پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
تحلیل تحولات اخیر منطقه از نگاه لجستیک تجاری (تقابل آمریکا-چین)
یک شیفت پارادایم اساسی در منطقه رخ داده است و باید هوشیارانه از این فرصت به نفع کشور بهره جست. چرا که امروز بهترین زمان برای جبران مافات و بهرهگیری از شرایط ویژه این روزها است.
مجتبی سلیمانی سدهی؛ مدیرعامل مدیریت زنجیره تامین آمادگران :
با مروری بر تغییر تحولات یکی دو سال اخیر منطقه خاورمیانه و دریای خزر، متوجه میشویم که در یکی دو سال اخیر چه اتفاقات مهم و تاریخی در اطراف ایران روی داده و در حال رخ دادن است:
– جنگ آذربایجان – ارمنستان
– جنگ روسیه – اوکراین
– پیمان ابراهیم و نزدیکی اعراب به اسراییل
– تسلط طالبان بر افغانستان و خروج آمریکا از این کشور
– تغییر دولت در پاکستان
– ماجراجوییهای بلندپروازانه تجاری ترکیه در منطقه
– نزدیکی چین و روسیه به اسراییل و عربستان و همزمان فاصله افتادن بین آمریکا با اسراییل و عربستان
– اعتراضات و بهم ریختگی اوضاع داخلی ایران
– و اخیرا سفر رییسجمهور چین به عربستان و موضعگیریاش علیه ایران
دو نقطه اشتراک اساسی را میتوان در اتفاقات مورد اشاره یافت:
– در سطح بینالمللی: رویارویی و جنگ تجاری-لجستیکی آمریکا و چین
– در سطح ملی: انزوای روزافزون و دور زده شدن موقعیت لجستیکی و ترانزیتی ایران
روسیه با گرفتار شدن در منجلاب جنگ با اوکراین (دامی که تا حد زیادی آمریکا و غرب برایش پهن کردند)، عملا وارد یک دوره جنگ طولانی و فرسایشی شده است که قطعا باعث آسیبهای جدی و بلندمدت اقتصادی بر روسیه خواهد شد و عملا بیش از گذشته خرس پیر را از صحنه رقابت ابرقدرتها عقب خواهد راند.
اما بدون شک، یکی از هدفهای اصلی آمریکا و غرب از جنگ روسیه-اوکراین (و چه بسا اصلیترین هدف) تحت فشار قرار دادن چین و بر باد دادن دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری چین در مگاپروژه لجستیکی «یک جاده، یک راه» (OBOR) بوده است.
با وقوع جنگ روسیه-اوکراین، عملا دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری چین در ایجاد مسیرهای ریلی از شمال دریای خزر از بین رفت و این شریان کلیدی تجاری برای چین (که اتفاقا خیلی روی آن حساب کرده بود) به بنبست رسید و تا حد زیادی به تاریخ پیوست (فرصتی طلایی برای بازگرداندن ایران به صحنه اصلی و بازیگر کلیدی منطقه).
در دکترین جدید آمریکا که از زمان اوباما آغاز شد، تمرکز آسیایی آمریکاییها از کنترل خاورمیانه به مهار چین شیفت کرده است. اما در این بین، همچنان خاورمیانه برای آمریکاییها (و نیز چین) حایز اهمیت است. اما اینبار نه به خاطر خود خاورمیانه و نفت! بلکه به عنوان کریدور تجاری-انرژی مهمی که باعث دسترسی چین به بازارهای غرب (اروپا)، انرژی خلیجفارس و منابع تولید آفریقا میشود؛ در جهت مهار چین.
آمریکا توانسته است با حضور نظامی پرقدرت در دریای چین (که در سالهای اخیر پررنگتر نیز شده است)، به نوعی مسیر دریایی چین را تحت کنترل داشته باشد و حالا با جنگ روسیه-اوکراین عملا مسیر کشورهای CIS-روسیه-اروپا نیز مسدود شده است و تنها راه مفر از مسیر خاورمیانه و خلیجفارس باقی مانده است.
با این شرایط، چین برای دسترسی به بازارهای غیرآسیایی، چهار گزینه بیشتر ندارد:
1) کریدور چین-قزاقستان-دریای خزر-آذربایجان-ترکیه-اروپا
2) کریدور چین-قزاقستان-ترکمنستان-ایران-(ترکیه/سوریه/چابهار)-اروپا
3) کریدور چین-پاکستان-امارات-عربستان-(کانال سوئز / اسراییل)-(اروپا/آفریقا)
4) کریدور چین-قزاقستان-ازبکستان-افغانستان-(ایران/پاکستان)-(ترکیه/سوریه/خلیجفارس)-اروپا
تحلیل و بررسی این کریدورها به همراه نقشههای کریدوری مورد بحث را در لینک زیر ملاحظه نمایید:
https://www.amadgaran.com/logistics-articles/trade-corridors/
جمعبندی
با این توضیح مختصر، میتوان تا حدی به بازی تقابلی چین و آمریکا در منطقه خاورمیانه و یارکشیهای جدید آن پی برد. در این هژمونی جدید، روابط تجاری-سیاسی خاورمیانه به این صورت بازتعریف میشود که یاران دیروز آمریکا، دوستان جدید چین خواهند بود (عربستان، امارات، اسراییل، ترکیه، پاکستان) و به احتمال زیاد دشمنان دیروز آمریکا (ایران، عراق، سوریه) مسیر دوستی و نزدیکی با آمریکا را انتخاب خواهند کرد (با برجام) یا مجبور به انتخاب خواهند شد (با انقلاب و تغییر قدرت در ایران). چرا که «ایران» به تنهایی قادر خواهد بود (در صورت همکاری با آمریکا) روی هر چهار کریدور آلترناتیو چین نقشی موثر و مهم داشته باشد و به نوعی با آمریکا در مهار و کنترل چین همکاری استراتژیک ایجاد کند.
سفر بسیار مهم شی جین پینگ به کشورهای عربی و موضعگیری علنی علیه ایران را در واقع میتوان رونمایی از هژمونی جدید خاورمیانه قلمداد کرد و نشانگر آن است که چین از ایران عبور میکند. چرا که به دلیل تمرکز جدی آمریکا روی ایران در یارکشی جدید، چین به هیچ عنوان نمیخواهد در این مرحله، وارد تقابل مستقیم با آمریکا شود.
در عوض، چین به سراغ متحدان قدیم آمریکا در منطقه رفته است (ترکیه، اعراب و اسراییل)؛ چرا که میداند این کشورها در دکترین جدید آمریکا، اهمیت بالا و جایگاه راهبردی ندارند و دیگر آمریکا به شدتی که نسبت به ایران است، نسبت به آن کشورها حساسیت زیادی ندارد.
در پایان، امیدوارم نخبگان و حاکمان کشور، شرایط جدید حاکم بر منطقه را به درستی درک و تحلیل کنند و گمان نبرند که روزهای آینده در ادامه مسیر گذشته است. به هیچ عنوان! یک شیفت پارادایم اساسی در منطقه رخ داده است و باید هوشیارانه از این فرصت به نفع کشور بهره جست. چرا که امروز بهترین زمان برای جبران مافات و بهرهگیری از شرایط ویژه این روزها است.
متن کامل این مقاله تحلیلی را در لینک زیر ملاحظه نمایید:
https://www.amadgaran.com/logistics-articles/trade-corridors/
در همین باره
Sorry, we couldn't find any posts. Please try a different search.