کتاب ۱۱۰ سال اکبر لاجوردیان

خاطره اکبر لاجوری ازدیدار با سران انقلاب

بنی صدرگفت« کل صنایع شما مونتاژ است»! گفتیم «ازصنایع بازدیدی داشته اید؟» گفت: «نیازی نمی بینم!»

سر و وضعی که آقای بنی صدر داشتند موجب حیرت همه‌ ما شد اولاً ایشان با پیژامه وارد مجلس شدند. دوم این که با صورتی که احتمالاً چند روز بود که موهای آن را نتراشیده‌اند، ظاهر گردید.» علاوه بر این وضعیت آشفته ظاهری، عجیب‌تر رفتار بنی‌صدر بود. او بعد از سلام بلافاصله به آن‌ها گفت که تمام صنایع ایران مونتاژی است و به حال مملکت مفید نیست!

اکبر لاجوردیان یکی از مهمترین اعضای خانواده نیلفروش لاجوردی و مدیرعامل «گروه صنعتی بهشهر» و از بنیان‌گذاران شرکت‌های «مخمل کاشان»، «راوند کاشان» و «پلی اکریل» در کتاب خود با عنوان «۱۱۰ سال پیدایش و گسترش گروه صنعتی بهشهر» خاطره اولین دیدار صاحبان صنایع با ابوالحسن بنی صدر در بعد از انقلاب را اینگونه نقل می کند:

ابوالحسن بنی‌صدر تئوریسین اقتصادی انقلاب بود: «چون ایشان و آقای متین – یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی – هر دو همدانی بودند آقای متین پیشنهاد کردند که بهتر است ما آقای دکتر بنی‌صدر را به جلسه عمومی اتاق بازرگانی و صنایع دعوت کنیم که بیایند برای بازرگانان و صاحبان صنایع سخنرانی کنند تا ما از نظریه‌های اقتصادی ایشان با اطلاع شویم.»

قرار ساعت ۹ صبح در خانه خواهر بنی‌صدر انجام می‌شود تا او را ببینیم و برای جلسه مورد نظر رایزنی کنیم. لاجوردیان در این دیدار با بنکدارپور، علی توکلیان، داریوش انصاری و متین به خانه خواهر بنی‌صدر نزدیک مجلس رفتند.

وی می نویسد: «ما را به یک اتاق سه در چهار راهنمایی کردند. بعد از چند دقیقه خود آقای دکتر بنی‌صدر تشریف آوردند، اما سر و وضعی که ایشان داشتند موجب حیرت همه‌ ما شد

اولاً ایشان با پیژامه وارد مجلس شدند. دوم این که با صورتی که احتمالاً چند روز بود که موهای آن را نتراشیده‌اند، ظاهر گردید.» علاوه بروضعیت آشفته ظاهری، عجیب‌تر از همه نوع رفتار بنی‌صدر بود. او بعد از سلام بلافاصله به آن‌ها گفت که تمام صنایع ایران مونتاژی است و به حال مملکت مفید نیست.

او در جواب این پرسش که آیا از صنایع ایران بازدید کرده، گفت: «نه احتیاجی ندارم. من در پاریس که بودم مجلات اقتصادی ایران مخصوصاً مجله اتاق بازرگانی را می‌خواندم و می‌دانم که تمام صنایع ایران مونتاژی هستند» !

 او اما در برابر توضیحات لاجوردیان متوجه شد صحبت‌هایی که می‌کند مبنای واقعی ندارد و در پاسخ ساده به نخستین ایرادی که به او گرفته شد ماند. برای این که این را نشان ندهد یکباره از جای خود بلند شد و گفت که برای سخنرانی باید برود و جلسه را ترک کرد.

در همین باره

Sorry, we couldn't find any posts. Please try a different search.

پیشنهادها

خوانده شده ها