حرف اصلي «جان فوران» در كتاب «مقاومت شكننده»
حرف اصلي «جان فوران» در كتاب «مقاومت شكننده»
حرف اصلي «جان فوران» در كتاب «مقاومت شكننده» همين است
ايراني ها؛ متحد در سرنگوني حكومت مستقر و متفرق در ساختن و اداره نظام جديد
جان فوران، استاد فعلي دانشگاه كاليفرنياي آمريكا، از دوران جواني بويژه از زماني كه دانشجوي رشته جامعه شناسي بود، به جامعه و تحولات ايران علاقه داشت. به همين دليل، پایاننامه دوره کارشناسی ارشدش را با موضوع «وابستگی و تغییر اجتماعی در ایران؛ ۱۹۲۵–۱۵۰۱» و رساله دکتری اش را با موضوع «تغییر اجتماعی در ایران از ۱۵۰۰ تا انقلاب اسلامي» گذراند که کتاب «مقاومت شکننده» حاصل این دو پژوهش است
فوران، تجربه حضور چنداني در ايران نداشت و احتمالا حد يك فرصت مطالعاتي شش ماهه به ايران سفر كرده بود اما پژوهش هاي او در باره ايران، حقيقتا عميق و دقيق است؛ هرچند خود من با الگوي تحليلي او يعني «توسعه وابسته» همدلي چنداني ندارم و شك دارم كه بشود كل تحولات پيچيده ايران را، با اين رويكرد تحليل و فهم كرد اما اين سوال براي من هميشه مطرح است كه چرا محققان خارجي با چند ماه حضور در ايران، به حقايقي دست مي يابند كه كشف و شرح آن براي محققان داخلي كه يك در ايران زندگي كرده اند، غامض است؟!
كتاب« مقاومت شكننده» كه به بررسي تحولات سياسي و اقتصادي ايران از دوره صفويه تا پس از پيروزي انقلاب اسلامي مي پردازد نيز، در چهارچوب همان نظريه «توسعه وابسته» نوشته شده است. اين مفهوم ماركسيستي در اصل، بر گرفته از نظريه «نظام جهاني» ايمانوئل والرشتاين است كه معتقد بود نظام جهاني از يك مركز( سرمايه داري) و تعدادي كشورهاي حاشيه اي تشكيل شده است كه پيراموني ها، فقط تامين كنند مواد اوليه مورد نياز دنياي سرمايه داري هستند؛ وحتي اگر به صنعتي دست يابند، آن صنايع «مونتاژ» يا وابسته است و هيچ وقت به كشور پيشرفته صنعتي تبديل نخواهند شد. البته ظهور كشورهاي صنعتي در جنوب شرق آسيا تا حد زيادي اين نظريه را بي اعتبار كرده است.
به نوشته فوران، جامعه ايران در عصر صفويه تا حدودي در «عرصه» نظام جهاني قرار داشت و بعد از آن، به «حاشيه» نظام سرمايه داري سقوط كرده است. به همين دليل، رشد اقتصادي و صنعتي ايجاد شده در دوره پهلوي بويژه دهه 40 و 50، مصداقي از همان توسعه وابسته است. در توسعه وابسته، اقليتي از جامعه كه به حكومت نزديك اند و در تجارت بين الملل دست دارند، از ثروت و رفاه لازم برخور دار مي شوند اما اكثريت جامعه همچنان از فقر، تورم، بيكاري و نابرابري آموزشي و بهداشتي( كه از عواقب توسعه وابسته است) رنج مي برند.
نظام سرمايه داري به دليل حفظ و تحكيم رابطه هژمونيك«مركز- پيرامون»، از رژيم هاي سركوبگرِ جهان سوم حمايت مي كند. بنابراين، اكثريتي كه از توسعه وابسته متضرر شده اند دست به اعتراض و شورش مي زنند. سياست سركوب هم سبب نوعي مقاومت و همبستگي اجتماعي ميان گروهها با فرهنگ ها و خرده فرهنگ هاي متفاوت مي شود، اين ائتلاف هم ساختار اجتماعي جديدي ايجاد مي كند كه منشاه تحولات و دگرگوني هاي تازه مي شود.
نويسنده كتاب« مقاومت شكننده» در باره انقلاب 57 ايران مي گويد: سياست سركوبي كه از ابتداي دهه 50 در پيش گرفته شد سبب شد كه همه نيروهاي سياسي و اجتماعي مخالف حكومت، اعم از ملي، اسلامي و ماركسيستي و نيز طبقه متوسط و فرودست جامعه، با هم متحد شوند و با همكاري هم يك انقلاب « تمام خلقي» رقم بزنند. اين حرف فوران البته نقطه مقابل نظريه ديگر ماركسيست هاست كه معتقد بودند، در نهايت يك طبقه (طبقه كارگر) منشاء انقلاب در كشورهاي جهان سوم خواهد شد.
با اين همه، شايد اصلي ترين حرف فوران همان جايي است كه در باره علت بروز نارضايتي ها بعد از انقلاب، مي نويسد: تمام اعضاي ائتلافي كه انقلاب را رقم مي زنند، چون از فرهنگ و نگرش هاي متفاوتي برخوردارند، بعد از پيروزي جنبش، به اهداف خود نميرسند و همين امر، سبب بروز اختلاف و زمينهاي براي نفوذ مجدد قدرتهاي خارجي و تحكيم سلطه پيشين نظام جهاني (سرمايه داري) مي شود. به همين دليل، بروز اين جنبشها و انقلابها، به جز كشمكش نيروهاي سياسي، معمولا دستاورد چندانی برای جامعه، باقی نمیگذارد و بزودي نارضايتي هاي عمومي بروز مي كند.
تحليل فوران، از معدود تحليل هاي ماركسيستي است كه به عنصر تعيين كننده «فرهنگ سياسي » درجامعه ايران توجه كرده است . به باور او، ايراني ها براي سرنگون كردن رژيم هاي مستقر معمول با يكديگر همدل و متحدند اما براي ايجاد و استقرار رژيم جديد دچار تفرقه و درگيري مي شودند. شايد حرف فوران را بشود اينطوري خلاصه كرد كه نيروهاي سياسي ايران در خراب كردن، استادترند تا در آباد كردن! البته هميشه خراب كردن از ساختن، راحت تر است
قاسم خرمی