پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
ماموریتی برای صلح در اصل چهار ترومن
کتاب ماموریتی برای صلح (Mission for Peace: Point 4 in Iran) نوشته ویلیام وارن (William E. Warne) است. ویلیام وارن در سال 1951 به عنوان رئیس برنامه توسعه آمریکا در ایران (اصل 4 ترومن) منصوب و به ایران آمد. این برنامه تا سال 1955 ادامه داشت و هدف آن ارائه مشاوره و کمک جهت توسعه اقتصادی ایران بود. در این کتاب وارن به شرح تاثیرات و تعاملات خود با افراد مختلف از جمله شاه، محمد مصدق، فضل الله زاهدی، اردشیر زاهدی، جمشید آموزگار و دیگران پرداخته است. مصاحبه ای در قالب پروژه تاریخ شفاهی، توسط موزه و کتابخانه پرزیدنت ترومن با وی در سال 1988 انجام شده است. اصل 4 اشاره به نکته چهارم مطرح شده در سخنرانی 20 ژانویه 1949 هری ترومن (Harry S. Truman)، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا درباره کمک فنی به کشورهای در حال توسعه و جلوگیری از نفوذ شوروی دارد. گفته می شود سازمان برنامه و بودجه (سازمان مدیریت و برنامه ریزی) برای اجرای طرح های این برنامه در سال 1327 تاسیس شده است
ویلیام ای. “بیل” وارن (1905-1996) در زمینه کتابهایی که به طور برجسته مسائل مربوط به آب در سطح ایالت، فدرال و بین المللی را نشان می داد، فعالیت داشت.وی از سال 1961 تا 1967 تحت فرماندار ادموند جی. “پت” براون به عنوان دومین مدیر وزارت منابع آب ایالت (DWR) خدمت کرد و همچنین در ابتدای ساخت و ساز اولین دبیر آژانس منابع از 1961-1963 بود. (پروژه آب ایالتی کالیفرنیا).وی در میان مقالات و نشریات متعدد ، دو کتاب تألیف کرد: مأموریت برای صلح: نقطه 4 در ایران و دفتر احیا Rec.
در سال 1951، هري ترومن از ويليام ای. وارن خواست تا نخستين مدير برنامه هاي اصل 4 در ايران باشد. ايران دچار آشفتگي بود. رئیسجمهور در نظر داشت اصل 4 خود را كه برنامهاي جديد و متهورانه براي پياده سازي پيشرفت هاي صنعتي و علمي ایالاتمتحده در كشورهاي درحالتوسعه بود، آزمايش كند. اين آزمايش در ابعاد همكاري هاي بين المللي مناسبِ وارن بود.
اصل 4 از دولت هاي دريافت كننده مي خواست تا خدمات مورد نیازشان را مشخص كنند. نبايد هیچگونه دخالت اقتصادي يا سياسي خارجيای وجود مي داشت، و نبايد ملاحظاتي با ماهيت سياسي در نظر گرفته ميشد. ترومن باور داشت كه وارن تنها كسي است كه براي اين مأموريت از شايستگي كافي برخوردار است.
ويليام كه در شهر سيفيلد، ايالت اينديانا در دوم سپتامبر 1905 به دنيا آمده بود، چهارمين پسر از ميان پنج پسر خانوادهاش بود. او 90 سال زيست و در شهر پالوآلتو كاليفرنيا وفات يافت. زندگي اش در نُه سالگی، آن هنگام که پدرش شغل توليد بستني را در سيفيلد رها و به دره امپريال كاليفرنيا براي تأسیس كارخانه توليد لبنيات مهاجرت كرد، دائماً دستخوش تغيير بود. هر پنج پسر خانواده لبنیاتفروش بودند و در دانشگاه كاليفرنيا درس مي خواندند. تمام آنها تجربه کشاورزیشان را در ادامه كنار گذاشتند. بيل براي تحصيل در رشته دستور زبان به مدرسه آلاما رفت. سپس به دبيرستان پالتويل يونين رفت. در ادامه، در سال 1923، از دانشگاه كاليفرنيا در بركلي در رشته زبان انگليسي فارغ التحصيل شد.
وقتي روزولت وزارت كشور را در دوران ركود گسترش داد، بيل به دفتر بازسازي پيوست. او در مطالعه بستر رودخانه ميسوري همكاري كرد و سپس تحقيقات آژانسهاي مشترك بستر كلمبيا را هدايت و تحقيقات سنترالولي در كاليفرنيا را سازماندهي كرد. بهاينترتيب، بيل به مقام دستيار كميسر ارتقا يافت تا تمركززدايي دفتر را مديريت كند.
ترومن سپس او را بهعنوان معاون وزير كشور در امور آبوبرق برگزيد. مسئوليت برنامه توسعه آلاسكا و برنامه ناواجو ايندين از جمله فعاليتهاي او در اين دوران بود.
در اين زمان بود که دعوت اضطراري ترومن از بيل برای هدايت نخستين تلاش هاي همكاري فني در ايران و كمك به تثبيت اقتصاد اين كشور رخ داد. كتاب مأموريت براي صلح داستان آن دوران است.
هدف مأموریت بیل طي چهار سالی که در ایران بود سازماندهی برنامههاي توسعه كشاورزي، مشابه آنچه همتايانش در ایالاتمتحده در مورد بذرهاي اصلاحشده، روشهاي جديد كشاورزي و گله هاي دورگه انجام داده بودند و همكاري در برنامه شاه در تقسيم املاك ميان روستاییان بود. الاغ هایی – كه روزنامه هاي كمونيستي حاشیههای زیادی برای آن درست کردند – نيز به ايران وارد شدند تا بهره وري كشاورزان ايراني را افزايش دهند.
برنامه هاي مأموریت برنامه هاي بهداشتي را نيز دربرمیگرفت كه تأسیس مراكز بهداشت روستايي و واكسيناسيون، سيستم هاي توزيع آب در مناطق شهري و سد براي ذخيره و آبياري در قالب اين برنامه ها جاي ميگرفت. برنامه سوادآموزي نيز سطح تحصيلات را در كشور ارتقا داد. بورسيه هاي تحصيلي براي بسياري از ايرانيان برای كارآموزي در ایالات متحده مهيا شد. آنها با آموختن تكنولوژي هاي جديد آن تكنولوژيها را با خود به ایران آوردند؛ همانگونه که بذرهاي اصلاحشدۀ پنبه و نیز گاو و گوسفندان اصلاحشده به ایران آمد. مديريت عمومي و مدارس فني تقويت شد. يك برنامه مسكن برقرار شد. به دهقانان روستايي انگيزه داده شد تا توليد خود را افزايش دهند و مالك زمين شوند. داستان اين برنامهها و مردم دليل بيل براي نوشتن اين كتاب در سال 1956 است.
حزب كمونيست به اين اقدامات حمله مي كرد و اینگونه القا ميکرد كه برنامههای همكاري آمريكا طناب داري است كه به دور گردن ايرانيان انداخته ميشود و تكنيسين ها جاسوس و به دنبال كنترل ايران هستند؛ اما مأموريت اصل 4 موافقتنامههای خود با دولت نخستوزير، محمد مصدق و پسازآن، فضلالله زاهدي در زمان حكومت محمدرضاشاه پهلوي را اجرا كرد. مأموريت كمك رساني عليرغم قيام مردمي و كودتا، تهديد و بسته شدن اجباري دفاتر منطقه اي، همچنان فعال ماند. هرچند خانواده هایشان برگردانده شدند. بيل همسرش، ادیت و دخترش، مارگارت، را به كاليفرنيا فرستاد. جین و رابرت نيز براي ادامۀ تحصيل آنجا را تازه ترك كرده بودند. وقتیکه اوضاع سياسي در ايران آرام شد ادیت و مارگارت به خانه شان در تهران بازگشتند تا مأموريت بيل تمام شود.
پس از حدود چهار سال مأموريت در ايران، بيل براي هدايت مأموريت كمك رساني به برزيل – كه به آن مأموريت فعاليت هاي ايالات متحده مي گفتند – انتخاب شد. در برزيل نیز همچنان بر آب، آبياري و توسعه روستايي و توسعه كشاورزي از ميان فعاليت هاي مربوط به همكاري فني تمركز داشت.
پس از پانزده ماه رياست بر اين مأموریت، دولت ایالات متحده او را بهعنوان نيروي كمكي در اختيار سازمان ملل قرار داد تا به بازسازي كره پس از آتش بس سال 1953 كمك كند. بيل تقريباً چهار سال براي تثبيت اقتصاد كره كمك كرد. وي ساخت و بازسازي بيش از دويست پروژه آبياري را مديريت کرد. برنامه هاي گسترده آموزشي توسعه اجتماعي، صنعتیسازی، زيربنايي، بهداشت عمومي و تأمين كالا به اجرا درآمد. در قالب اين مأموريت سيستم آموزش جهاني هم راهاندازي شد كه اکنون يكي از بهترين ها در جهان است. علاوهبرآن، چهار ميليون پناهنده جنگي اسکان یافتند و تغذيه شدند. در اين دوره بيش از يك ميليارد دلار در برنامه هاي توسعه كره سرمايه گذاري شد.
تجربة كودكي بيل از مهاجرت به كاليفرنيا و زندگي با خانواده هايي كه در مزارع رعيتي براي ادامه زندگي در دره امپريال خشکیده تلاش ميكردند تعهد او را به خدمات عمومي، توسعه اجتماعي و توسعه منابع آب شكل داد. شغل او در بقيۀ زندگي اش عمدتاً بر كشاورزي، خدمات فني، توسعه آب و برنامه ريزي اجتماعي متمركز بود.
او يكي از «بزرگترین سدسازان ملي» بود كه در ساخت سدهاي هووِر، گراندكولي و اورويل و سيستم هاي تأمين كننده آب مخازن آنها، بهبود بهرهوري و استاندارد زندگي جوامع بسياري نقش داشته است. او بهعنوان يك مدير حرفه اي، عضو ارشد آكادمي ملي مديريت عمومي شد. مقالات متعدد و همچنين دومين كتاب را درخصوص تاريخچه دفتر بازسازي نوشت. به درجه دكتراي افتخاري از دانشگاه هاي يانسي و ملي سئول در كره دست يافت و نشان هاي افتخار متعددي از جمله سازمان ملل، وزارت كشور و آژانس توسعه بين المللي دريافت كرد. همچنين از شاه ايران نشان تاج دريافت كرد.