پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
محمود قناد طوسي، مبدع شيريني عسلي مربايي درگذشت
حاج محمود قناد طوسی به روایت شناسنامه اول آبان 1306 و به روایت دست خط پدربزرگش پشت قرآن اجدادی سال 1304 در کوچه نو بالا خیابان مشهد متولد شد. 👈پس از گرفتن مدرک ششم ابتدایی به شغل پدری یعنی قنادی روی آورد. پدرش مرحوم «حاج غلامحسین قناد طوسی» در بست بالا خیابان(آیت الله شیرازی) وبهروی مدرسه باقریه قدیم، قنادی داشت. 👈وقوع جنگ جهانی دوم باعث مشکلاتی برای خانواده شد به حدی که محمود قناد طوسی در نوجوانی کارگری را هم تجربه کرد. 👈با بهبود اوضاع اقتصادی کشور و گذران قحطی که مستقیم برروی کارهای مرتبط با شکر تاثیر داشت، 12سال در قنادی مینا و 3سال در قنادی طباطبایی کار میکند و بعد برای خودش مغازه میزند. 👈حاج محمود قناد طوسی علاوه بر اینکه پيشكسوت قنادان مشهد و مسن ترين آنهامحسوب می شد، مبدع شيريني «عسلي مربايي» در کشور نیز بود. 👈وی سرانجام دوم تیرماه 1400خورشیدی در 94سالگی درگذشت.درگذشت
حاج محمود قناد طوسی در معرفی خودش گفته بود: آنطور که پشت قرآن به دستخط پدربزرگمان نوشته بود، متولد1304 هستم؛ ولی شناسنامهام1306 صادر شده است. محل تولدم هم، همین شهر مشهد و در کوچه «نو»ی بالاخیابان. بعد هم در همین شهر تا تصدیق ششم را در مدرسه آذربایجان خواندم.
از همان کودکی با شغل قنادی آشنا شدم. چون مرحوم پدرمان شصتهفتاد سال دم بست بالاخیابان، روبهروی مدرسه باقریه قدیم، قنادی داشتند. اصلا قنادی «حاج غلامحسین قناد طوسی» در تمام مشهد معروف بود و اگر از پیرمردهای مشهدی بپرسید، ایشان را میشناسند.
اوایل وضع مالیمان عالی بود. یعنی خانهای هزار و پانصدمتری توی بالاخیابان داشتیم که تمام بنای آن مثل شمسالعماره کاشیکاری بود. بین اتاقها بخاریهای زغالسنگی توی دیوار کار گذاشته بودند که از کف تا سقف خانه رفته بود. وسط حیاط هم حوض بزرگی داشتیم با فواره آب و دوتا درخت توت250، 300ساله. یادم هست هر سال 3دهه یعنی دهه فاطمیه، دهه عاشورا و دهه آخر صفر روی حیاط را چادر میکشیدند و کل خانه میشد حسینیه.
آن سالها در مشهد قنادیهای دیگری هم بود. قنادی حاج میرزا عبدا… جندقی، روبهروی گاراژ شمس بالاخیابان، نرسیده به گاراژ سنگتراشها بود. بعدها قنادی «مینا» که مال مرحوم حسین خادم بود که الان نوههای مشحسین صاحب قنادی «پاپا» هستند.
با شروع جنگ جهانی دوم، اوضاع اقتصادی پدرش، به دلایلی مختل میشود و این موضوع باعث میشود که در نوجوانی کارگری را هم تجربه کند. درحالی که پدرش دوست ندارد فرزندش به این کار بپردازد اما عملا کمکخرج خانواده میشود.
در این باره تعریف کرده بود: ساعت شش، ششونیم صبح روز بعد که از خواب بیدار شدم و خوشخوشک آمدم دم جوب وسط بالاخیابان، بدون اینکه متوجه باشم رفتم طرف محل فعلی میدان شهدا. همانطور که حواسم پرت اینطرف و آنطرف بود، یکدفعه خانه شاگردی داد کشید: «عملهای؟» ناخودآگاه گفتم: «بله». البته راستش را بخواهید خیلی هم خجالت کشیدم (میخندد). تا گفتم «بله»، من را برد کنار چهلپنجاه عمله دیگری که کنار شهرداری ایستاده بودند. بعد درحالیکه مزد کارگر 17قَران بود، به من گفت: «به تو 15قران میدهم!»
بعد از مدتی کارکردن به این صورت، با بهبود اوضاع اقتصادی کشور و گذران قحطی که مستقیم روی کار آنها در حوزه شکر تأثیر گذاشته بود، 12سال در قنادی مینا و 3سال در قنادی طباطبایی کار میکند و بعد برای خودش مغازه میزند. در این باره گفته بود: «یادم هست شبی که میخواستم مغازه را باز کنم، رفتم حرم و برای کارم دعا کردم. با نیت صاف گفتم: آقا شما را به جدهات زهرا(س) قسم، یک کاری برای من پیدا بشود که کمکخرج خانه بشوم.»
اما این مدل رفتن به حرم او و دعاکردنش، ماجرای خاصی دارد که به قول خودش همینطور توی گوشش مانده است: «حدود سالهای ١٣١٦یا ١٣١٧، یکی از همین روزهایی که مشغول درس خودم بودم، صحبت پدرم و دوستانش به زیارت حضرترضا(ع) و حاجتخواستن از آن حضرت کشید. در این بین یکی از دوستان پدرم گفت: «هر کسی که از روی خلوص نیت و پاکی برود حرم، نماز و زیارتنامهاش را بخواند و بعد با نیت صاف ضریح را بگیرد و 3مرتبه حضرت را به مادرشان حضرتزهرا(س) قسم بدهد، محال است که حاجتش روا نشود.»
(تصویری زير از دوران کار محمود طوسی در قنادی مینا (نشسته در وسط عکس با لباس خاکیرنگ)- حدود 1324)
منبع: روزنامه شهر آرا