پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

ايژ در تربت جام
نویسنده

قاسم خرمی

مديرمسئول

مردم و «ايژها»؛ نمايي از شهر تربت جام در اوايل دهه 60

خلاصه ايژها همدم و يار جاده هاي ناهموار جام و باخرز و تايباد و صالح آباد بودند. تنها ايرادش اين بود كه دير روشن مي شد و سنگين بود. البته تصادف با موتور سيكلت ايژ آبي هم به لحاظ جراحت و آسيب، دست كمي از تصادف با «نيسان آبي» نداشت!

📌 بخشي از تاريخ اجتماعي مردم منطقه ما، با اختراع و ورود همين موتورسيكلت هاي ايژ رقم خورده است كه به «ايژ روستا» معروف بود.

📌ساخت كارخانه ايژ و توليد محصولات آن هم داستان خودش را دارد. اين كارخانه در اواخر قرن نوزده در روسيه ساخته شد اما در اواسط قرن بيستم توسعه پيدا كرد و همزمان در دو زمينه موتورسازي و اسلحه سازي فعاليت مي كرد. زماني اسلحه معروف كلاشينكف در همين كارخانه ساخته مي شد.

📌 ورود رسمي تر موتور سيكلت ايژ به منطقه ما، شايد به دهه 40 شمسي برسد. در آن زمان جاده هاي روستايي خراب بود و ورود اين وسيله نقليه پر سر و صدا، خيلي با استقبال طبقات بالا يعني خوانين و زمينداران بزرگ مواجه نشد و آنها ترجيح مي دادند، همچنان با اسب و در مواقعي با اتومبيل مسافرت كنند


📌اما ايژ به عنوان وسيله نقليه پر قدرت و مقاوم، به تدريج با استقبال مردم و بويژه جوانان رو به رو شد و در دهه 50 و 60 در هر روستايي حداقل 4 يا 5 دستگاه موتور ايژ وجود داشت. البته مالك موتور هر كس بود به نوعي مسئوليت نا نوشته اجتماعي و اخلاقي داشت كه در مواقع ضروري، در خدمت كل مردم روستا باشد


📌اگر كسي شب بيمار مي شد، هر وقت شب بود، يك راست به سراغ صاحب ايژ مي رفت. در مراسم عروسي در روستاها، سروصداي ايژها به معني حضور ميهمانان و آغاز جشن و پايكوبي بود. اگر صدايي بيشتري به گوش مي رسيد يعني اينكه صاحب مجلس ميهمانان غريبه بيشتري داشت.

📌 از ديگر موارد شايع در استفاده از موتور سيكلت ايژ، زماني بود كه بين روستائيان نزاعي در مي گرفت و قرار بود شكوائيه به پاسگاه ژاندار مري ارائه كنند، طرفين دعوا، دوان دوان سراغ صاحب ايژ را مي گرفتند. چون مردم لابد فكر مي كردند كه هر كس زودتر به پاسگاه برسد، حق را به او خواهند داد كه البته در مواردي چنين هم مي شد.


📌 يكي از همان ايژ داران تعريف مي كرد كه در يكي از روستاها، دو طرف يك دعوا، براي رساندن فوري شكايت خود به پاسگاه، همزمان به سراغ او رفته بودند. صاحب ايژ بيچاره كه بين اين دو آشنا گير كرده بود، سرانجام مجبور مي شود هر دو طرف دعوا را در ترك موتور خود سوار كند و به پاسگاه برساند. مي گفت در بين راه موتور خراب شد و اين دو نفر مشتركا به هل دادن موتور مشغول شدند و از سر ناچاري با هم آشتي كردند

خلاصه ايژها همدم و يار جاده هاي ناهموار جام و باخرز و تايباد و صالح آباد بودند. تنها ايرادش اين بود كه دير روشن مي شد و سنگين بود. البته تصادف با موتور سيكلت ايژ آبي هم به لحاظ جراحت و آسيب، دست كمي از تصادف با «نيسان آبي» نداشت!

اين موتور ايژ كه در اوايل به عنوان وسيله اي براي كار و يا حل مشكل مردم به كار گرفته مي شد، رفته رفته به ابزار تفريح تبديل شد و هر جوان پولدار و بيكاري معمولا يك دستگاه از آن  را مي خريد و بي دليل در جاده ها و خيابان ها مي چرخيد.

بسياري از كارگران فصلي شاغل در كوره پزخانه هاي آجرپزي تهران و شهرهاي بزرگ، در نهايت بخش زيادي از دسترنج خود را صرف خريد موتور سيكلت مي كردند و به اين ترتيب مانع پس انداز و ايجاد مشاغل مولد مي شدند.

در بسياري از روستاهاي منطقه ما ممكن بود 10 دستگاه موتور سيكلت بلا استفاده وجود داشته باشد اما يك دستگاه تراكتور براي فعاليت هاي زراعي وجود نداشت

با همه اينها، هر كدام از ما با اين ايژها، خاطره داريم

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها