اندیشه زین الدین ابوبکرتایبادی

اندیشه و زندگی سیاسی و  اجتماعی مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

از لحاظ سیاسی امیر تیمور گورکانی افتخار می کرد که از جاروب کشان آستانه زین الدین ابوبكر تایبادی است

 

زین الدین ابوبكر تایبادی از جمله نخبگانی علمی و عرفانی خراسان بود که نقش مهمی در حیات اجتماعی باخرز و به تبع آن خراسان در عرصه سیاست و فرهنگ ایفا نمود. در اندیشه ی سیاسی و سیرت عملی تایبادی امربه معروف و نهی از منکر و توصیه به عدالت نقش محوری داشت که در قالب نصيحت ملوک  نمود یافته است. وی حلقه اتصال و وحدت تمامی جریانات مذهبی و صوفیهی خراسان در زمانه اش بوده است.

 

تاریخ دقیق  تولد زین الدین مشخص نیست. اما از آنجا که زین الدین ابوبکر تایبادی تحصیلات مقدماتی خودشان را در زادگاهشان تایباد گذراندند و پس از رسیدن به بلوغ (۱۴ یا ۱۵سالگی) به مکتب رفته اند، می توان گفت که در سن ۱۵ سالگی هنوز زین الدین ابوبکر تایبادی در تایباد حضور داشته و اندکی پس از این به هرات رفته و دوره تحصیلات عالیه زمان خودشان را در محضر استاد بزرگ عصر خود نظام الدین عبدالرحیم شروع کردند. بر این اساس تولد زین الدین ابوبكر تایبادی قبل از ۷۲۳ ق بوده است

 

و از آنجا که در زین الدین ابوبکر تایبادی از بیست و چهارسالگی داعية سلوک پیداشده و در ۷۹۱ ق از دنیا رفتند، با این احتساب عمر ایشان در هنگام رحلت ۷۴ سال بوده است. با پذیرش این گزارش ها می توان حدس زد که زین الدین ابوبکر تایبادی متولد ماه شعبان یکی از سال های ۷۱۶ تا ۷۱۸ ق بودند.

 

 زین الدین ابوبكر تایبادی بعد از وفات در قریه تایباد از توابع ولایت باخرز در مجموعه ی مسجد و خانقاه خود به خاک سپرده شد . بعدها در دوره ی شاهرخ تیموری به سال ۸۴۸ ق غیاث الدین پیر احمد خوافی، عمارتی باشکوه در مقابل آرامگاه مولانا ساخت  عمارتی که تا به امروزه باقی است و یکی از آثار مهم معماری خراسان عصر تیموری است

 

آرامگاه مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی - سایت گردشگری ایران

زین الدین ابوبكر تایبادی صاحب شهرت و شخصیتی شناخته شده در جامعه ی خراسان عصر ایلخانی و فترت بين ایلخانان و تیموریان محسوب می شده است.

 

آنچه تاکنون به صراحت در منابع و کتب تصوف درباره زین الدین ابوبكر تایبادی مطرح شده و محققان در عرصه ی شناخت او بیان کردند این است که او به واسطه ی پیروی از شریعت و متابعت از سنت، ابواب علوم باطنی بر وی باز شده است. تربیت روحانی از شیخ الاسلام احمد النامقی جامی (۴۴۱ -۵۳۶ ق) یافته و به اشارت روحانیت شیخ احمد جام به زیارت مشهد مقدس رضوی، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) می رفته است

 

زین الدین ابوبكر تایبادی از لحاظ خانوادگی دارای تربیت عالی بود و چنان که روشن هست از خانواده ای روحانی دارای پیشه دهقانی برخاسته که از لحاظ اجتماعی نیز در جامعه ی باخرز و حومه آن شناخته شده و دارای نفوذ معنوی و اجتماعی بودند.

 

 علاوه بر این زین الدین ابوبكر تایبادی فرزند شیخ علی تایبادی، دوران تحصیلات علمی مقدماتی و عالی خودشان را در زمان حکومت سلاطین دانش پرور و حامی علما و فضلا عصر یعنی ملوک کرت

طی کرد و این سعادت را حاصل نمود که در علوم ظاهری شاگردی فقیه و مفتی اعظم هرات و امام عصر خود، نظام الدین عبدالرحيم خوافي باشد.

 

اگر به رفتارهای تایبادی در قبال جامعه و حاکمیت های معاصرشان به دقت تأمل کنیم، درک خواهیم کرد که یکی از مهمترین الگوهای ایشان، استادشان نظام الدین عبدالرحیم خوافی است. نظام الدین در عرصه اجتماعی، سیاسی و مدنی در جامعه ی خودش بسیار فعال بود.

 

نظام الدین در عرصه ى مناسبات اقتصادی حاکم در جامعه ی کشاورزی خود نیز تأثیر گذار بودند. از مهم ترین مشکلات کشاورزی هرات و توابع آن در دوره ملوک کرت، بحث «آب» و تقسیم آن بوده است. منازعاتی فراوان بر سر تقسیم آب اتفاق می افتاده تا جایی که برای رفع این مشکل سرانجام در زمان ملک حسین کرت مردم به ملک شکایت نمودند و ملک حسین رفع این اختلافات را به خواجه نظام الدین عبدالرحیم خوافی واگذار کرد که خواجه رساله ای در این زمینه نوشت. ابوبکر تایبادی هم را به رفع اختلافات بر سر تقسیم آب گذراند.  

 

ملک حسین کرت هر ماهی یکبار جهت عرض ادب به حضور زین الدین ابوبكر تایبادی می رسیده و دو سه روز در مصاحبت او سپری می کرده است. وی در سیاست های ملک حسین تأثیر فراوانی داشته، ملک حسین نیز به نظرات مولانا اهمیت فراوانی می داده است

 

اما فرزندملک حسین  یعنی غیاث الدین پیرعلی به نصایح مولانا زین الدین مبنی بر پرهیز از ظلم در حق مردم توجهی توجهی نمی کرد چنان که این مطلب از نامه های مولانا به ملک غیاث الدین پیر علی و نیز از فحوای سخنان مولانا در ملاقات با تیمور نیز در ۷۸۲ه درک می شود

 

در نامه ای که تایبادی به ملک غیاث الدین پیر علی گرت در قالب نصیحت و امربه معروف و نهی از منکر نوشته است ملک را از ظلم و تعدی منع می کند و یادآور می شود که قدرت مطلق از آن خداست و خداست که ملک و پادشاهی به هر کس که بخواهد می دهد و به ملک پیر علی وظایف پادشاه را که بایستی در جهت رضاجویی خدا و خدمت به بندگان خدا تلاش کند، یادآوری می کند

 

این نامه از جهت آگاهی از مقام علمی و فقهی و نیز اندیشه ی سیاسی تایبادی بسیار حائز اهمیت است؛ همچنین این نامه از جمله منحصر به فردترین تصنیفاتی است که از زین الدین ابوبکر تایبادی به جامانده است

 علاوه بر این، هنگامی که ملک غیاث الدین پیر علی شروع به ساخت «شهربندی نو» در هرات نمود مولانا او را از این عمل منع کرد و به او توصیه کرد مردم را زحمت ندهد. به این مناسبت نامه ای به ملک نوشته که قسمتی از آن جهت نشان دادن اندیشه ی سیاسی مولانا بیان میشود: « به خدا باز گردد و انابت کن و با مسلمانان ترک نامشروع و ترک چنین ناخوش کن که هیچ شهربندی پادشاهان را بزرگتر و محکم تر از عدل نیست و هیچ قلعه ای بهتر از احسان با بندگان خدای تعالی نیست … و بلای خدای تعالی را به دیوار نگاه نتوانی داشت»

 

ملک غیاث الدین پیرعلی در جواب مولانا نوشت: «ائمه را با کار ملک چه کار …» مولانا از این پاسخ ناراحت شد و دست از حمایت از حکومت ناعادلانه ی خاندان ملوک کرت کشید و به این نوع مشروعیت آنها را زیر سؤال برد. ملک غیاث الدین پیر علی جهت عذرخواهی از مولانا به جام آمد، اما مولانا به او توجهی نکرد و وساطت مشایخ جام نیز سودی نداشت

 

مولانا هنگام ملاقات با تیمور او را نصیحت کرد که از غارت و ظلم به مردم دست بردارد، تیمور به او گفت چرا این نصایح را به ملک خود نگفتی، مولانا گفت: «با او گفتم، نشنید، خدا تو را بر او مسلط کرد، تو نیز اگر نشنوی دیگری را بر تو مسلط کند»

 

در این ملاقات مولانا به تیمور گفت: «مردم هرات را اسیر و غارت نکنی» در مکتوبی از زین الدین ابوبکر تایبادی به تیمور قبل از ملاقات فوق الذکر بخشی دیگر از اندیشه سیاسی این عالم ربانی و فرزند معنوی خراسان و مرید معنویت سلطان خراسان حضرت رضا (ع) روشن می شود که نقل آن جهت تبیین اهمیت موضوع ضرورت می یابد؛

 

 زین الدین ابوبكر تایبادی در مکتوبش به تیمور می نویسد: «حق سبحانه و تعالی مر تشييد مبانی ملک داری و تأييد مسالک جهان داری را وسیلت بزرگ نهاده است و آن تشبث به التفات خاطر پاکان درگاه و مشایخ کرام آگاه که به حقیقت پادشاهان دین و دنیا اند، پس سعادتمند آنست که به حمایت و عنایت نظر ایشان در آید…» و در ادامه ی این نامه، تیمور را توصیه به رعایت احترام خاندان شیخ الاسلام احمد جام و آستانه احمدیه می کند

 

 در این نامه در واقع زین الدین ابوبكر تایبادی به تیمور در قالب نصیحت این تذکر و هشدار را میدهد که مهم ترین مبانی مشروعیت و به تبع آن مقبولیت یک حاکمیت در جامعه، رعایت نگهداشت جانب احترام مشایخ، علما و فضلا توسط حاکمیت است، زیرا در اصل متولیان امور دینی هستند که بر قلب مردم و جامعه چه از لحاظ دینی و چه دنیایی حکومت می کنند.

 

در واقع خراسان زمان زین الدین ابوبكر تایبادی به خاطر حضور معنوی این شخصیت عالی در عرصه ی معنوی و همچنین سیاسی، از بسیاری از صدمات و رنج ها که از جانب این فاتح جهانی می توانست متحمل شود، نجات یافت و بر روی این اساس است که با حضور این عالم ربانی در قریهی تایباد، تایباد لقب «دار الاسلام» لقب یافت. از لحاظ سیاسی امیر تیمور گورکانی افتخار می کرد که از جاروب کشان آستانه زین الدین ابوبكر تایبادی است

 

این مطالب از مقاله «واکاوی زندگی سیاسی – اجتماعی زین الدین ابوبکر تایبادی» نوشته  عبدالرئوف نصیری جوزقاني و علیرضا کریمی چاپ شده در نشریه خراسان بزرگ: سال هفتم، شماره (۲۶)، پاییز ۱۳۹۵ اخذ شده است 

 

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها