پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
در باره روز «روابط عمومي»؛چرا میکروفن همیشه خراب است!
اگر قرار باشد بود و نبود یک موقعیت و مقام و یا تولید کننده کالا و خدماتی در جایی غیر از قضاوت عمومی تعیین شود، چه دلیل دارد که دارنده قدرت و کالا و خدمات اصلا بخواهد برای مردم توضیح دهد. وقتي نحوه انتصاب مديران دستگاهها و سازمان هاي دولتي، به جاي ارزيابي ميزان رضايت مندي كاركنان و ارباب رجوع و بهره وري ايجاد شده، در جايي بيرون از سازمان و يا يك تلفن و اشاره از بالا يا بيرون، انجام پذيرد، طبيعي است كه آن مدير به جاي ايجاد رضايتمندي در حوزه كاري، به دنبال جلب رضايت در بيرون از سازمان و جلب نظر مقامات بالادستي باشد و براي روابط عمومي به عنوان دستگاه توليد رضايتمندي، تره هم خرد نكند!
💠 امروز ۲۷ اردیبهشت، روز آغازین هفته روابط عمومی و ارتباطات است. هر ساله و به همین مناسبت، صدها پیام تبریک از سوی افراد، مقامات و صاحب منصبان صادر می شود که سرشار است از توصیف های تحسین آمیز و بعضا اغراق گونه از روابط عمومی است : « روابط عمومی چشم و زبان سازمان است»، «روابط عمومی شخصیت و هویت سازمان است»، «روابط عمومی آیینه تمام نمای سازمان است»، «روابط عمومی سرچشمه زلال اطلاعات است»، « روابط عمومی هنر تسخیر قلب هاست» و از این حرف که لابد خودتان به کرات شنیده اید…
💠 با همه اینها و در عالم واقع، حتی نزد مدیران مصدر این پیام ها، روابط عمومی هنوز هیچ است! هیچ به معنی واقعی کلمه! زائده سازمانی است که شما باید مدت ها وقت صرف کنی تا در درون یک سازمان، ابتدا فلسفه وجودی آن را تعریف کنی. بعد آنرا به عنوان یک واحد سازمانی جا بیندازی و سپس در به در به دنبال بودجه و امکانات و ملزومات برای ادره روز مره آن باشی. عمری وقت لازم است تا همین اصل ساده را تفسیر کنی که کار روابط عمومی ماله کشیدن و پوشش ضعف ها و خطاهای سازمانی نیست. بلکه روابط عمومی خیلی هنر داشته باشد شاید بتواند « کار درست سازمان را، درست منعکس کند»؛ همین و بس!
💠 به راستی چرا چنین است ؟ و به رغم اینکه سالهاست از تاسیس رشته ها و دانشکده های ارتباطات می گذارد و سالی چند صد نفر تحصیلکرده در این زمینه وارد جامعه می شود، و هر سازمانی دم و دستگاهی به نام روابط عمومی دارد ، هنوز ما در الفبای روابط عمومی گیریم و در هنگامه گرفتاری و بحران از دون ترین تا عالی ترین مقامات سازمانی مداما می پرسند « پس این روابط عمومی چه می کند؟»!!
💠 علمای علم ارتباطات تلاش دارند تا فقدان منزلت شایسته روابط عمومی را به ضعف های بوروکراتیک و یا فرهنگ شخصی و سازمانی نسبت دهند اما به گمان من موضوع قدری فراتر از این حرف ها و تا حد زيادي مربوط به نوع معرفت و انديشه سياسي حاكم بر جوامع است.
در آغاز رنسانس و قرون جدید در اروپا، شعاری مطرح شد با این عنوان « صدای مردم، صدای خداست!» که منظور از صدا، نظر و خواسته و رد و تایید امور توسط مردم بود. این جمله کوتاه ردیه ای بر نظریه و حکومت هزار ساله کلیسای کاتولیک بود که اسقف ها و کشیش ها و کاردینال ها را نمایند گان خدا بر زمین و صدای آنها را، صدای خدا می دانست. به این ترتیب و با واژگونی باورهای غلط، پدیدهای به نام « افکار» عمومی زاده شد و تبدیل به قدرت و بازیگری مهم در مناسبات سیاسی و اجتماعی شد.
💠 بعد از آنکه قدرت ملزم شد به افکار عمومی پاسخ دهد و یا به عبارتی «بود و نبودش» به قضاوت افکار عمومی پیوند خورد، دستگاه « روابط عمومی» پدید آمد که واسطه انتقال پیام و یا وسیله توضیح عملکرد سازمان های دولتی و خصوصی برای مردم و افکار عمومی شد. چرا؟ چون قضاوت مردم تعیین کننده و عامل بقاء و زوال قدرت و ثروت شد. مردم می توانستند عملکرد یک نهاد و سازمان را نپسندند و آنرا به زیر بکشند و یا محصول و خدمات یک سازمان و شرکت دولتی و خصوصی را نپسندند و نخرند و آنرا ورشکست کنند.
💠در جامعه ما نیز، ماهیت، ضرورت و منزلت روابط عمومی ها بی ارتباط با جایگاه و اهمیت افکار عمومی در همان معرفت سياسي و مناسبات قدرت نیست. موضوع بی اعتنایی يا كم اعتنايي به افکار عمومی، مشکل امروز و دیروز ما هم نیست. حتی با اینکه ۲۰۰ سال است تجربه مدرنیته داریم، هنوز هم صدای مردم، صدای خدانیست که هیچ، حتی ناله بنده خدا هم به حساب نمی آید !
کدام خواسته و تمایل و یا اعتراض و بی میلی مردم توانسته است باعث تثبیت یک سیاست یا چرخشی در یک خط مشی حداقل اقتصادی جامعه شود؟ کدام مقام مسئول و یا مدیر و صاحب منصبی تا کنون به دلیل نارضایتی عمومی اکثریت جامعه و یا قضاوت افکار عمومی( نه تصمیمات محفلی و کشمکش های گروهی) جابجا شده است؟
💠 اگر قرار باشد بود و نبود یک موقعیت و مقام و یا تولید کننده کالا و خدماتی در جایی غیر از قضاوت عمومی تعیین شود، چه دلیل دارد که دارنده قدرت و کالا و خدمات اصلا بخواهد برای مردم توضیح دهد. وقتي نحوه انتصاب مديران دستگاهها و سازمان هاي دولتي، به جاي ارزيابي ميزان رضايت مندي كاركنان و ارباب رجوع و بهره وري ايجاد شده، در جايي بيرون از سازمان و يا يك تلفن و اشاره از بالا يا بيرون، انجام پذيرد، طبيعي است كه آن مدير به جاي ايجاد رضايتمندي در حوزه كاري، به دنبال جلب رضايت در بيرون از سازمان و جلب نظر مقامات بالادستي باشد و براي روابط عمومي به عنوان دستگاه توليد رضايتمندي، تره هم خرد نكند!
و اگر قرار است. مرتب بگوییم « کجای پيازي افکار عمومی ! »؛ چه نیازی به موجودیت روابط عمومی است که حالا بخواهیم از شان و منزلت مناسب و نامناسب آن سخن بگوییم. بی دلیل نیست که برای سوال آزار دهنده « این روابط عمومی چه می کند؟!» هنوز هم پاسخی قانع کننده نیافته ایم. چرا که بالاخره نه فهم روابط عمومی در این مملکت درست شد و نه میکروفن همیشه خراب بلند گو! که از قضا هر دو ابزار سخن گفتن با افکار عمومی است.
✅ هفته روابط عمومی و ارتباطات مبارک؛ خاصه به همه آنهایی که دستی بر افکار عمومی دارند اما برای احترام به آن دست بسته اند
https://www.karkhanedar.com/writers/%d9%82%d8%a7%d8%b3%d9%85-%d8%ae%d8%b1%d9%85%db%8c/