پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
نقش فرودستان در انقلاب 57
«سیاستهایخیابانی» «Street Politics» عنوان کتاب «آصفبیات»، نویسنده ایرانیالاصل است. کتاب زیرعنوان دیگری هم دارد: «جنبش تهی دستان در ایران»، که محدوده مکانی و ماهیتی پژوهش نویسنده را دقیقتر میکند.آصفبیات کتاب «سیاستهایخیابانی» را درسال ۱۹۹۷ توسط انتشارات دانشگاه کلمبیا «University Of Columbia» در شهر نیویورک ایالات متحده آمریکا به چاپ رساند، این کتاب در ایران به صورت رسمی به چاپ نرسیده، اما نسخه ترجمه شده آن به فارسی توسط سید اسدالله نبوی چاشمی در اینترنت موجود است. این کتاب در ۳۲۵ صفحه مشتمل بر هشت فصل به فارسی ترجمه شده است
هدف پژوهشی نویسنده در این کتاب، بررسی ماهیت و چگونگی کنش های اجتماعی طبقه ای است که از آن به عنوان «گروه های فاقد امتیاز» در شهرها یاد می شود. در تاریخچه ادبیات موضوع، این گروه از شهرنشینان آنهایی هستند که نه به طبقات فوقانی اجتماعی تعلق دارند (طبقات مرفه)، نه به طبقات متوسط و نه به طبقات فرودست (با عنوان نه چندان دقیق «پرولتاریا»). براین اساس، شاید نزدیک ترین لفظ برای تعریف این طبقه، «لومپن پرولتاریا» باشد که نخستین بار، توسط کارل مارکس به کار برده شد.
مارکس از «لومپن پرولتاریا» طبقه ای را مراد می کرد که نه مهارت های شغلی کارگران را داشت و نه می توانست جایی در نظام طبقاتی اجتماعی بر عهده بگیرد و به همین دلیل، برای تداوم زیست، به بهره گیری از ثمرات زندگی طبقات دیگر وابسته بود. به بیانی دیگر، «لومپن پرولتاریا» برای آنکه همچنان زنده بماند، باید در «حاشیه» طبقات دیگر زندگی کند.
آنچه بیات به آن می پردازد، توصیف این طبقه در ایران است که مهاجرت آنها به حاشیه شهرهای بزرگ و به ویژه تهران، از سال های پایانی دهه ۱۳۳۰ شمسی شروع شد، با اصلاحات ارضی در دهه ۱۳۴۰ اوج گرفت و در دهه ۱۳۵۰ منجر به انقلاب اسلامی شد. در واقع، با اوج گرفتن توسعه شهری و بازماندن «پیرامون» از منافع موجود در «مرکز»، سیل مهاجران به شهرها کلید خورد.
با این همه، آن گونه که نویسنده می گوید، این طبقه به تنهایی نقشی اساسی در وقوع انقلاب اسلامی ایران نداشت، بلکه همواره در حاشیه کلان روایت های سیاسی و حتی مبارزات طبقه کارگر نیز قرار داشت، اما با وقوع انقلاب به صف آنها پیوست.
این در حالیست که در طی این سالها نیز طبقه تهیدست به دلیل اتخاذ سیاستهای نئولیبرالی دولتهای مختلف با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم میکند و انباشت این مشکلات میتواند عواقب جبران ناپذیری را داشته باشد، بنابراین باید در برخی سیاستگذاریهای تغییرات اساسی صورت گیرد تا بتوان اوضاع را کنترل کرد.
مورد متفاوت ایران
با این همه، مشابه هر کنشگر اجتماعی از حق محروم شده ای، طبقه تهیدست شهری هم برای احقاق حق زیست خود، نوعیجنبش اجتماعی خلق میکند.بیات، با ارجاع به آثار کسانی مانند «جیمز. سی. اسکات» (که کتاب «سلطه و هنر مقاومت»از او توسط نشرمرکزمنتشر شده است)، به «پیش روی آرام» یا «روایت های نهانی» تهیدستان شهری در قالب جنبش اجتماعی آنها اشاره می کند.
به نوشته بیات، آنچه در دهه های ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ در شهرهای پیرامونی تهران مانند اسلامشهر و یا قرچک رخ داده، نمونه هایی از این «پیشروی آرام» است: تصرف زمین های بایرمسکونی و کشاورزی به قصد اسکان یا زراعت، برق دزدی، خیابان کشی به شیوه خودمحور و حتی ایجاد درمانگاه های جدید.
بیات این را هم اضافه می کند که آنچه اسکات در مورد دهقان ها و «مقاومت» طبقاتی آنها می نویسد، در مورد تهیدستان شهری در ایران به شیوه ای دیگر صورت می پذیرد، شیوه ای که در سراسر «جهان سوم» بی بدیل است و شکل تازه ای از «سیاست» را تحمیل می کند. اسکات معتقد بود دهقان ها با اقداماتی از قبیل فحاشی، کم کاری، ایجاد حریق های عمدی و پشت سر کارفرما حرف زدن، در واقع در مقابل سلطه او مقاومت می کنند، اما به باور بیات، آنچه در ایران رخ داده در واقع پیش روی برای تصرف بخشی از زیست-سیاست بوده است و البته در نهایت تا حد زیادی موفق بوده است.
از میان ۶۴۶ نفری که طی درگیریهای خیابانی تهران در جریان انقلاب از اواخر مرداد ماه ۵۶ تا بهمن ۵۷ کشته شده بودند، فقط ۹ نفرشان و یا به عبارت دیگر فقط ۱ درصد آنان از آلونک نشینها بودند، بالاترین نسبتها از آن صنعتگران و مغازهداران (۱۸۹ نفر) دانشجویان (۱۴۹ نفر) کارگران کارخانه ها و کارگاه ها (۹۶ نفر) و کارمندان دولت (۷۰ نفر) بودند.
چرا تهی دستان و به طور خاص حاشیه نشینان و ساکنان املاک تصرف شده، از فرایند مبارزات انقلابی به دور ماندند؟
تھی دستی، بیعدالتی و ظلم به تنهایی دلایل کافی برای عمل سیاسی ضددولتی فراهم نمیآورند. سؤالهای ضروری این است که تهیدستان چه درکی از تهی دستیشان، ستمی که بر آنان میرود و مشکلات روز به روزشان دارند؟ چه کسی را مقصر می دانند؟ چه مکانیزم ها و استراتژی هایی (اگر وجود داشت برای مبارزه با این مشکلات، تدبیر و اتخاذ می کنند؟) و سرانجام اینکه، تا چه میزانی، نیروهای سیاسی بیرونی با ارائه تحلیلها و راه حلهای متفاوت برای مشکلات آنان، علاقمند و قادر به فعال ساختن تهی دستان هستند؟
شعری که خسرو گلسرخی در جریان دادگاه اش خوانده بود با عنوان «زیر پل جوادیه)، هم بیانگر حس دلسوزی و هم احساس تعلق مذهبی بود. داستان های کوتاه صمد بهرنگی و غلامحسین ساعدی عمدتا روی بدبختی های مردم طبقات فرودست و زندگی فلاکت بار شان متمرکز بود. گمنامی و بی ریشگی مهاجران به شهرها، موضوع اصلی انتقادات اجتماعی جلال آل احمد بود.
«آشغال دونی»، ساعدی که بر اساس آن فیلم «دایره مینا» ساخته شده بود روانشناسی اجتماعی لومپن پرولتاریا را دست مایه خود قرار داده بود که بنا بر گفته «علی اکبر اکبری» تفاوت چندانی با «طبقه کوچک تهی دست« و یا طبقه زیرین شهری نداشت. با اینکه، در این دوره، تهی دستان جدید به بخشی از تصور عمومی تبدیل شده بودند، اما این تصور هم انسانی فاقد قدرت را مجسم میکرد.
تصرف املاک
در فصل چهارم کتاب، نویسنده روایت اشغال خانه های متروک فرادستانی را روایت می کند که با وقوع انقلاب از ایران رفته بودند. به نوشته بیات، در فاصله سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹، تهیدستان شهری به تصرف خانه و هتل ها پرداختند. بیات از «روزنامه آیندگان» نقل قول می کند که تنها در ماه های نخست انقلاب، ۴۵۰۰ ویلا در تهران توسط تهیدستان شهری تصرف شد.
این اما تنها پایتخت نبود که شاهد تصرف املاک بود. در فصل پنجم کتاب با عنوان «سیاست کوچه پس کوچه ها: تصرف کنندگان املاک و دولت»، می خوانیم که در شهری مانند مشهد، یعنی جایی که تا پایان سال ۱۳۶۰ حدود ۵۰۰ هزار حاشیه نشین داشت نیز این رخداد به شکلی گسترده تکرار شده است. بیات می نویسد که در این شهر، از جمله در محله «کوی طلاب» ، تصرف خانه ها توسط تهیدستان شهری انجام گرفته است. این البته همان جایی است که در سال ۱۳۷۱، اعتراض های سه روزه مشهوری درگرفت که به عنوان بزرگ ترین رخداد سیاسی آن سال نیز شناخته می شود.
جنبش بیکاران و سیاست دست فروشی
جنبش اجتماعی بیکارشدگان و البته تهیدستان شهری که هرگز شغل رسمی نداشته اند، موضوع فصل ششم کتاب «سیاست های خیابانی» است. نویسنده معتقد است اعتراض های کور و خشن کارگری در ایران مدرن چندان جایگاهی نداشته است و بر خلاف بسیاری از کشورهای مختلف در حال توسعه، تاب آوری کارگران در مقابل بحران های مالی و درآمدی نسبتاً بالا است. بیات می گوید حمایت خانواده ها و خویشاوندان و نیز فعالیت اقتصادی غیررسمی، احتمالاً دلیل اصلی این تاب آوری بوده است.
با این همه، کارگران ایران در عمل هرگز نتوانستند واقعاً متشکل شوند و به شکلی سازمان یافته، به چانه زنی در سطح بالای قدرت بپردازند. دلیل این موضوع را نیز نویسنده در پا نگرفتن جنبش های کارگری، ضعف نیروهای چپ و واگرایی دولت از شعارهای چپ گرایانه می داند. به این ترتیب، «جنبش بیکاران» در ایران نتوانست خروجیِ مناسبی در سیاست پیدا کند و سهم طلبی داشته باشد.
این در حالیست که به نوعی میتوان گفت در طول این سالها کارگران به دلیل ضعف تشکلهایی مانند خانه کارگر که باید در اصل مدافع حقوق آنها باشد، اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاده است، نتوانستهاند از حقوق خود دفاع کنند، بنابراین در چنین حالتی معلوم است که آنها توان چانه زنی بالایی را ندارند، نمونه عینی این موضوع در جلسات پیرامون تعیین حداقل دستمزد کارگران رخ داد، در حالیکه بر اساس قانون کار، حداقل دستمزد کارگران باید متناست با نرخ تورم افزایش یابد، اما در عمل شاهد چنین موضوعی نبودیم.
این شاید همان رخدادی باشد که در فصل هفتم کتاب، با عنوان «اعتراضیان خیابان: سیاست های دست فروشی» دنبال می شود. در واقع، تهیدستان شهری که نتوانسته بودند جایی در ساختار قدرت برای خود دست و پا کنند و همچنان محذوف و حاشیه نشین باقی مانده بودند، دوباره به تصرف خیابان ها به عنوان نمادی از سیاست و قدرت روی آوردند.وجه اقتصادی و زیست-اجتماعی این حضور در خیابان ها را نیز به باور بیات، می توان در پدیده دست فروشی دید، یعنی آنجا که خیابان محل کسب کسانی می شود که شهر نمی خواهد یا نمی تواند راهکاری برای امرار معاش پیش پای شان بگذارد.
با گسترش پدیدار دست فروشی در شهرها طی دهه های ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰، حالا این گروه اجتماعی حضور پررنگ تری در صحنه اجتماع دارند، به طوریکه طی دو سال اخیر با افزایش نرخ تورم، از یک سوء شاهد کاهش شدید قدرت خرید مردم بودیم و از سوی دیگر نرخ نرخ بیکاری روند صعودی به خود گرفته، خروجی چنین وضعیتی نیز افزایش مشاغل کاذب و شکننده از جمله دستفروشی در کلانشهرها از جمله تهران بوده، این در حالیست که دولت و شهرداریها هنوز نتوانستهاند اوضاع دستفروشها را سروسامانی دهند، هرچند گاهی نیز شاهد صحنههایی هستیم که برخوردهای خشنی با دستفروشان از سوی ماموران شهرداری صورت میگیرد، اما در این باره نیاز به سیاستگذاری درست و موثری هستیم،موضوعی که باید به فوریت در دستور کار تصمیمگیران قرار گیرد، تا به وضعیت دستفروشان رسیدگی شود.
کتاب حاضر کوششی است برای به تصویر کشیدن مبارزات آن گروههای اجتماعیای که به واسطه عدم تعلق به طبقه با قشر معینی، سرنوشت. مبارزات و تلاش روزمره شان برای بقا، از دید جامعه شناسی و علوم سیاسی جدید پنهان مانده است.
حاشیه نشینان شهری، فروشندگان دوره گرد، کارگران روزمزد که همگی در این کتاب، تحت عنوان تهی دستان شهری مورد توجه قرار گرفته اند در زمره این گروه اجتماعی به شمار میروند.
تلاش روزمره و پیگیرشان برای بهبود وضع مسکن و معیشت، کار و در آمد، آنها را به اتخاذ راهکارهایی همچون همراهی و همگامی موقت با این یا آن نیروی سیاسی، تأسیس تشکلات مستقل با عمری بیش و کم کوتاه و همچنین مذاکره و معامله با دولت و حکومت سوق می دهد.
راهکارهایی که به آنان امکان پیشروی آرام برای تضمین بقای شان را در جامعه ای که در آن فاقد هیچ گونه امتیازی نیستند، می دهد. همین تلاش ها، و پیوستگی های انفعالی ای که زمینه ساز این تلاشها هستند، تحت عنوان سیاست های خیابانی در کتاب حاضر مورد بحث قرار گرفتهاند.
با نگاهی به مقاله رامین بیات