پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
به مناسبت یکصد سالگی حزب کمونیست چین
آنچه چین گذاشت و ما برداشتیم !
✔️سرمقاله شماره ۲۶ ژوئن هفتهنامه اکونومیست به مناسبت یکصدسالگی حزب کمونیست چین: اول ژوئیه، حزب کمونیست چین صدمین سالگرد تولد خود را جشن میگیرد. این حزب همیشه خود را «بزرگ، شکوهمند و درست» خوانده است و با شروع قرن دوم خود، دلیل خوبی برای رجزخوانی دارد. نهتنها بسیار بیشتر از آنچه اکثر منتقدانش پیشبینی کردهاند زنده مانده است. همچنین به نظر میرسد که درحالرشد است. هنگامیکه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ منحل شد، بسیاری از صاحبنظران فکر میکردند که بعد از آن نوبت به قدرت بزرگ دیگر کمونیست خواهد رسید. یک حزب بدون کسب اختیار از رأی دهندگان، ۷۲ سال بر چین حکمرانی کرده است. این یک رکورد جهانی نیست. لنین و وراث مأیوسکنندهاش، برای مدتی طولانیتر قدرت را در مسکو در دست داشتند و همچنین حزب کارگران در کره شمالی نیز عمری طولانی تر داشته است. اما هیچ دیکتاتوری دیگری نتوانسته است خود را از یک فاجعه سخت قحطی در زمان مائو تسه تونگ، به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کند، اقتصادی که تکنولوژی و زیرساختهای پیشرفته آن باعث شرمساری جادهها و راهآهنهای قراضه آمریکا شده است. کمونیستهای چین موفقترین اقتدارگرایان جهان هستند...
دکتر محمدرفیع جلالی
✅با مرگ مائو و چوئن لای در سال 1976 و به قدرت رسیدن ” دنگ شیائوپینگ”؛ و پس یک جنگ قدرت 2 ساله؛ سران پیروز حزب کمونیست چین در سال 1978؛ وارد”دنیائی جدید با مفاهیمی جدید شدند که پس از چهل و اندی سال چین را به وضع کنونی در آوردند”.
✅در ایران نیز تقریبا از همان زمان و پس از فراز و نشیت های فراوان؛ هیات حاکمه حدید وارد “دنیائی جدید با مفاهیمی جدید شد که پس از چهل و اندی سال، ایران را به وضع کنونی رسيده است”.
✅دنگ شیائوپینگ؛ تئوریسین تغییرات عظیم چین ” تفکرات خاصی را پیاده و آنها را تحکیم بخشید”. بدین ترتیب اولویت های رهبران و سران چینی تغییر کرد و اصلاح اقتصادی، تحقق یک سطح زندگی آبرومندانه برای شهروندان چینی و تأمین رفاه آنان به اولویت اصلی رهبران چینی تبدیل شد.
✅نيروهاي انقلابي و تندروي ايران نیز “تفکرات خاصی را پیاده و آنها را تحکیم بخشیدند”. بدین ترتیب اولویتهای نيروهاي سياسي جديد از اصلاح وضع اقتصادی، تحقق یک سطح زندگی آبرومندانه برای شهروندان ایرانی و تأمین رفاه آنان به توسعه تفکرات ایدئولژیک تغییر کرد!
✅چین از سال ۱۹۴۹ الی ۱۹۷۸ از نظر اقتصادی یک دولت فقیر محسوب می شد به طوری که درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی و میانگین رشد اقتصادی آن بسیار پائین بود. علاوه بر آن سرمایه گذاری خارجی قابل ذکری در این کشور انجام نمیشد و سهم این کشور در تجارت جهانی بسیار ناچیز بود که هیچ گونه همخوانی با وسعت عظیم این کشور نداشت.
✅ایران بخصوص از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۷۹؛ از نظر اقتصاديی دولتی غنی محسوب میشد و رشد اقتصادیش اغلب ۲ رقمی بود. سرمایه گذاری ملی و خارجی زیادی در کشور انجام میشد.گشودن درهای چین به روی جهان خارج بعد از سال ۱۹۸۷ به یک گزینه و شیوه استراتژیک تبدیل شد.
✅بسته شدن درهای ایران به روی جهان خارج بعد از سال ۱۹۷۹ به یک گزینه و شیوه استراتژیک بدل شد!
✅برای چینی ها درخصوص ارتباط با عالم خارج ” نام کشورها” خیلی مهم نبود و حتی این سخن در آن زمان مطرح شده بود که «رنگ گربه ای که می خواهد موش بگیرد”اصلاً مهم نیست که سیاه باشد یا سفید”؛ بلکه هر گربه ای که موش بگیرد گربه خوبی است».
✅برای نيروهاي حاكم درجمهوری اسلامی درخصوص ارتباط با عالم خارج “نام کشورها ” خیلی مهم بود! و حتی این سخن در آن زمان مطرح شده بود(و هنوز هم مطرح است) که «رنگ گربه ای که می خواهد موش بگیرد “کاملا مهم است که سیاه باشد یا سفید”. هر گربهای که موش بگیرد ؛ الزاما گربه خوبی نیست».
✅افزایش قدرت سازگاری چین با تغییرات ساختاری اقتصاد جهان؛ ار الویت خاص برخوردار بود و هست.
✅ کاهش قدرت سازگاری جمهوری اسلامی با تغییرات ساختاری اقتصاد جهان؛ از الویت خاص برخوردار بود و هست!
✅روان تر کردن کانال های تجارت خارجی با کاهش تعرفه های گمرکی از سیاست های استراتژیک چین شد.
✅ پر دست انداز تر کردن کانال های تجارت خارجی با افزایش تعرفه های گمرکی از سیاستهای استراتژیک كشور ما شد.
✅تلاش برای “ملحق نشدن” به هیأت های مالی و تجاری بین المللی؛ به اصلی اساسی در جمهوری اسلامی بدل گشت. تشویق بخش گردشگری و آغاز عملیات گسترده برای توسعه آن در زمره سیاستهای کاربردی چین در آمد.
✅طعن و لعن عملی بخش گردشگری و آغاز عملیات گسترده برای جلوگیری از توسعه آن در زمره سیاست های کاربردی جمهوری اسلامی در امد.
✅چینیها از پشت کردن به بخش کشاورزی به نفع بخش صنعت خودداری کردند.
✅جمهوری اسلامی از پشت کردن به بخش کشاورزی به نفع بخش صنعت به شدت جانب داری کرد!
✅در واقع چون نیک بنگریم؛ سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی دقیقا در تضاد با سیاستهای حمهوری خلق چین بوده است! به عبارت دیگر؛ در چهل سال قبل؛ “چین” از مدار “ایدئولژیک خارج و “ایران وارد مدار ایدئولژیک شد؟؟؟!!!
❎نتیجه چه شد؟چین امروز به لحاظ اقتصاد و صنعت در کجا قرار دارد و جمهوری اسلامی در کجا؟
❎ آنکه ایدئولژی را بکناری نهاد در چه وضعیست و آنکه وارد مدار ایدئولژی شد در چه وضعی؟
❎آيا چين با رها كردن ايدئولوژي افراطي و آشتي با دنيا، نوكر امپرياليست شد؟!
در همین باره
2 دیدگاه
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات
سلام جناب آقای دکتر
موضوع بسیار جذابی را انتخاب فرمودید و به حق در اخذ نتیجه و استنتاج با هنرمندی کامل ذهن مخاطب را با حس انزجار از شرایط موجود بدون اشاره به تفاوتهای فرهنگی بین مردم دو سرزمین ، موقعیت ژئوپولتیک دو کشور ، میزان ذخائر و ثروتهای طبیعی دو کشور به نسبت جمعیت و سایر اختلافات فیمابین این دو کشور اقدام به استنتاج و تشبیه و به نوعی قیاس نموده آید که به این گونه استنتاجات و قیاسها اصطلاحاً قیاس مع الفارق اطلاق میگرددبه نظر میرسد الگوی اقتصادی و توسعه ای ایران بنا به برخی از تشابهات دو کشور همان برنامه های اقتصادی چین بود لکن به دلیل تفاوتهای موجود که در مقاله جنابعالی نادیده گرفته شده به سرانجام نرسید که به عقیده بنده ناشی از ناکارآمدی مدیریتی در عرصه های قانون گذاری که پیش نیاز اجرای برنامه های توسعه بود باز می گردد و نگاه سطحی به مقوله برنامه ریزی بود ، گویی مدیران وقت (تکنوکراتها و لیبرالها) مقوله توسعه را حیاط خلوتی برای تاخت و تار به منابع طبیعی و ذخایر طبیعی که سهم یکایک مردم بود یافتند و تا هنوز این قشر دست بردار این تاراج نیستند و گویی در این سرزمین ظالم پرور باید تعداد چوب بهدست ها را زیاد کرد بجای قطع دست ظالمین البته در این فرصت امکان پاسخگویی وجود ندارد.
باسلام و سپاس از توضیحات شما. این مقاله متعلق به آقای دکتر جلالی بود