پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

شرکت معدنی و صنعتی چادرملو

ظرفیت ها و توانمندی های شرکت بین المللی توسعه صنایع و معادن غدیر

توانمندی‌ها و محصولات شرکت فولاد خوزستان

معرفی ظرفیت ها و توانمندی های سازمان نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران

معرفی اقدامات و خدمات سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران

آشنایی با سندیکای تولیدکنندگان لوله و پروفیل فولادی

IMG_20200909_124953_556 (1)

واکنش شاه به ساخت اولین خودرو داخلی

«عجب، انگار ما همچین صنعتی داشتیم و خودمان نمی‌دانستیم!»

واقعیت این است که شاه به حوزه صنعت علاقه داشت. چند دفعه از من پرسید: «وام گرفتی؟» گفتم: نه! پرسید: «هیچ جایی به تو کمک کرده؟»، گفتم: «نه».

 

اصغر قندچی موسس شرکت ایران کاوه در باره  ساخت خودرو داخلی به مجله کارخانه دار می گوید: موضوع از التیماتوم شاه به وزرات اقتصاد شروع شد. رضا نیازمند در وزارت اقتصاد مجوز مونتاژ مرسدی بنز در ایران را به آلمانی ها نداده بود. به همین خاطر، نماینده مرسدس پیش شاه رفته بود و شکایت کرده بود. شاه هم سپرده بود که یا نیازمند باید طی ۶ ماه یک خودرو بسازد یا از پستش کناره‌گیری کند!

 

مرحوم نیازمند و مهندس شیرزاد به‌خاطر اولتیماتومی شاه برای ساخت خودرو، به دنبال فردی بودند که بتواند خودرو بسازد و پس از پرس‌وجو در بازار، مرا به ایشان معرفی کرده بودند. آقای نیازمند دیده بودند که بدنه ماک را در کارگاه خود ساخته‌ام. پرسید: «می‌توانی جیپ جنگی بسازی؟» گفتم: بله. دو ماه زمان خواستم. موتور جیپ آمریکایی بود، اما بدنه و سایر قطعاتش را خودم ساختم.

 

در نمایشگاه غرفه بزرگی به من داده بودند و من هم کارهای خودم را از جمله تریلی چند تنی و آن جیپ آورده بودم. شاه از کنار همه غرفه‌ها می‌گذشت، تنها به غرفه ما وارد شد. دید انگار ما حرف‌های دیگری داریم.

پرسید: «اینها ساخت کجاست؟»

گفتیم: همه را خودمان ساختیم.

گفت: «عجب، انگار ما همچین صنعتی داشتیم و خودمان نمی‌دانستیم!»

نشست و گفت‌وگو کرد.خواست خودنمایی‌ایی بکند،

گفت: «این چیزهایی که تو ساختی، لابراتوار و… می‌خواد، اینطور که نمی‌شود!»

گفتم: «اعلیحضرت ما لابراتوار نداشتیم، اما روی تجربه اطلاعاتی پیدا کردیم؛ مثلا فهمیدیم که چه نوع فولادی را برای چه نیازی کار کنیم».

چند تا فولاد را ردیف کردم و توضیح دادم که کدام به چه دردی می‌خورد، روشن شد! خوشش آمد که بیشتر بپرسد، دلش می‌خواست بنشیند با ما حرف بزند تا شب.

 

واقعیت این است که شاه به حوزه صنعت علاقه داشت. چند دفعه از من پرسید: «وام گرفتی؟» گفتم: نه! پرسید: «هیچ جایی به تو کمک کرده؟»، گفتم: «نه».

وام هم نمی‌خواستم، چون من می‌دانستم که کمک هم بگیریم، حرام می‌شود. چون با یک نفر و دو نفر که این مملکت آباد نمی‌شود. بالاخره بعد این نمایشگاه، وزارت اقتصاد هم از اولتیماتوم ۶ ماهه شاه خلاص شد، اولین پروانه ساخت کامیون در ایران را هم به من داد.

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها