانی را بزرگ کرد و الجزایر را قادر ساخت تا استقلال خود را به دست آورد.
و کیسینجر، سیاست او را به عنوان “استراتژی اراده” توصیف می کند.
ریچارد نیکسون (آمریکا 1913-1994) که کیسینجر ابتدا به عنوان مشاور و سپس وزیر امور خارجه برای او خدمت کرد، معتقد است که او با “استراتژی اراده” خود، به جنگ ویتنام پایان داد و با برقراری ارتباط باچین،راه را برای پیوستن آن کشور غول پیکر به خانواده جهانی هموار کرد.
و کیسینجر، سیاست او را به عنوان ” تعادل” توصیف می کند.
انور سادات (مصر1918-1981) هنر کرده با رفتن به اورشلیم برای برقراری صلح اعراب و اسرائیل، جان خود را فدا کرده با کلمه ای توصیف می کند به عنوان سیاست”خارق العاده” یا فراتر از حالت عادی…
لی کوان یو (سنگاپور1923-2015)، سنگاپور را زمانی که یک جوجه و کوتوله بود به یک غول تبدیل کرد. هنگامی که او به حکومت رسید بازماندگان استعمار بریتانیا، سنگاپور را به قطعه زمین عقب مانده ای تبدیل کرده بودند. لی کوان یو آنرا در میان پیشرفته ترین کشورهای جهان قرار داد. درآمد سرانه این کشور از حدود 517 دلار در 1965 به 60000 دلار در 2020 افزایش یافت.
و کیسینجر، سیاست او را به عنوان«استراتژی تعالی» توصیف می کند.
مارگارت تاچر (انگلیس1925-2013) سکان کشوری را در دست گرفت که در غم امپراتوری از دست رفته و با اعتصابات، مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کرد و اصلاحاتی را ارائه کرد که پایه های بریتانیا ثروتمند امروزی را پی ریزی کرد. او در عرصه بین المللی به کشورش نیرو داد.
و کیسینجر، سیاست تاچر را به عنوان «استراتژی ایمان استوار و صادقانه» » توصیف می کند.
کیسینجر می نویسد که هر شش نفر از این رهبران را می شناخته و با برخی از آنها روابط دوستانه داشت. این رهبران که از نظر خیلی ها بزرگ به نظر نمی رسند، دارای ویژگی های مشترک بودند:
دوره طولانی تجربه،
صداقت،
عزم راسخ که برای مخالفان خود مانند لجاجت به نظر می رسید،
ابتکاراتی که دیگران جرات نمی کنند،
پشتکار در تعقیب اهداف.
و شاید مهمتر از آن، احساس خدمت، مفید بودن برای مردمشان باشد.
اما دنیای امروز چقدر کوتوله شده که از فقدان چنین سیاستمداران و رهبران ملیِ متفکری رنج میبرد. رهبرانی که هر کدام جامعه خود را متحول کردند و در حل بحرانهای بزرگ، سهیم بودند.
در همین باره
Sorry, we couldn't find any posts. Please try a different search.
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات