پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

معرفی اقدامات و خدمات سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران

آشنایی با سندیکای تولیدکنندگان لوله و پروفیل فولادی

دنگ شیائوپنگ

دنگ شیائوپنگ چگونه تفکر مائو را شست و چین را وارد گردونه رشد کرد؟

دنگ در جریان انقلاب فرهنگی (1966-1976) توسط حامیان رادیکال مائو مورد حمله قرار گرفت. او در سال‌های 1967-1969 از پست‌های حزبی و دولتی محروم شد و پس از آن از دید عموم ناپدید شد. با این حال، در سال 1973، دنگ تحت حمایت نخست وزیر ژو انلای احیا شد و معاون نخست‌وزیر شد و در سال 1975 نایب رئیس کمیته مرکزی حزب، عضو دفتر سیاسی آن (دفتر سیاسی) و رئیس ستاد کل شد

نخبگان رادیکال طرفدار مائو در طول انقلاب فرهنگی – موفق شدند دنگ را یک بار دیگر از رهبری دور کنند.

از آن زمان به بعد، دنگ به اجرای سیاست های خود برای توسعه اقتصادی چین پرداخت. دنگ با اجماع، مصالحه و متقاعدسازی، اصلاحات مهمی را در تقریباً تمام جنبه‌های زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چین طراحی کرد. مهمترین اصلاحات اجتماعی او، نهاد سختگیرانه ترین برنامه تنظیم خانواده در جهان – سیاست تک فرزندی – به منظور کنترل جمعیت رو به رشد چین بود. او مدیریت اقتصادی غیرمتمرکز و برنامه ریزی بلندمدت منطقی و منعطف را برای دستیابی به رشد اقتصادی کارآمد و کنترل شده ایجاد کرد.

کشاورزان دهقان چین کنترل فردی و مسئولیت تولید و سود خود را داشتند، سیاستی که منجر به افزایش شدید تولید کشاورزی در چند سال پس از شروع آن در سال 1981 شد. دنگ بر مسئولیت فردی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی، مشوق‌های مادی تاکید کرد. پاداش برای صنعت و ابتکار، و تشکیل کادری از تکنسین ها و مدیران ماهر و تحصیلکرده برای پیشروی در توسعه چین را آزاد کرد.

دنگ پس از افراط‌های فاجعه‌بار انقلاب فرهنگی، چین را به ثبات داخلی و رشد اقتصادی بازگرداند. تحت رهبری او، چین یک اقتصاد به سرعت در حال رشد، استانداردهای زندگی رو به افزایش، آزادی های شخصی و فرهنگی به طور قابل توجهی گسترش داد و روابط رو به رشد با اقتصاد جهانی را به دست آورد. دنگ همچنین یک دولت اقتدارگرای ملایم را بر جای گذاشت که به حکومت تک حزبی ح‌ک‌چ متعهد باقی ماند، حتی در حالی که برای تبدیل چین به کشوری توسعه‌یافته به مکانیسم‌های بازار آزاد متکی بود.

اصلاحات اقتصادی چین یا معجزه اقتصادی چین

به انواع اصلاحات اقتصادی به نام «سوسیالیسم با ویژگی های چینی» اشاره دارد. “اقتصاد بازار سوسیالیستی” در جمهوری خلق چین (PRC) که در اواخر قرن بیستم آغاز شد. این اصلاحات با هدایت دنگ شیائوپینگ، که اغلب به عنوان «معمار عمومی» شناخته می‌شود، توسط اصلاح‌طلبان حزب کمونیست چین در 18 دسامبر 1978، در دوره «بولوان فن‌ژنگ» آغاز شد.

قبل از اصلاحات، اقتصاد چین تحت سلطه مالکیت دولتی و برنامه ریزی مرکزی بود. از سال 1950 تا 1973، سرانه تولید ناخالص داخلی واقعی چین به طور متوسط با نرخ 2.9 درصد در سال رشد کرد، البته با نوسانات عمده ناشی از جهش بزرگ به جلو و انقلاب فرهنگی. این امر آن را نزدیک به میانه کشورهای آسیایی در همان دوره قرار داد، با کشورهای سرمایه داری همسایه مانند ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور و سپس جمهوری چین رقیب چیانگ کای شک (ROC) که از نرخ رشد سرزمین اصلی چین پیشی گرفت.

از سال 1970، اقتصاد وارد دوره رکود شد و پس از مرگ مائوتسه تونگ، رهبری حزب کمونیست تصمیم گرفت که مائوئیسم را کنار بگذارد و برای نجات اقتصاد راکد به اصلاحات بازار محور روی آورد.

وی اصلاحات بازار را در دو مرحله انجام داد مرحله اول، در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980، شامل جمع زدایی از کشاورزی، باز کردن کشور به روی سرمایه گذاری خارجی و اجازه به کارآفرینان برای راه اندازی کسب و کار بود. با این حال، درصد زیادی از صنایع دولتی باقی ماندند. مرحله دوم اصلاحات، در اواخر دهه 1980 و 1990، شامل خصوصی سازی و انعقاد قرارداد با بسیاری از صنایع دولتی بود. لغو کنترل‌های قیمت در سال 1985 یک اصلاح بزرگ بود و به زودی لغو سیاست‌ها و مقررات حمایت‌گرایانه دنبال شد، اگرچه انحصارات دولتی در قله‌های فرمانروای اقتصاد مانند بانکداری و نفت باقی ماندند.

در سال 2001، چین به سازمان تجارت جهانی (WTO) پیوست. اندکی بعد، بخش خصوصی رشد قابل توجهی داشت و تا سال 2005 حدود 70 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) چین را به خود اختصاص داد.از سال 1978 تا سال 2013، رشد بی‌سابقه‌ای رخ داد و اقتصاد سالانه 9.5 درصد افزایش یافت. دولت محافظه کار هو جین تائو پس از سال 2005 اقتصاد را به شدت تنظیم و کنترل کرد و برخی از اصلاحات را معکوس کرد.از سوی دیگر، مجموعه ای موازی از اصلاحات سیاسی توسط دنگ در سال 1980 راه اندازی شد که الهام بخش گلاسنوست و پرسترویکای اتحاد جماهیر شوروی آن زمان نیز بود، اما در نهایت در سال 1989 به دلیل سرکوب اعتراضات میدان تیان آن من پایان یافت و آزادسازی سیاسی بیشتر متوقف شد.

موفقیت سیاست های اقتصادی چین و نحوه اجرای آنها منجر به تغییرات عظیمی در جامعه چین در 40 سال گذشته شده است، از جمله کاهش شدید فقر در حالی که هم درآمد متوسط و هم نابرابری درآمد افزایش یافته است، که منجر به واکنش های منفی به رهبری نو از نظر ایدئولوژیک خالص تر شده است. در صحنه آکادمیک، محققان دلیل موفقیت اقتصاد “دو مسیر” چین را مورد بحث قرار داده اند و آن را با تلاش برای اصلاح سوسیالیسم در بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی مقایسه کرده اند. و همچنین به رشد سایر اقتصادهای در حال توسعه. علاوه بر این، این سلسله اصلاحات منجر به ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ و تغییر منافع ژئوپلیتیک بین المللی به سمت چین شده است، به ویژه در موضوعات مربوط به وضعیت سیاسی مبهم تایوان. با این وجود، مسائلی مانند فساد، آلودگی و جمعیت به سرعت در حال پیر شدن همچنان مسائل جدی هستند که دولت چین باید با آنها مقابله کند. برخی تحلیلگران همچنین اضافه کرده اند که دوران اصلاحات در زمان رهبری شی جین پینگ، دبیرکل فعلی ح‌ک‌چ، زمانی که اصلاح‌طلبان قدرت را از دست دادند، به‌طور قابل توجهی کاهش یافته است، با اشاره به اینکه شی دوباره کنترل دولت را بر جنبه‌های مختلف اعمال کرده است از جمله اقتصاد.

اصلاحات اقتصادی به طور جدی در دوره “بولوان فانژنگ” آغاز شد، به ویژه پس از اینکه دنگ و متحدان اصلاح طلبش به قدرت رسیدند و دنگ جایگزین هوآ گوئوفنگ به عنوان رهبر اصلی در دسامبر 1978 شد. زمانی که دنگ قدرت را به دست گرفت، حمایت گسترده ای در میان نخبگان وجود داشت. برای اصلاحات اقتصادی به عنوان رهبر بالفعل، سیاست های دنگ با مخالفت محافظه کاران حزب مواجه شد اما در افزایش ثروت کشور بسیار موفق بود.

در سال 1979، دنگ شیائوپینگ بر هدف “چهار مدرنیزاسیون” تاکید کرد و ایده “شیائوکانگ” یا “جامعه نسبتاً مرفه” را پیشنهاد کرد. دستاوردهای لی کوان یو برای ایجاد موفقیت اقتصادی در سنگاپور تأثیر عمیقی بر رهبری کمونیست چین داشت. رهبران چین، به ویژه در زمان دنگ شیائوپینگ، تلاش زیادی برای تقلید از سیاست های رشد اقتصادی، کارآفرینی و سرکوب ظریف مخالفان انجام دادند. در طول سال ها، بیش از 22000 مقام چینی برای مطالعه روش های آن به سنگاپور اعزام شدند.

اولین اصلاحات دنگ در کشاورزی آغاز شد، بخشی که مدت ها توسط حزب کمونیست چین بد مدیریت می شد. در اواخر دهه 1970، ذخایر و تولید مواد غذایی به حدی با کمبود مواجه شده بود که مقامات دولتی هشدار می‌دادند که چین در شرف تکرار «فاجعه 1959» است، قحطی که ده‌ها میلیون نفر را در طول جهش بزرگ به جلو کشت. دنگ با حذف كشاورزي و تأكيد بر سيستم مسئوليت خانوار كه زمين كمونهاي مردمي را به قطعات خصوصي تقسيم مي كرد، پاسخ داد. بر اساس سیاست جدید، دهقانان می‌توانستند تا زمانی که بخشی از محصولات خود را به دولت می‌فروختند، کنترل رسمی زمین خود را اعمال کنند. این اقدام بین سال‌های 1975 و 1985، تولیدات کشاورزی را 25 درصد افزایش داد و سابقه‌ای برای خصوصی‌سازی سایر بخش‌های اقتصاد ایجاد کرد. رویکرد اصلاحات از پایین به بالا که توسط دنگ ترویج شد، برخلاف رویکرد از بالا به پایین پرسترویکا در اتحاد جماهیر شوروی، عامل مهمی در موفقیت گذار اقتصادی چین تلقی می شود.

در صنعت شهری نیز اصلاحاتی برای افزایش بهره وری انجام شد. یک سیستم قیمت دوگانه معرفی شد که در آن (اصلاح شرکت های دولتی 1979) صنایع دولتی مجاز بودند هر گونه تولیدی را که بالاتر از سهمیه برنامه بود بفروشند و کالاها هم به قیمت طرح و هم در بازار فروخته می شدند و به شهروندان امکان می داد از کمبودها جلوگیری کنند. از دوران مائوئیست علاوه بر این، اتخاذ سیستم مسئولیت صنعتی در دهه 1980 با اجازه دادن به افراد یا گروه‌ها برای مدیریت شرکت از طریق قرارداد، توسعه شرکت‌های دولتی را ارتقا بخشید. کسب‌وکارهای خصوصی برای اولین بار پس از تسلط کمونیست‌ها اجازه فعالیت یافتند و به تدریج درصد بیشتری از تولیدات صنعتی را تشکیل دادند.انعطاف پذیری قیمت نیز افزایش یافت و بخش خدمات را گسترش داد.

در همان زمان، در دسامبر 1978، دنگ سیاست جدیدی به نام سیاست درهای باز را اعلام کرد تا درها را به روی مشاغل خارجی که می خواستند در چین راه اندازی شوند باز کند. برای اولین بار از زمان کومینتانگ، کشور به روی سرمایه گذاری خارجی باز شد. دنگ مجموعه ای از مناطق ویژه اقتصادی از جمله شنژن، ژوهای و شیامن را برای سرمایه گذاری خارجی ایجاد کرد که نسبتاً عاری از مقررات بوروکراتیک و مداخلاتی بود که رشد اقتصادی را مختل می کرد. این مناطق به موتورهای رشد اقتصاد ملی تبدیل شدند. در 31 ژانویه 1979، منطقه صنعتی Shekou در شنژن تأسیس شد و اولین منطقه آزمایشی در چین بود که “باز شد”.

در جولای 1979، چین اولین قانون خود را در مورد سرمایه گذاری مشترک با استفاده از سرمایه گذاری چینی و خارجی تصویب کرد.این قانون در کمک به جذب و جذب فناوری و سرمایه خارجی از کشورهای پیشرفته مانند ایالات متحده مؤثر بود، صادرات چین به این کشورها را تسهیل کرد و در نتیجه به رشد سریع اقتصادی بعدی چین کمک کرد.

رهبران دیگری که طرفدار اصلاحات دنگ بودند عبارتند از شی ژونگ سون (پدر شی جین پینگ)، وان لی، هو کیلی و دیگران یکی دیگر از رهبران با نفوذ، چن یون بود که توسط برخی به عنوان دومین فرد قدرتمند در چین پس از دنگ با ایدئولوژی محافظه‌کارانه اصلاحات در نظر گرفته می‌شود. اگرچه دنگ شیائوپینگ به عنوان معمار اصلاحات اقتصادی چین مدرن شناخته می‌شود، چن مستقیماً در جزئیات برنامه‌ریزی و ساخت آن دخالت داشت و نیرویی را رهبری می‌کرد که با بسیاری از اصلاحات از طرف دنگ مخالف بود.

در این دوره، سیاست های دنگ شیائوپینگ فراتر از اصلاحات اولیه ادامه یافت. کاهش کنترل بر مشاغل خصوصی و مداخله دولت، به ویژه در بخش کشاورزی که شاهد کاهش کنترل قیمت ها در سال 1985 بود و استقرار سیستم مسئولیت خانوارها، و خصوصی سازی در مقیاس کوچک شرکت های دولتی وجود داشت که غیرقابل دوام بودند.

یک پیشرفت قابل توجه عدم تمرکز کنترل دولتی بود که رهبران استان های محلی را مجبور به آزمایش راه هایی برای افزایش رشد اقتصادی و خصوصی سازی بخش دولتی کرد.
شرکت‌های شهری و روستایی، شرکت‌هایی که اسماً متعلق به دولت‌های محلی بودند، اما عملاً خصوصی بودند، شروع به به دست آوردن سهم بازار به هزینه بخش دولتی کردند. با کمک یوان گنگ، اولین بانک تجاری سهامی در چین، بانک بازرگانان چین، و اولین شرکت سهامی بیمه در چین، بیمه پینگ آن، هر دو در شکو تأسیس شدند
اگرچه دنگ در سال 1997 درگذشت، اصلاحات در زمان جانشینان دست‌گزیده‌اش، جیانگ زمین و ژو رونگجی، که اصلاح‌طلبان سرسختی بودند و همچنین از توصیه‌های چن یون برای ثابت نگه داشتن اصلاحات و حفظ دولت در حوزه‌های کلیدی پیروی کردند، ادامه یافت. در سال‌های 1997 و 1998، خصوصی‌سازی در مقیاس بزرگ اتفاق افتاد که طی آن تمام شرکت‌های دولتی، به‌جز چند انحصار بزرگ، منحل شدند و دارایی‌های آنها به سرمایه‌گذاران خصوصی فروخته شد. بین سال‌های 2001 و 2004، تعداد شرکت‌های دولتی 48 درصد کاهش یافت.

اگرچه دنگ در جنبش انقلابی مارکسیستی در چین درگیر شد، مورخ موبو گائو استدلال کرده است که «دنگ شیائوپینگ و بسیاری مانند او [در حزب کمونیست چین] واقعاً مارکسیست نبودند، بلکه اساساً ملی‌گرایان انقلابی بودند که می‌خواستند چین را برابر با یکدیگر ببینند. آنها در درجه اول ناسیونالیست بودند و در انقلاب کمونیستی شرکت کردند، زیرا این تنها راه مناسبی بود که آنها می توانستند به ناسیونالیسم چین بیابند.

تقلید از سنگاپور

در نوامبر 1978، پس از اینکه کشور به دنبال آشفتگی های سیاسی به ثبات رسید، دنگ از بانکوک، کوالالامپور و سنگاپور بازدید کرد و با لی کوان یو، نخست وزیر ناسیونالیست سنگاپور ملاقات کرد.
دنگ از توسعه اقتصادی، فضای سبز و مسکن سنگاپور بسیار تحت تأثیر قرار گرفت و بعداً ده ها هزار چینی را به سنگاپور و کشورهای سراسر جهان فرستاد تا از تجربیات آنها بیاموزند و دانش خود را بازگردانند.

لی کوان یو، از سوی دیگر، به دنگ توصیه کرد که صادرات ایدئولوژی های کمونیستی را به آسیای جنوب شرقی متوقف کند، توصیه ای که به گفته لی، دنگ بعداً از آن پیروی کرد.

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها

آخرین خبرها

مطالب مرتبط

تبلیغات

۴۹۴۵۹۷۹۰_۱۹۶۸۱۷۴۰۱۳۴۸۹۲۳۰_۲۴۳۹۸۳۴۳۰۶۵۳۷۸۴۸۸۳۲_n
Maryam-Mirzakhani