لودویگ+فون+میزس

علم انسان در برابر علم طبیعت: نقد پوزیتیویسم از نگاه میزس

لودویگ فون میزس یکی از اندیشمندانی بود که به مخالفت جدی با استفاده از روش علوم تجربی در علوم انسانی پرداخت؛ او در سال 1962 با نوشتن کتاب «بنیان نهایی علم اقتصاد، رساله‌ای درباره روش» در صدد پاسخ به این پرسش برآمد که چرا شناخت پدیده‌های انسانی به روش علوم طبیعی ممکن نیست

اویس ارشادیان- یکی از بنیادی‌ترین پرسش‌ها در فلسفه علم این است که آیا می‌توان از روش علوم طبیعی برای شناخت پدیده‌های انسانی نیز استفاده کرد یا نه؟ پوزیتیویسم بر این اصل قرار دارد که تنها آنچه که قابل مشاهده و آزمایش تجربی باشد، معنادار و علمی محسوب می‌شود؛ به بیان ساده، پوزیتیویست‌ها معتقدند هر آنچه نتوان آن را اندازه‌گیری یا در آزمایشگاه بررسی کرد، «بی‌معناست»؛ از جمله مفاهیمی مانند ذهن، اراده یا اخلاق. بنابراین روش علوم طبیعی باید معیار همه شناخت‌ها باشد. این دیدگاه باعث شد بعضی از اندیشمندان در حوزه علوم انسانی نیز در صدد استفاده از روش علوم طبیعی بر آیند. میزس یکی از اندیشمندانی بود که به مخالفت جدی با استفاده از روش علوم تجربی در علوم انسانی پرداخت؛ او در سال 1962 با نوشتن کتاب «بنیان نهایی علم اقتصاد، رساله‌ای درباره روش» در صدد پاسخ به این پرسش برآمد که چرا شناخت پدیده‌های انسانی به روش علوم طبیعی ممکن نیست و چرا این ایده اساسی پوزیتیویسم که تنها روش شناخت معتبر، روش علوم طبیعی است، مغالطه‌آمیز است.

لودویگ فون میزس (۱۸۸۱–۱۹۷۳) از برجسته‌ترین چهره‌های مکتب اتریشی اقتصاد و از مهم‌ترین متفکران آزادی‌خواه قرن بیستم بود. او در لومبرگ (در امپراتوری اتریش-مجازستان با نام امروزی  لویو در خاک اوکراین)  زاده شد، شاگرد بوهم‌باورک (یکی از اقتصاددانان مکتب اتریشی اقتصاد) بود و مدتی پس از شروع جنگ جهانی دوم در سال 1940 به آمریکا مهاجرت کرد. از او کتاب‌هایی با عنوان لیبرالیسم، بوروکراسی، کنش انسانی، سیاست اقتصادی، بازار آزاد و دشمنان آن، مارکسیسم بی‌نقاب و چند کتاب دیگر به فارسی ترجمه شده است. میزس در برابر جریان پرقدرت و مسلط در علوم انسانی که می‌خواست علوم انسانی، علی‌الخصوص علم اقتصاد را با روش تجربی و آماری توضیح دهد، ایستاد. او بر این باور بود که اقتصاد شاخه‌ای از علوم کنش انسانی است و نه از شاخه‌های علوم طبیعی، پس باید با روش قیاسی مورد مطالعه قرار گیرد. اندیشه او ریشه در آرا و افکار کانت داشت و باور داشت که ذهن انسان صرفا یک ماشین مکانیکی نیست که اطلاعات را پردازش کند، بلکه نقش فعالی در معنا بخشیدن به تجربه‌ها دارد؛ به همین دلیل است که تجربه‌های مشابه، واکنش‌ها و احساسات متفاوتی را در ما به وجود می‌آورد.

پرسش اصلی کتاب «بنیان نهایی علم اقتصاد» این است که آیا می‌توان پدیده‌های انسانی را با همان روشی شناخت که پدیده‌های طبیعی را مطالعه می‌کنیم؟ از منظر پوزیتیویست‌ها پاسخ پرسش مذکور مثبت است؛ هر آنچه در این دنیا قابل مشاهده و آزمایش تجربی است، معنادار و علمی محسوب می‌شود. میزس معتقد بود مشکل پوزیتیویسم در خود روش تجربی نیست، بلکه در آن است که این روش را معیار همه شناخت‌ها می‌داند. پوزیتیویست‌ها هر دانشی را که نتواند در آزمایشگاه آزموده شود، بی‌معنا و غیرعلمی می‌خوانند؛ آنها تمام شاخه‌های غیرتجربی دانش را متافیزیک محسوب می‌کنند و در چارچوب مفهومی پوزیتیویست‌ها، متافیزیک برابر با “بی‌معنی” است. میزس در پاسخ، پرسشی ظریف مطرح می‌کند: آیا خودِ این گزاره که “فقط امور قابل مشاهده و آزمایش علمی‌اند”، قابل آزمایش تجربی است؟ اگر نه، پس این گزاره هم متافیزیکی است و از همان چیزی استفاده می‌کند که در صدد انکار آن برآمده. پرسش اساسی‌تر میزس این است که آیا انسان، که فاعل آگاه و انتخاب‌گر است مانند یک شی طبیعی قابل توضیح است؟

بنیان نهایی علم اقتصاد

«بنیان نهایی علم اقتصاد: رساله‌ای درباره روش» نوشته لودویگ فون میزس، ترجمه مهرپویا علا، انتشارات دنیای اقتصاد 

تقابل میان روش علوم طبیعی و روش علوم انسانی از قرن نوزدهم تا امروز یکی از مسائل مرکزی فلسفه علم بوده است. پوزیتیویست‌ها به وحدت‌گرایی روش‌شناختی قائل هستند، یعنی بر این باور هستند که تنها یک روش برای شناخت همه چیز وجود دارد. این بدفهمی ریشه در دورانی دارد که علم در حال پیشرفت بود. همه آموزه‌های متافیزیکی و دینی در کنار آموزه‌های الهیاتی و اخلاقی‌شان، دارای نظریه‌هایی درباره رویدادهای طبیعی هستند که ارتباط مستقیمی با پیام‌های بنیادین اخلاقی‌شان ندارد؛ با گسترش علوم طبیعی در دوران اخیر، این نظریه‌ها نه تنها ابطال شدند، بلکه به ریشخند هم گرفته شدند. این روند ریشه این بدفهمی گردید که اگر علوم طبیعی با پیشرفت خود توانسته نظریات طبیعیِ آموزه‌های الهیاتی را باطل کند، در آینده با پیشرفت بیشتر می‌تواند تمام آنچه را که الهیات با آن سر وکار دارد، با روش تجربی مورد بررسی و آزمایش قرار دهد. بدین ترتیب، پیشرفت خیره‌کننده علوم طبیعی در قرون جدید باعث شد برخی گمان کنند که همین روش می‌تواند درباره انسان، جامعه و اخلاق نیز به کار رود. میزس در مقابل می‌گوید که علوم طبیعی هیچ‌وقت و با هر اندازه پیشرفت قادر به این کار نیست، زیرا پدیده‌هایی مانند الهیات در حوزه ذهن و ایده قرار دارند و روش علوم طبیعی ابزار مناسب برای مطالعه ذهن و ایده‌های انسان را ندارد.

از نظر میزس، شناخت و کنش انسانی از ذهن آغاز می‌شود. ذهن، فقط داده‌های حسی را دریافت نمی‌کند، بلکه  آن‌ها را تفسیر می‌کند و به آن‌ها معنا می‌بخشد. ذهن فعال است؛ داده‌های حسی را سازماندهی می‌کند؛ سرچشمه معنا است و بدون آن هیچ کنشی وجود ندارد. مطالعه ساختار منطقی ذهن انسان، یکی از اصلی‌ترین کارکردهای پراکسیولوژی است.

اراده یکی دیگر از مفاهیم بنیادین این کتاب است. انسان دارای اراده آزاد است، قابلیت سرکوب امیال غریزی خود را دارد و از میان اهداف گوناگون دست به انتخاب می‌زند. البته این موضوع که انسان اراده آزاد دارد، به این معنی نیست که انسان فارغ از تمام قوانین طبیعی و تاریخ است؛ اراده آزاد به این معنی است که ایده‌هایی که انسان را به سمت تصمیم‌گیری سوق می‌دهند، برخلاف پدیده‌های طبیعی، حاصل تأثیر مستقیم واقعیت‌های بیرونی نیستند. این ایده‌ها بازتاب ساده شرایط عینی جهان خارج به شمار نمی‌روند و نمی‌توان آن‌ها را به هیچ عامل خارجی مشخص و یکتایی نسبت داد در نگاه میزس، ذهن فعال و خلاق انسان سرچشمه اراده اوست. از همین‌جاست که مسئله اراده آزاد مطرح می‌شود. برای مثال اخراج از محل کار واکنش یکسانی را در ما برنمی‌انگیزد. خانواده، محله، کشور و نظام سیاسی تعیین کننده ایده‌ها، افکار و کنش و واکنش‌های انسان نیستند.

غایت‌مندی نیز از دیگر مفاهیم مهم این کتاب است. در فلسفه، غایت‌مندی یعنی هدف‌دار بودن. در طبیعت هیچ پدیده‌ای هدف ندارد و هیچ علل غایی یافت نمی‌شود؛ درخت‌ها برای هدف خاصی رشد نمی‌کنند، رودها برای هدف خاصی جاری نمی‌شوند، خورشید، هیچ هدفی از سوختن خود ندارد. اما تمام کنش‌های انسان هدفمند است؛ من از نوشتن این متن هدفی در سر دارم، شما نیز با هدف خاصی این متن را می‌خوانید. تمام کنش‌های ما در زندگی با هدف خاصی انجام می‌شود. این اهداف به طور کامل ذهنی و فردی هستند؛ برای مثال همه ما مایل هستیم تا در مهمانی زیبا به نظر برسیم، اما همه ما برای یک مهمانی معین و مشخص یک لباس یکسان با رنگ و مدل یکسان انتخاب نمی‌کنیم. مقوله کنش، مقوله بنیادین معرفت‌شناسی و نقطه عزیمت هر گونه تحلیل معرفت‌شناسی است؛ میزس با تأکید بر ذهن، اراده و غایت‌مندی، که در درون مقوله کنش جای دارند، نشان می‌دهد که کنش انسانی قلمروی مستقل از طبیعت دارد. انسان نه چون پدیده‌ای فیزیکی، بلکه به ‌مثابه فاعلی آگاه و هدف‌مند فهمیده می‌شود. شناخت این مقوله، بنیان نهایی هر علمی است که بخواهد از انسان سخن بگوید.

میزس در نهایت نتیجه می‌گیرد که روش علوم طبیعی هرگز نمی‌تواند تمام پدیده‌های جهان را در بر گیرد، زیرا قلمرویی از واقعیت وجود دارد که تابع اراده و هدف‌مندی انسان است. واقعیت بنیادین درباره جهان این است که به دو بخش تقسیم شده است؛ یکی واقعیت‌های سخت جهان خارجی، و دیگری توانایی انسان برای تفکر. روش علوم طبیعی برای مطالعه واقعیت‌های سخت خارجی به کار می‌رود، زیرا طبیعت هدفمند نیست، اما انسان هدفمند عمل می‌کند؛ یعنی هر کنش انسانی از درون، از معنا و قصد و انتخاب سرچشمه می‌گیرد. بنابراین، مطالعه‌ی انسان از بیرون(مانند مطالعه اتم یا مولکول)  همیشه ناقص است، چون معنای کنش فقط از درون ذهن کنشگر فهمیده می‌شود. بنابراین اقتصاد و علوم انسانی از مشاهده و آزمایش شروع نمی‌شود، بلکه از فهم درونی ساختار کنش انسانی آغاز می‌شود. دیدگاه پوزیتیویسم به انسان پیامدهای بسیار خطرناکی دارد؛ در این دیدگاه انسان مانند اشیای طبیعی دیگر پنداشته می‌شود که می‌توان قواعد حاکم بر رفتار او را کشف کرد و امورات آن را رتق و فتق کرد، در چنین دیدگاهی، انسان به مسئله‌ای فنی فروکاسته می‌شود که باید مهندسان اجتماعی برایش راه‌حل بیابند. جامعه به کارخانه‌ای بزرگ تبدیل می‌شود که «پیشوا» باید آن را سامان دهد و افراد، تنها مجریان بی‌اختیار این طرح‌اند. هر فردی که از انجام وظایف سر باز بزند به عنوان یک عنصر نامطلوب که دچار کژکارکردی شده است، حذف یا طرد می‌گردد. نتیجه انکار و نفی ذهن و کنش انسان به وجود آمدن چنین جامعه‌ای است؛ برنامه‌ریزی کنش دیگر انسان‌ها به این معناست که آن‌ها دیگر حق برنامه‌ریزی برای خودشان ندارند. این یعنی محروم شدن از ویژگی اساسی بشر: استفاده از ذهن و پیگیری اراده آزاد خویش. در نهایت، این همان بردگی است.

در همین باره

مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم





For security, use of Google's reCAPTCHA service is required which is subject to the Google Privacy Policy and Terms of Use.

پیشنهادها

خوانده شده ها

آخرین خبرها

مطالب مرتبط

تبلیغات

۴۹۴۵۹۷۹۰_۱۹۶۸۱۷۴۰۱۳۴۸۹۲۳۰_۲۴۳۹۸۳۴۳۰۶۵۳۷۸۴۸۸۳۲_n
Maryam-Mirzakhani