پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

لطيفه سازي سياسي
نویسنده

قاسم خرمی

مديرمسئول

چرا در ايران، اين همه لطيفه سياسي ساخته مي شود؟

جوک سازی عموما نتیجه یاس از عملکرد حکومت است. یعنی ناامیدی از همان پدری است که او را حلال همه مشکلات می شمردند. در پسِ همه اين لطيفه سازي ها، يك تصور و نگرش سياسي وجود دارد، اينكه جامعه (به درست يا غلط) احساس مي كند كه به لحاظ نبوغ، آگاهي، شايستگي و بويژه دانش فني از حكومت باسوادتر، مدرن تر وجلوتر است.

 

اين روزها، بخش زيادي از مردم ايران با ساخت و انتشار چند جوك و طنز سياسي از كنار جدي ترين و تلخ ترين واقعيت هاي سياسي و اجتماعي موجود جامعه عبور مي كنند تا به قول خودشان تحمل مشكلات را ممكن تر سازند اما اينكه عده اي در قدرت «گاف» بدهند و عده اي بيرون از قدرت « جوك» بسازند، چه عواقبي دارد  و اساسا تا كجا قابل استمرار است؟

طنازي البته جزئي از روحيه و فرهنگ پسنديده مردم ايران و بخشي از مهارت هاي كلامي و ارتباطي آنان است اما آنچه اكنون تحت عنوان لطيفه سازي و لطيفه گويي سياسي در ميان عموم مردم جاري است، چيزي فراتر از اينها و در حقيقت نوعي اعتراض نرم و سرپوشيده به سياست ها و اقدامات حكومت و يا رفتار برخي از اعضاي طبقه حاكمه است.

مخالفت و يا سوء تفاهم ميان مردم و حكومت، پديده جديدي نيست و ريشه در خصلت اپوزيسيون سازي در درون فرهنگ سياسي ايران دارد كه از پيش زمينه هاي تاريخي و مذهبي برخوردار است. در اين نوشته اما تلاش شده است تا اين نگرش و رفتار جاري در ميان نخبگان، كنشگران سياسي و طيف گسترده مردم، از منظر روانشناسي سياسي و بويژه تئوري «شخصيت اقتدار طلب» «تئودور آدورنو» توضيح داده شود.

شخصیت اقتدارطلب مورد نظر آدرنو كه در نقطه مقابل «شخصیت دموکراتیک» مورد نظر « هارولد لاسول» قرار مي گيرد، شخصیتی است که در کودکی سرکوب شده و وقتي بزرگ مي شود همیشه در صدد انتقام گیری از ديگران است. اين تيپ شخصيتي در مقابل افراد داراي زور و قدرت، بسیار مطیع و مهربان ظاهر می شوند اما در برابر افراد ضعیف و زیر دست خود، معمولا به خشونت و زور گویی بی حد و حصر روي مي آورند.

 «آدرنو » وجود چنین ویژگی هايي در شخصیت «آدولف هیتلر» را یکی از مهمترین عوامل ظهور و گسترش فاشیسم در آلمان دانسته است. از نظر روانشناسی سياسي «شخصیت اقتدار طلب» ریشه در دوران کودکی افرادی دارد که زیر سلطه پدری قدرتمند پرورش یافته اند. سلطه پدر در حوزه­های گوناگون زندگی فرد، هرگونه فرصت ابراز وجود را از او گرفته و او را تحقیر و منزوی کرده است.

افراد سرکوب شده در کودکی، وقتی به بزرگسالی می رسند دولت و حکومت را استمرار سلطه پدر می دانند. از نظر این افراد حکومت به مثابه پدری قدرتمند همچنان حلال  همه مشکلات است. اما به محض اینکه به ضعف ها و محدودیت های حکومت در حل مشکلات، وقوف می یابند، به واکنش های عصبی و نا امیدانه علیه قدرت دست می زنند و در صدد انتقام گیری از دولت و زندگی اجتماعی و سیاسی برمی آیند.

 شخصیت اقتدارگرا همچنین با دو ویژگی پارادوکسیکال يعني «سلطه­ جویی» و «تسلیم ­طلبی» نیرویی مستعد، برای هرنوع شورش و بحران درهنگامه ضعف حکومت است. اين افراد معمولا حاضر به تبعیت از هیچ هنجار و قاعده و نهادي نیستند، بنابر این با تخریب نهادهای قانونی و يا رسمي مثل انجمن ها و احزاب زمینه را برای رویارویی مستقیم مردم با حکومت و در نتیجه گسترش خشونت و منازعه در سطح جامعه فراهم می سازند.

 شخصت اقتدارگرا، اگر با توسل به درگیری و خشونت به قدرت برسد، از استعداد زیادی برای ساخت جامعه توده گرا و غیر دموکراتیک برخوردار است. حتي آنهايي كه با پشتوانه احزاب و اليت سياسي به قدرت رسيده اند، بعد از تصرف قدرت، اقدام به تخريب احزاب و تحقير نخبگان كرده و  دوست دارند بي واسطه با توده هاي سازمان نيافته مردم در ارتباط باشند.

حالا با انطباق اين نظريه با جامعه ايران، مي توان ادعا كرد كه ویژگی های درونی برخي کنشگران عرصه سیاست این با خصوصیات شخصیت اقتدارطلب آدرنو اشتراكات زيادي دارد .خانواده ایرانی عموما ساختی پدر سالارانه دارد بنابراین سلطه و شیخوخیت توام با احترام پدر، همیشه ودرهمه ابعاد زندگی سیاسی ایرانیان حضور داشته است.

 جلوه اصلی شخصیت اقتدارگرا در نوع نگاه آنان به حکومت و انتظاراتشان از آن نهفته است .ایرانیان در مقابل حکومت ها قرن ها رفتار مشابه و مبتنی بر ترس، سکوت وگاه تمسخر داشته اند. آنجا که به آنان فرصت حرف زدن و انتخاب داده می شود عموما سکوت و یا بی تفاوتی پیشه می کنند و يا به جدال ها و كشمكش هاي بيهوده با يكديگر مشغول مي شوند اما در خلوت خودشان تا می توانند در قالب طنز و لطیفه رفتارهای حکومت را به سخره مي گيرند و نهایتا وقتی از ضعف وعدم کارایی حکومت مطمئن شدند، دست به شورش می زنند.

به عبارتی ایرانی ها خيلي با قدرت حاکمه وارد دیالوگ و تعامل و يا تضاد و تعارض آشكار نمی شوند و بیشتر مایلند تا انتقاد و اعتراض خودشان را به شیوه غیر مسقیم و سرپوشيده و در قالب ساختن جوک ها، لطیفه ها و اشعار و تصاویر طنز آمیز بیان کنند. این شیوه محدود به دوره خاصی نبوده و از عبیدزاکانی گرفته تا ایرج میرزا و توفيق و گل آقا و نیز تاکنون استمرار یافته است.

جوک سازی عموما نتیجه یاس از عملکرد حکومت است. یعنی ناامیدی از همان پدری است که او را حلال همه مشکلات می شمردند. لطیفه سازی علیه حکومت البته تا آنجا که به کاهش آلام و فشارهای روحی و روانی شهروندان منجر شود، امری عادی و حتي ممكن است مانع از انفجار اجتماعي وشورش هاي سياسي شود. اما هميشه اينگونه نخواهد بود، ضمن اينكه نفسِ اين كار هم به معناي وجود درجه اي از  اختلال در روابط جامعه و حكومت است.

در پسِ همه اين لطيفه سازي ها، يك تصور و نگرش سياسي وجود دارد، اينكه جامعه (به درست يا غلط) احساس مي كند كه به لحاظ نبوغ، آگاهي، شايستگي و بويژه دانش فني از حكومت باسوادتر، مدرن تر وجلوتر است. شكاف ميان نوع آگاهي هاي جامعه و حكومت در ايران، واقعيتي است كه هميشه وجود داشته است. مثلا حكومت قاجاريه از مردم سنتي تر بود اما دولت مدرن تاسيس شده در دوره رضاشاه، از جامعه وقت باسواد تر و پيشرفته تر بود.

نكته متفاوت از قبل شايد اين باشد كه امروزه حتي كارگزاران حكومتي نيز به ساخت و ترويج لطيفه هاي سياسي عليه سياستگذاري ها، گفته ها و يا رفتارهاي مقامات و صاحب منصبان مبادرت مي ورزند. به عبارتي آنهايي كه در قدرت شريكند نيز در بيرون از فضاهاي رسمي و اداري، مايلند تا در جبهه جوك سازي مقابل حكومت قرار بگيرند.

 هر چند لطيفه سازي نوعي اعتراض نرم و نشانه اي از نارضايتي است اما در عمل شايد خيلي راهگشاي حوزه سياست نباشد و چه بسا تبديل چالش هاي جدي سياسي و اجتماعي به مسائل فان و سرگرمي، مانع از ضرورت انجام نقد سیاسی عميق و منصفانه به عملكرد حكومت و مانع از انجام بهنگام نواقص موجود در فرايند حكمراني مطلوب شود. ضمن اينكه مي تواند به گسترش بی اعتمادی و ایجاد گسست بيشتر در رابطه میان حکومت و مردم نيز منجرشود.

در مجموع لطيفه سازي سياسي كنش موقتي مردم بي قدرت در مقابل صاحبان قدرت است و بايد تدابيري انديشيد تا از طريق ايجاد نهادهاي سياسي با دوام مثل احزاب و انجمن ها، ميزاني از قدرت به جامعه منتقل شود تا با مشاركت بيشتر آنان در فرايندهاي تصميم گيري، «لطيفه سازي» پنهان به «سياست ورزي» آشكار و موثر تبديل شود

 

 

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها