پیوندهای مرتبط
 
					
												شرکت ها و تشکل های منتخب
 
					
												دکتر محمد فاضلی :دکتر علی اصغر سعیدی تاریخ اقتصادی ناسازگار با صنعتی شدن ایران را آشکار کرد
داستان کفش ملی و خانواده ایروانی
روایت علیاصغر سعیدی از صنعتیشدن ایران در دهه ۱۳۴۰ و داستان مصادره اموال کسانی که میتوانستند کارآفرینی و صنعت ملی ایران را بنا نهند، ابعاد پنهانی از تاریخ اقتصادی ناسازگار با صنعتیشدن را نیز آشکار میکند. او همچنین شأن خلاقیت، تجربه، دانش و بالاخص اخلاق در فعالیت اقتصادی را نیز به خوبی بررسی میکند
علیاصغر سعیدی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، کار مهمی انجام داده است. سعیدی تاکنون با انتشار چهار جلد کتاب از مجموعه «موقعیت تجار و صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی» بهواقع کار بزرگی انجام داده و شرحی دقیق بر تاریخ فعالیت اقتصادی چهار خاندان از تجار و صنعتگران ایرانی نوشته است که هر کدام سهمی بزرگ در توسعه صنعتی ایران دهه ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ داشتند.
این آثار عبارتند از:
زندگی و کارنامه علی خسروشاهی (بنیانگذار شرکت مینو، کارآفرین صنایع غذایی و آرایشی و بهداشتی) – انتشار: سال ۱۳۹۴
سرمایهداری خانوادگی خاندان لاجوردی. (فعال در زمینه صنایع غذایی، شوینده، نساجی و اولین توسعهدهندگان استفاده از کامپیوتر در ایران)
زندگی و کارنامه محمدرحیم متقی ایروانی. (بنیانگذار کفش ملی)
زندگی و کارنامه حاج محمد تقی برخوردار. (بنیانگذار قوه پارس، پارس الکتریک و کارخانجات متعدد لوازم خانگی)
بخشی از کتاب زندگی و کارنامه محمد رحیم متقی ایروانی بنیانگذار کفش ملی را در اینجا می خوانیم:
در سال ۱۳۳۰کفش ایرانی ها گیوه و نعلین و گالش بود و از طرفی شهر نشینی باب شده بود. یک جوان اصالتا شیرازی، بنام محمد رحیم متقی ایروانی، پیش خود فکر کرد که مردم ممکن است بی نان سر کنند، اما بی کفش نمیتوانند دنبال نان بدوند !
به قول او نمیتوان شهرنشینی کرد، آن هم بدون کفش و پابرهنه؛ پس مردم به دوچیز نیاز دارند. یکی نان و یکی کفش! با این فکر به کشور چکسلواکی رفت و دو کارشناس چک استخدام کرد و یک دستگاه اتوکلاو کفش خرید و به ایران آمد و در خیابان گلوبندک پاساژی ساخت که کفش تولید کند. ایروانی کارش را با ۳۵ کارگر شروع کرد؛ او کمر همت بست و چون سوداهای بزرگ درسر داشت، با وام و پس انداز و ارث و ..، زمین بزرگ تری در مهرآباد کرج خرید و در آن محل اول یک مسجد ساخت و بعد کارخانهِ تولید کفشش را هم به آنجا منتقل کرد. محمد رحیم کم و بیش، از این و آن، سرزنش میشنید که : تا وقتی کفش خارجی هست، چه کسی گیوه و گالش ایرانی میخرد ؟؟!
اما این حرفها او را دلسرد نکرد و کم کم طوری شد که در سال ۱۳۳۷ ، کفش چرمی ای تولید کرد که مرگ نداشت !!!!
او کفش ها را با قیمت ۴تومان میفروخت. این در حالی بود که کفش خارجی آن زمان ده تومان بود و آن دوام و زیبایی را نداشت !!!!! جالب اینکه ایروانی، در سال ۱۳۴۳ شرکتی با هدف پرورش ۲۲ کودک دو ماهه تا ۲ساله تاسیس کرد تا در آینده، این کودکان، از مدیران کارخانه اش و مدیران ایرانی بشوند. قرار بر این شد بخشی از درآمدش به مصارف تحصیلی این۲۲ کودک برسد و خوارک، پوشاک و وسایل زندگی ساده و کم خرج آنها همه به عهدهِ خودش باشد. قانونی هم وضع کرد که هیچ کدام از این کودکانِ تحت سرپرستی او، بعد از رسیدن به سن ۱۸ سالگی، هیچ تعهدی نسبت به او ندارند و آزادند که هرجور دلشان خواست زندگی کنند !! فقط انتظار او اینست که نسبت به “تحصیل” جدی باشند و “اسلام” و “حسن اخلاق” را اساس کارشان قرار بدهند.
ایروانی، طی سال های ۳۵ تا ۱۳۵۷ بیش از ۵۰ شرکت تاسیس کرد و برای کارگرانش خانهِ سازمانی ساخت و سرویس رایگان ایاب و ذهاب در نظر گرفت !!! القصه کسب و کار او توسعه پیدا کرد و در سال ۵۷، شرکت کفش محمدرحیم متقی ایروانی، با وقوع انقلاب مصادره شد و متاسفانه به دلایلی مثل ضعف مدیریت و واگذار نکردن آن به بخش خصوصی، کارخانه ای که روزگاری، ۱۰هزار خانوار کارگری را به خوبی اداره میکرد، ۴ میلیارد و هشتصد میلیون تومانِ آن زمان، ضرر داد!!! قلب کارخانه از تپش ایستاد و کارخانهِ او هم به مرور، تبدیل به انبار ماشین ها و خودروهای سایپا شد !
ایروانی، با دل شکسته به آمریکا رفت و کودکان تحت نظرش، که آن زمان ۱۴ تا ۱۶ ساله شده بودند را هم، با هزینه ی خودش به خارج از کشور برد؛ و در آنجا کارخانهِ چرمسازی بوستون را تاسیس کرد و باز هم کفش تولید کرد! و سرانجام در ۱۲بهمن ماه سال ۱۳۸۴ بعد از یک روزِ کاملِ کاری در غربت از دنیا رفت.
محمد رحیم متقی ایروانی، همان موسس کفش “ملی” بود. همان کفشی که در کودکیِ خیلی از ما، مرگ نداشت. همهِ ماها از آن کفش ها پوشیده ایم و از کفش ملی خاطره داریم ، تنگ میشد اما خراب نمیشد !
هم اکنون از پرسنل ۱۰ هزار نفریِ کفشِ ملی، فقط و فقط ۷۰۰ نفر باقی مانده اند که در کفش گنجه و بخشهای بازرگانی مشغول به کارند. از کفش ملی که حمایت نشد…. کاش حداقل از این ۷۰۰نفر باقی مانده حمایت کنیم…
در همین باره
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات
 
					
												 
					
												 
					
													 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					