پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

آرتور میلسپو

تاثير اقتصاد زراعي بر رفتار و منش ايرانيان از نگاه ميلسپو

یکی از معروف‌ترین مستشاران آمریکایی در تاریخ معاصر ایران آرتور میلِسپو است. او دو بار در ایران خدمت کرد، یک بار بین سال‌های 1301 تا 1306 (دوران رئیس‌الوزرایی و دو سال نخست پادشاهی رضاخان) و بار دوم، پس از عزل رضاخان، در سال‌های 1321 تا 1323. میلسپو در دوران اول خدمتش رئیس کل مالیه و بار دوم ریاست کل دارایی بود

میلسپو پس از حضور اولش در ایران، کتابی نوشت و گزارش مفصلی از مأموریتش در ایران ارائه داد. این کتاب با عنوان «مأموریت آمریکایی‌ها در ایران» (با ترجمۀ ابوترابیان) پیش از انقلاب منتشر شد. او صفحاتی از کتابش را به شرح «روحیات ایرانی‌ها» اختصاص داده است

 میلسپو رفتار و منش ایرانیان را معلول ساختارهای کلی حاکم بر ایران، به خصوص ساختار اقتصاد زراعی ایران می‌داند. او می‌کوشد نیکی‌های ایرانیان را نیز بادقت بیان کند و نگاه منصفانه‌اش تحسین‌برانگیز است.

 اما میلسپو به برخی معایب ایرانی‌ها نیز اشاره می‌کند که باید اعتراف کنیم درست تشخیص داده. او می‌گوید:

 «دو کیفیت اجتماعی که به ندرت در ایران یافت می‌شود، پشتکار و وجدان کار… حقیقت این است که کم‌کاری، غیرفعال بودن و امروز و فردا کردنِ ایرانی‌ها، تأثرانگیز است. یک ایرانی کارهایش را با آرامی و با فراغ‌خاطر انجام می‌دهد و توجه او به فلسفه و ادبیات خیلی بیشتر از امور شغلی‌اش است. اغلب اوقات خود را به صحبت کردن، مخصوصاً دربارۀ سیاست تلف می‌کند. حرف‌های او بیشتر مربوط به مسائل و اشخاصی است که اصولاً ربطی به کار او ندارند…

 یکی از مهم‌ترین معایب کارمدان ایرانی تعلل و ناتوانی آن‌ها در مواجهه با مشکلات است. شرکت‌کنندگان در کنفرانس‌ها به ندرت کسانی‌اند که کاردان باشند و برای تحمیل نظرات خود پافشاری کنند… این اشخاص با کمال میل با هر پیشنهادی که باعث عقب‌افتادن کارها و بی‌نتیجه شدن تصمیمات شود، موافقت می‌کنند…

 ایرانی‌ها به هیچ وجه خود را بردۀ ساعت نمی‌دانند و برای وقت ارزشی قائل نیستند و به طور کلی زندگی را به صورت اوقات حساب‌شده‌ای از زمان در نظر نمی‌گیرند… در قهوه‌خانه‌ها و کاروانسراها، در کنار خیابان‌ها و جاده‌ها گروه‌گروه از مردم ایران لم داده و صحبت می‌کنند و قلیان می‌کشند… در پیاده‌روها یا کنار جاده‌ها اغلب به کارگران یا کشاورزانی برمی‌خوریم که زیر آفتاب خوابیده‌اند. ایرانی‌ها در هر کاری که داشته باشند، عجله‌ای در انجام آن ندارند. اگر کنفراسی بناست ساعت چهار تشکیل شود، کار خود را ساعت پنج‌ونیم آغاز می‌کند.

 تعطیلات بی‌شمار، خواب نمیروز… تعدد نوکران غیرضروری و بالاتر از همه دودلی و تعلل… را می‌توان عوامل فرضی در ایجاد تنبلی مردم دانست… ولی تا جایی که می‌دانم این عوامل مبتلا‌بهِ کشورهایی است که بر پایۀ اقتصاد کشاورزی زندگی می‌کنند. تنها صنعت اساسی و گستردۀ ایران کشاورزی است، ولی مشکلات حمل‌ونقل کم‌وبیش از گسترش آن جلوگیری کرده و به همین علت قدرت خرید مردم به آهستگی افزایش می‌یابد…

 حس میهن‌پرستی و مسئولیت اجتماعی در اغلب ایرانی‌ها تکامل نیافته است… هزاران ایرانی برای امور مختلف به وزارت مالیه مراجعه می‌کند که اغلب بجز ادعای مالی یا توصیه برای برادر، پسر، برادرزاده یا درخواست تخفیف مالیاتی انتظار دیگری ندارند. این عده حاضرند برای رسیدن به خواستۀ خود حقیقت را ندیده بگیرند و جز به منافع خود و خانوادۀ خویش به چیز دیگری توجه ندارند…»

 در نهایت این پاراگراف درخشان از میلسپو را بخوانید که تا حدی توصیف حال امروزمان نیز هست! او با نگاهی ساختارگرایانه و جامعه‌شناختی می‌گوید نابسامانی در رفتار مردم، به علت ناتوانی ذاتی مردم نیست، بلکه «ناشی از وضع سیاسی و اداری ایران است». وقتی قانونی ضمانت اجرا ندارد یا اصلاً وجود ندارد، وقتی وزرا ناگزیر از خریداری مقام خود هستند، وقتی وجدان عمومی و حس میهن‌پرستی فقط حرف است، وقتی حقوق کارمندانی که مالیۀ مملکت دست آن‌هاست کمتر از هزینۀ زندگی آن‌هاست… وقتی دولت زیر فشار سیاست‌های خارجی مجبور به تأمین منافع خارجی‌ها گردد، وگرنه بایستی منتظر مصیبت باشد… وجود ناگواری و نابسامانی اوضاع مالی ایران زیاد هم تعجب‌آور نیست، اگر این شرایط در کشور دیگری هم باشد، به همین سرنوشت مبتلا خواهد شد.»

نقد نظر ميلسپو

محسن خليلي در مقاله اي با عنوان «نگاهی انتقادی به ایران شناسی آرتور میلسپو» كه در شماره 60 فصلنامه علوم انساني دانشگاه الزهرا درج شده مي نويسد:

 «در پیوند نابرابرانه کشورهای قدرتمند استعمارگر و کشورهای ضعیف استعمار شونده،‌ کشور قوی به دلیل دردآور “نگاه کارکردی” کشور ضعیف را از منظر “نگاه کارپذیری” می نگرد و ساحت تحلیل را مبتنی بر پیوند «سوژه» و «ابژه» می کند. در این پیوند کنشگر به خود اجازه می دهد نحوه شناسایی اش را از “دیگری” یا کنش پذیر بر معیارهای خود مبتنی کند و جایی برای بازنمودن مستقلانه دیگری نمی گذارد. هنگامی که از فاعل و موضوع شناسایی سخن به میان آید به نظر می رسد نخستین گام نقد ایران پژوهی غریبان برداشته شده است»

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها