پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
پديده جليل رحيمي: بازنشر به مناسبت 10 بهمن سالروز تولد او
دوران 8 ساله دكتر جليل رحيمي جهان آباد، به عنوان نماينده مردم تربت جام، تايباد، باخرز و صالح آباد در دوره يازدهم مجلس شوراي اسلامي، روز اول خرداد 1403 رسما پايان يافت. منصب نمايندگي، بسيار خوش استقبال و بد بدرقه است. به همين دليل و بويژه اكنون كه از دايره قدرت خارج است، لازم است تا به رسم قدرشناسي، از او يادي كرده باشيم
ارزيابي كارنامه عملكرد 8 ساله دكتر رحيمي در دو دوره مجلس بويژه اثر فعاليت هاي او در حوزه انتخابيه، نيازمند مجال بيشتر و در اختيار داشتن داده هاي آماري درست و نيز فراهم بودن فضاي نقد و گفتگوي منصفانه است، كه فعلا موضوع اين نوشته نيست.
او، هفتمين فردي است كه در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، از منطقه ما به مجلس راه يافته است كه به لحاظ خصوصيات فردي، خاستگاه اجتماعي، تيپولوژي فكري و رفتارسياسي، مي توان گفت با همه نمايندگان پيش از خود، متفاوت بود. از اينرو، خوب يا بد، او را بايد يك پديده ناميد؛ «پديده جليل رحيمي»
جليل را من در ميانه گرد و غبار رقابت هاي انتخاباتي مجلس ششم، شناختم. كانديدا بودم و قرار بود بعد از نماز مغرب در مجلس اعظميه تربت جام، جلسه سخنراني و پرسش و پاسخ داشته باشم. او و دوستانش هم آمده بودند، احتمالا براي اينكه من را سوال پيچ كنند و بسنجند و اگر اندك خطري در مسير پيروزي كانديداي اهل سنت و منتخب ائتلاف مزار، هستم، كنار بزنند.
جواني بود در حدود سن و سال خودم كه از وسط مسجد، بلند شد و با من را به پرسش گرفت. بسيار با حرارت و پرهيجان و البته آشنا به مفاهيم و واژگان علم سياست، حرف مي زد؛ بعدا فهيمدم كه در همين رشته علوم سياسي و روابط بين الملل هم تحصيل كرده است.
او از حاميان جدي ائتلاف مذهبي و انتخاباتي مزار بود كه به بركت فضاي باز سياسي بعد از دوم خرداد 76 شكل گرفته بود و به شدت هم باور داشت كه اين دوره و از اين حوزه انتخابيه، بايد نماينده اهل سنت به مجلس برود و حتي درباره اصل كانديداتوري من نيز چون چرا داشت. جزئيات آن جلسه را خود او در ياداشتي به درستي توضيح داده است اما تاجايي كه يادم هست، تاكيد من بر دموكراسي و اصلاح طلبي و پرهيز از دسته بندي هاي قومي و مذهبي و فرقه اي و اين حرفها بود و به ايشان گفتم كه اين ائتلاف هاي مذهبي ممكن است روزي، دامن خود شما را هم بگيرد!
بعد از آن، جليل را نديدم. فقط در زماني كه مديركل امورمجلس سازمان بهزيستي بودم، چندبار در داخل مجلس با هم احوال پرسي مختصري داشتيم تا هنگامي كه قرار بودكانديداي دوره دهم مجلس شود و در تهران و در دفتر روزنامه قانون، ديدار و گفتگوي نسبتا مفصلي انجام داديم.
از قضا، چالش اصلي جليل رحيمي براي راه يابي به مجلس، همان هشدار 16 سال پيش من، يعني خود ائتلاف مزار بود كه اگر با همان ساختار و رويكردهاي قبلي بنا بود، دست به گزينش نامزد نهايي اهل سنت بزند، احتملا انتخاب اول آنها، جليل رحيمي نبود. جليل هم اين واقعيت تلخ را با قدري تاخير دريافته بود.
در هر صورت، جليل در آن دوره از ائتلاف مزار خارج شد و به اتفاق تعدادي از نيروهاي سياسي مستقل تر و نيز به كمك شبكه هاي اجتماعي و البته مهارت بالاي خودش در سخنوري و بسيج هواداران، موفق به جلب اكثريت آراي مردم شد. پيروزي او به يك معني، غلبه پيرامون بر مركز بود. يعني به كمك نيروهاي مذهبي روستايي و حاشيه اي، قدرت تصميم گيري از اشراف مذهبي شهري را گرفته بود.
كم اثر كردن ائتلاف هاي مذهبي- انتخاباتي در منطقه، از ابداعات و ابتكارات جليل رحيمي بود اما او شوربختانه مذهب گرايي در حوزه سياست را تعطيل نكرد و در واقع، همان مذهبي ديدن انتخابات را به شكل ديگري بازتوليدكرد. دوست داشت كه اهل سنت ايران در هيات و شاكله يك حزب سياسي شناخته شود.
تاكيد بر استيفاي حقوق شهروندي اهل سنت، كه مسلما در چرخه اي از نابرابري ها مغفول مانده بود، كار درستي بود اما مي توانست در قالب يك سياست اعمالي و نه لزوما اعلامي، پيگيري شود. در هر صورت، سخنان مذهب بنيان او، اگرچه جلوي برخي توهين هاي رسمي به نمادهاي مذهبي اهل سنت و صحابي پيامبر را گرفت اما شكاف هاي مذهبي را نيز در خود منطقه حوزه انتخابيه او، فعال نگاه داشت و شايد بتوان گفت كمك زيادي به رشد فرهنگ سياسي در منطقه نكرد.
مواضع و رفتار سياسي دكتر رحيمي در طول 8 سال نمايندگي بويژه در اين چندسال اخير كه پاي اينستاگرام و واتساپ به ميان آمد، بسيار متنوع و پرنوسان بود وفهم درست مقصود او را براي خيلي ها سخت كرده بود. به عنوان يك نماينده اصلاح طلب، صريح ترين حرفها در حوزه سياست و دفاع حقوق شهروندي ايرانيان را به زبان آورد اما عضو محافظه كارترين حزب جريان اصلاحات، يعني كارگزاران نيز سازندگي شد!
شديدترين حملات عليه جريانات راست تندرو بويژه كريمي قدوسي، نماينده راديكال مشهد را انجام داد اما زير نامه حمايت نمايندگان خراسان از عملكرد علم الهدا امام جمعه مشهد را هم امضاء كرد و دست آخر در انتخابات رياست جمهوري اخير در ائتلاف حاميان مرحوم آيت الله رئيسي قرار گرفت و حتي بخشي از جامعه اهل سنت را هم به اين سمت كشاند. شايد هم، دكتر رحيمي به هر شكلي مي خواست، براي جامعه اهل سنت ايران، جاي پايي در سپهر سياست ايران باز كند.
با همه اينها، جليل رحيمي هنوز هم يكي از نخبگان محلي و استعدادهاي منطقه ما است. او هم دوستان و هواداران زيادي دارد و هم مخالفان و منتقدان بسياري. اما ما بايد تمرين كنيم كه آدم ها بويژه فعالان حوزه سياست را سياه و سفيد نبينيم و هر كسي را با مجموعه ضعف ها و قوت هايش به رسميت بشناسيم. نمايندگي، شغل پر مسئوليت و پر استرسي است. جداي ارزيابي عملكرد، حداقل مي شود حدس زد كه او هيچ روز بي استرسي را شب نكرده و هيچ صبح بي دغدغه اي را آغاز نكرده است
در نگاه من اما جليل، قهرمان تحقق روياهاي دست نيافتني خويشتن است. او جوان روستايي از تيمنك پايين جام، بدون پشتوانه سياسي و طبقاتي و مالي بود كه با اتكا به ويژگي ها و پشتكار فردي خودش توانست، با اعتماد مردم از پله قدرت بالا برود. او خواسته يا ناخواسته به بسياري از جوانان منطقه اعتماد به نفس داد.
در طول دوره نمايندگي هم دست كم به لحاظ مالي سالم زيست و وارد زد و بندهاي مالي و مافيايي نشد. اميد كه ايشان هم با مطالعه مجموعه كاميابي ها و ناكامي هاي 8 ساله، تجربه اي فاخر براي خدمت به اين ميهن و مردم در موقعيت هاي آتي فراهم آورد.
برادران خرمي؛ قاسم و هاشم
نوشته دكتر جليل رحيمي نماینده دور دهم و یازدهم تربت جام و تایباد در مجلس شورای اسلامی:
“صبح در صحن چند ساعتی درگیری روزمره داشتم ساعت ده مجلس تعطیل شد برای راهپیمایی ۱۳ آبان موقع نماز و نهار خدمت دوست و همشهری خوبمان آقای دکتر قاسم خرمی بودم.
قاسم خرمی را اولین بار در زمستان۱۳۷۸انتخابات مجلس ششم در تربت جام دیدم ، ستادی داشت در خیابان المهدی تقریبا حدود فروشگاه برنج یونس فعلی
یادم هست وقتی اولین بار صحبتهایش را شنیدم خیلی جذب تحلیل ها و نحوه بیانش شدم آن زمان من دانشجوی فوق لیسانس بودم و در مرکزاسناد ریاست جمهوری هم کار می کردم
ایام انتخابات به تربت جام آمدم ، میثاق با ژنده پیل در حال شکل گیری بود و دکتر احمد خاص احمدی کاندیدای طیف مذهبی ما بود به شدت از ریزش رای میثاق نگران بودیم و تحلیلمان این بود اصول گراها و کاندیدایشان نمی توانند آرا اهل سنت را جمع کنند اما جمع شدن آرا طیف ما توسط فردی مانند قاسم خرمی نگران کننده بود اصلاح طلبی خیلی در فضای سیاسی اوج گرفته بود و خرمی هم یک تحصیل کرده سیاسی، سخنران و اصلاح طلب بود برای جوانان حرفهایش جذاب بود ، چند شب رفتیم به ستادش برای اینکه ببینیم چقدر ممکن است آرا سبد رای اهل سنت را جمع کند
اما داشتیم کم کم خودمان جذبش می شدیم .شجاعانه صحبت می کرد، با سواد و جوان بود ، برخوردش دوستانه و بی تکلف بود و اصلاح طلب هم بود آنهم اصلاح طلب داغ و طلایی.ما قبلا خاطره و سابقه رای به اسدالله جامی را داشتیم و می دانستیم جوانان و حتی مردم عادی به راحتی جذب چنین شخصیتهایی می شوند و با آنها احساس همگنی فکری می کنند اما دغدغه ای از جذب آرا به طیف اصول گرا نداشتیم چون هم متشتت بودند و هم نماینده آنها دکتر حسینی برای سومین بار کشش رای نداشت و الباقی هم خطر جذب رای توده ای نداشتد
یادم هست آقای قاسم خرمی رفته بود نماز مغرب به مسجد اعظمیه و می خواست بعد نماز سخنرانی کند ما نگران شدیم با چند نفر از دوستان رفتیم آنجا تا هم اوضاع را رصد کنیم هم در پرسش و پاسخ چالش ایجاد کنیم و نگذاریم اهل سنت جذب قاسم خرمی شوند
خیلی جذاب و قاطع صحبت کرد از چهره نماز گزاران می شد فهمید هم ناامید از پیروزی یک کاندیدای اهل سنت هستند و هم جذب گفتار و رفتار خرمی شده اند ،
چند سوال در پرسش و پاسخ مطرح کردیم محترمانه اما چالشی:چرا از ائتلاف مزار حمایت نمیکنید؟ چرا نمیگذارید اکثریت مردم از خودشان نماینده تعیین کنند ؟ آیا شما آمدی رای ما بشکند و اصولگرا برود مجلس؟و…..
قاسم خرمی به نقد ائتلاف مذهبی پرداخت و اکثریت و اقلیت را طیف بندی نه مذهبی و بلکه سیاسی می دانست و اکثریت مردم را اصلاح طلب و خودرا کاندیدای این اکثریت می دانست. از قرون وسطی گفت و انقلاب فرانسه و ماجرای گیوتین انقلاب فرانسه که گردن طراحش را زد و گفت با دست خودتان ، با طیف بندی مذهبی خودتان را حذف می کنید این کار خود شما را بعدا حذف میکند.
قاسم خرمی آن سال کمتر ازده هزار رای آورد و رفت و بعدا هم کاندیدا نشد اما حرفهایش از همان نماز مغرب مسجد اعظمیه در ۱۹ سال قبل ، تا امروزکه در لابی مجلس شورای اسلامی دیدمش، ذهنم را درگیرکرده است.
راست می گفت با ایده مذهبی و چالش تعصبات نمیشود دموکراسی ایجاد کرد. اما چاره نیست ، وقتی شما ائتلاف مذهبی را قبول نکنی و رقیب اجرا می کند، می بازی در ماجرای انتخابات مجلس دهم برادرش هاشم خرمی که وکیل دادگستری است خیلی به من کمک کرد و حتی ایده اصلاح قانون مواد مخدر و کاهش اعدامها را او به من داد که بعدا تبدیل به قانون کردیم.
برادران خرمی ، به مفهوم واقعی کلمه اصلاح طلب و بدون تعصبات و دوست داشتنی هستند
نماینده مجلس که شدم به دیدن قاسم رفتم آن زمان مدیر روزنامه پر طرفدار قانون بود خیلی دوست داشتم بعد سالها ببینمش، در آن دیدار هم مثل امروز در مجلس ، شاداب اما اندکی ناامید از آینده تحولات کشور به نظر میرسید در لابلای حرفهایش متوجه شدم درگیر روزنامه و نشریه و صنعت و این امور است
دیروز با قاسم در دفتر هیات رییسه مجلس چند دقیقه ای صحبت کردیم باز هم بی تکلف بود و راحت. قرار شد با هم برویم و چند وزیر را ببینیم و برای ایده هایی که داشتیم تلاش کنیم.”
