پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

شرکت معدنی و صنعتی چادرملو

ظرفیت ها و توانمندی های شرکت بین المللی توسعه صنایع و معادن غدیر

توانمندی‌ها و محصولات شرکت فولاد خوزستان

معرفی ظرفیت ها و محصولات شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان

معرفی توانایی ها ، ظرفیت ها و محصولات مجتمع فولاد صنعت بناب

معرفی ظرفیت ها و توانمندی های سازمان نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران

محمد-یگانه

آمریکایی ها دیر فهمیدند!

روایت محمد یگانه از مذاکرات محرمانه مربوط به ساخت ذوب آهن اصفهان

ساخت کارخانه ذوب آهن اصفهان داستان مفصلی دارد. چند کشور قبل از این برای ساخت کارخانه ذوب آهن در ایران اقدام کرده بودند که اقدامات آنها با کارشکنی دیگر کشورها به نتیجه نرسید. ایران ابتدا مایل بود این کارخانه را آمریکایی ها در ایران بسازند که با مخالفت آمریکا روبرو شد و نهایتا ساخت آن به شوروی واگذار شد. محمد یگانه از تکنوکرات های سرشناس ایرانی که در آن زمان در وزارت اقتصاد بود، نحوه عقد قرارداد ساخت ذوب آهن اصفهان را روایت کرده است.

 

 وقتی که آلمان‌ها حاضر شدند به ایران کمک بکنند دکتر عالیخانی از رئیس دماکروپ تقاضا کرد که بیاید به ایران برای مذاکرات و ایشان هم قبول کردند ولی ۲۴ ساعت قبل از آمدن ایشان مسافرت ایشان لغو شد و نیامدند. معلوم شد که آمریکایی‌ها توصیه کرده بودند به دولت آلمان که به صلاح شما و ایران نیست  که به ایران کمک بکنید برای ایجاد چنین صنعتی .  جلوی ایران را به این ترتیب گرفتند ایران توجه خودش را کرد به روس‌ها که کمک کرده بودند به هندوستان برای ساخت کارخانجاتی با تکنولوژی‌های جدید ذوب‌آهن روابط ایران هم داشت با شوروی‌ها بهتر می‌شد.

اوایل دوره برژنف شاه مسافرتی داشتند به شوروی، وقتی که امکانات همکاری بین دو کشور بحث می‌شود، این رشته هم به میان می‌آید و تصمیم گرفته می‌شود که چنین همکاری مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد، علاوه بر آن امکان صادرات ایران به شوروی و ایجاد کارخانجات دیگر.

 اینها در ۱۹۶۴ تیمی به ایران فرستادند و بعد از اینکه دیدند امکانات وجود دارد قرار شد نمایندگان رسمی آنها وارد ایران بشوند و مذاکره بکنند با ایرانی‌ها برای عقد قرارداد.  سعی می شد این مذاکرات و رفت و آمدها به‌طور سری انجام بگیرد که مبادا این مسائل به خارج درز بکند.

رئیس هیئت ایران [علینقی] عالیخانی بود نفر دوم [صفی] اصفیاء و بعد رئیس گروه مذاکره من بودم با تعدادی افراد و تمام مذاکرات هم در دفتر من در وزارت اقتصاد عملی می‌شد.

این مذاکرات ما در حدود یک ماه طول کشید و ما در مورد چهار تا طرح داشتیم مذاکره می‌کردیم. یکی ذوب‌آهن بود، یکی کارخانه ماشین‌سازی، یکی هم صادرات گاز ایران بود به شوروی، و یکی هم ایجاد یک کارخانه نساجی در آذربایجان در دشت مغان.… مذاکرات بسیار سختی بود و ما موفق شدیم در عرض این یک ماه این موافقت‌نامه را آماده کنیم به استثنای چهار نکته… از آن جمله بود مسئله قیمت گاز و ظرفیت ذوب‌آهن و سه چهار تا از این قبیل نکات. ولی در هر حال در اصول توافق شده بود.

یک روز قبل از اینکه این موافقت‌نامه آماده پاراف بشود آمریکایی‌ها اطلاع پیدا کرده بودند که به‌طور سرّی در وزارت اقتصاد مشغول مذاکره هستند با گروهی و آن هم در دفتر محمد یگانه انجام می‌گیرد.

 در این موقع آقای Meyer سفیر امریکا بود و من هم در ایران بودم تا آن موقع یک سال با هم تماسی نداشتیم. آقای Meyer به من تلفن کردند برای بار اول و بعد می‌خواستند مرا به شام دعوت بکنند، به منشی خودم گفتم که فعلاً پیغام را بگیرید بعداً جواب‌شان را می‌دهم.

من بلافاصله رفتم پیش عالیخانی وزیر اقتصاد که ایشان همچین تلفنی کردند چه جوابی بایستی داد؟ البته صلاح نیست که من بروم آنجا در این اوضاع و احوال. ایشان پرسیدند. «چطور؟ این موافقت‌نامه در چه حالی است؟» گفتم، «فردا آماده پاراف شدن است.» ایشان گفتند، «که پس در این صورت شما این را قبول بکنید.» ولی باز من صلاح ندیدم که به تنهایی به سفارت آمریکا بروم.

سفیر که مجدداً تماس گرفتند پرسیدم، «خوب چطور شده که دعوت می‌کنید» ایشان گفتند، « ما اطلاعاتی به دستمان رسیده مذاکراتی دارد انجام می‌شود و می‌خواستیم ببینیم که چه وضعی هست.» در آن صورت من گفتم که، «درست است من در این مذاکرات شرکت دارم، ولی از من ارشدتر دو نفر دیگر هم هستند که یکی آقای عالیخانی وزیر اقتصاد و آن یکی هم آقای صفی اصفیاء رئیس سازمان برنامه، آنها در موقعیت بهتری هستند که به سؤالات شما پاسخ بدهند.»  بنابراین از آنها هم دعوت کردند و این بلافاصله دو سه ساعت بعد از اینکه موافقت‌نامه امضا شده بود انجام شد و مارفتیم آنجا.

 برای اینکه از روز اول شاه ترسش از این بود که بعضی افرادی در ایران پیدا بشوند و این اطلاعات را به خارج بدهند و بعد فشارهایی بیاورند و جلوی این کار گرفته بشود. این بود که می‌خواستند آمریکا در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرد. و البته فردایش هم بنا بود که اعلام بشود به مردم گفته بشود که چه اتفاقی خواهد افتاد. و حتی اعلام هم شد یعنی به روزنامجات داده شد.

در مهمانی سفیر این مسئله را که مطرح کرد آقای عالیخانی گفتند «نه چیز مهمی نبود، برای شما مورد علاقه نیست. چون مدتی بود یک طرحی داشتیم منتهای سعی و کوشش را کردیم که با شما کنار بیاییم و شما گفتید که عملی نیست و جواب منفی دادید ما هم بالاخره مجبور شدیم راه‌حل دیگری برویم و این همسایه‌های شمالی آماده بودند برای این بود.» سفیرگفت، «در چه مرحله‌ای‌ست؟» عالیخانی گفت، « قراردادش را قبل از اینکه بیاییم اینجا امضا کردیم.»

آنها خیلی ناراحت شدند. ولی خوب عمل انجام شده‌ای بود و این نشان داد در آنجا که ایران مصمم است برای رفتن به طرف صنعتی شدن ولو این که این کمک را از هر کجا که ممکن است بگیرد.

مصاحبه محمد یگانه با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها