پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
ناسزا به پدر صنعت غذا و باقی ماجرا …
هر برند برای خودش داستانی دارد. همه چیز از افتخار شروع نمیشود، گاه یک توهین، یک ناسزا و یک تحقیر، آغاز یک تکان سودمند میشود؛ مانند آنچه منجر به تولد برند «مهرام» شد
هر برند برای خودش داستانی دارد. همه چیز از افتخار شروع نمیشود، گاه یک توهین، یک ناسزا و یک تحقیر، آغاز یک تکان سودمند میشود؛ مانند آنچه منجر به تولد برند «مهرام» شد.
شاهرخ ظهیری، در این زمینه میگوید:
من منشی مهدی بوشهری (همسر اشرف پهلوی) بودم که هر جا میرفت همراه او بودم. او مجوز تردد به کاخ سعدآباد را هم به من داده بود.
یک روز وارد کاخ شدم و پایین پلهها منتظر بوشهری بودم که اشرف چشمش به من افتاد و پرسید: «تو که هستی و اینجا چه میکنی؟»
گفتم: «منشی آقای دکتر هستم و برای امضای نامهها و چکها آمدهام»،
با عصبانیت گفت: «غلط کردی که آمدی. اینجا اداره نیست» و دستور داد من را از کاخ بیرون کنند.
این واقعه روی من خیلی تاثیر گذاشت و به فکر افتادم که به جای کار برای این و آن بهتر است، صنعت مستقلی برای خودم راه بیندازیم. پس با یک سرمایهدار یزدی که تاجر پنبه بود و همیشه دوست داشت تا با من کار کند. کارخانه مهرام را تاسیس کردیم.
از مجموعه «داستان برندها» مندرج در دومین شماره ماهنامه کارخانه دار
در همین باره
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات