پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

معرفی اقدامات و خدمات سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران

آشنایی با سندیکای تولیدکنندگان لوله و پروفیل فولادی

محمد حسن گنجی جغرافی

تنخواه کلان دانشگاه بیرجند در جیب خالی محمد حسن گنجی؛ اختلاس گران بخوانند!

در زندگیِ زنان و مردان بزرگ، نکاتی ست که انسان را به کرنش در برابر آنان وامی دارد. یکی از این مردان بزرگ، دکتر محمّدحسن گنجی پدر علم جغرافیای نوین ایران است. مردی که "زخمیِ هزار دشنه از دستِ روزگارِ هیچ" بود اما شرافت و وطن دوستی اش را به حراج نگذاشت. او در تیرماه 1391 درگذشت

آقای دکتر محمّدحسین پاپلی یزدی استاد بازنشسته ی دانشگاه تربیت مدرس و از دوستان و دوستدارانِ وفادارِ دکتر  محمد حسن گنجی در کتابِ جشن نامه ی یکصد سالگیِ ایشان که به همتِ دکتر بدره ای منتشر شده است می نویسد:
«درست زمانی که [اولین سالهای پس از انقلاب ۵۷] او را از همه ی حقوق محروم کرده بودند [حتی از حقوق بازنشستگی] و ناچار بود برای گذرانِ زندگی در دارالترجمه کار ‌کند، حدود ۲ میلیون تومان از تنخواهِ ویژه ی رئیس دانشگاه بیرجند که زمانی (۱۳۵۴) رئیس آن بود، هنوز در دستش مانده بود. پولی که حساب و کتابی نداشت و کسی جز خودش از آن با خبر نبود. پولی که [در آن روز] معادل ۳٠٠ هزار دلار [نزدیک به ۱۵ میلیارد تومان امروز] بود. روزی او را دیدم که در ساختمان وزارت علوم راه افتاده که من این پول را باید به چه کسی تحویل بدهم؟!
شاید اگر من جای ایشان بودم، آن پول را برداشته و از این مملکت می رفتم.
دکتر محمّدحسن گنجیِ آن زمان، تحت فشار بود. نه پدری داشت و نه مادری و نه فرزندی که مانعِ رفتنش باشند. خودش بود و زنش. به هر گوشه ی جهان می توانست برود. در مراکز علمیِ اروپا و آمریکا دوستان زیادی داشت. اما در ایران ماند تا به ما درسِ وطن دوستی، پاکی و درستکاری بدهد.
من در سال ۱۳۶۲ به مدّت ۱۶ ماه مدیر گروه جغرافیای دانشگاه مشهد بودم و حقوقم ماهی ۵ هزار تومان بود. ۲ میلیون تومان آن روز معادلِ ۴٠٠ ماه یا بعبارتی معادل ۳۳ سال حقوق من بود! باید روز امتحان پیش آید تا معلوم شود که چقدر درستکار هستیم.
آن روز متوجه شدم این مرد که ۲۵ سال قبل به ما درسِ وطن دوستی می داد، خودش دارد وطن دوستی و عشقِ به وطن را به ما نشان می دهد.»

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها