پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
حالا كه دوباره بحث تخلفات ارزي مطرح است
بانکدار بی اختلاس؛ به یاد «مهدی سمیعی» ازپاکدستان دوره پهلوی
مهدی سمیعی علاوه بر اینکه یکی از تکنوکرات های برجسته و نخبگان بانکی خاورمیانه بود، به سینما و هنر ایران دلبستگی تام داشت. او برای تشویق نقاشان ایرانی، همیشه به میهمانان خارجی و بانکداران جهان آثار هنرمندان کشور را به عنوان هدیه گرانقیمت عرضه میکرد و موزه بانک را با آثار هنرمندان ایران آراست.
یکی از نخبگان بزرگ بانکی ایران که شهرت جهانی یافت اما نهایتا در غربت و عزلت جان باخت، مهدی سمیعی رئیس بانک مرکزی در سالهای قبل از انقلاب بود.
سمیعی از طبقات پایین برآمد اما به واسطه هوش و استعداد تحصیلی به بالاترین مدارج اداری در نظام محمدرضا شاه پهلوی رسید اما حقیر منصب و ثروت نشد. دیدگاههای علمی و کارشناسانه اش را بی پروا اعلام می کرد و هر نوع هزینه و مصیبت را به جان می خرید. سالها مورد بی مهری حکومت شاه قرار گرفت، چون اعتقاد داشت حتی از افرار سالم در حزب توده هم باید برای آبادانی کشور استفاده کرد.
او که از از تکنوکرات های برجسته و نخبگان بانکی خاورمیانه بود، به سینما و هنر ایران دلبستگی تام داشت. سمیعی برای تشویق نقاشان ایرانی، همیشه به میهمانان خارجی و بانکداران جهان آثار هنرمندان کشور را به عنوان هدیه گرانقیمت عرضه میکرد و موزه بانک را با آثار هنرمندان ایران آراست.
او در سال ۱۳۱۴ همراه با گروهی از ایرانیان که در امتحان هوش و استعداد برگزیده شده بودند، به خرج بانک ملی برای ادامه تحصیل راهی بریتانیا شد و در ولز به مدرسه و دانشگاه رفت.
سمیعی بعد از برگشت به ایران، تشکیلاتی مرکب از تکنوکرات ها و روشنفکران ایرانی مرکب از افراد با گرایش های سیاسی مختلف تاسیس کرد و به خاطر این کار از سوی ابوالحسن ابتهاج به زاهدان تبعید شد.
سمیعی در دوران تبعید در زاهدان اقدام به ساختن مرکزی برای بانک و آموختن حسابداری و بانکداری به جوانان بومی بلوچستان کرد و به قدری صادقانه خدمت کرد که مجددا مورد حمایت ابتهاج قرار گرفت و به تهران دعوت شد.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد، سمیعی مایوس شد و قصد داشت از کشور خارج شود اما ابتهاج از مهاجرت سمیعی جلوگیری کرد و او را با خود به سازمان برنامه برد. او بعد از این، ابتدا به ریاست بانک صنعت و معدن و سپس بانک مرکزی انتخاب شد.
در جریان حوادث انقلاب ۵۷ مهدی سمیعی دستگیر شد ولی از آنجا که وی از مدیران خوشنام، ساده زیست و پاکدست رژیم شاه بود، مورد حمایت کارکنان مراکز بانکی بویژه کارکنان صندوق توسعه کشاورزی قرار گرفت. کارکنان به مدرسه علوی و نزد آیت الله خمینی رفتند و دستور آزادی او را گرفتند.
سمیعی نهایتا برای درمان به آمریکا رفت و مشاور یکی از بانکهای بین المللی شد. وی بعد از بازنشستگی و کهولت سن و بیماری در سال ۱۳۸۹ در لس آنجلس درگذشت.
اگر شاه زودتر از سمیعی کمک می گرفت
دکتر عباس میلانی در گفتوگو با مجله کارخانه دار اشارهای جالب به رجوع شاه به برخی تکنوکراتهای سالم در سالهای پایانی حکومت خود میکند، اما وقتی این کار را می کند که کار از کار گذشته است. به گفته او:
« شاه میفهمد که ایران در حال تغییر است… با مهدی سمیعی یک سری ملاقات میکند. مهدی سمیعی یکی از برجستهترین بانکدارهای ایران است، یکی از شریفترین و پاکدستترینشان که استقلالش را هم همیشه حفظ کرده بود…
شاه به او میگوید که «بیا با دور و بریها و دوستانت یک حزب درست و حسابی درست کن!» دوستانش هم یا بانکدار بودند یا در صنعت بودند و یا آدمهای مثل ابراهیم گلستان بودند… او شروع کرد یک چنین حزبی را درست کردن» اما دیگر دیر شده بود.
گاه سیستم های سیاسی به مرحله ای از افول می رسند که دیگر از افراد خوشنام و خوشفکر هم کاری ساخته نیست!
https://www.karkhanedar.com/writers/%d9%82%d8%a7%d8%b3%d9%85-%d8%ae%d8%b1%d9%85%db%8c/
در همین باره
Sorry, we couldn't find any posts. Please try a different search.