پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
نگاهي به جزوه «اقتصاد به زبان ساده »
ساده انگاری های اقتصادی مجاهدین خلق و گروههای چپ در ایران قبل از انقلاب
ساده انگاری و توهم اگر با کمی به اصطلاح چپ جات ترکیب شود چیزی خطرناکی خواهد بود، مدتهاست برای قضاوت در مورد گروه های سیاسی یک معیار ساده دارم؛ به جای پرسیدن در مورد مفاهیم گشوده به تفسیر و مبهم مثل آزادی و دموکراسی و مانند آن، دنبال اینم که موضعشان نسبت به مالکیت خصوصی چیست، از ناباوران به حفظ جدی مالکیت خصوصی به اصطلاح آزادی و لیبرتی درنمی آید.
دکتر امیرحسین خالقی:
یک معیار ساده برای قضاوت در باره گروههای سیاسی:
بپرسید موضعشان نسبت به مالکیت خصوصی چیست؟
این سه پرده بخشی از جزوه اقتصاد به زبان ساده است که تازه به دستم رسیده است، پیش از انقلاب در میان هواداران فرقه رجوی می چرخید تا برای به اصطلاح مبارزه آماده شوند و از قرار روی خیلی ها حتی مخالفان مجاهدین هم اثرگذار بوده است :
پرده نخست:
“اگر مردم رشوه میگیرند، اگر مردم دزدی میکنند، اگر مردم خیانت میکنند، اگر مینی ژوپ در جامعه رسوخ پیدا میکند، اگر بیتل ها و هیپی ها در جامعه پیدا میشوند، اگر پارتی بازی میشود، اگر افراد بی لیاقت بمشاغل حساس میرسند، اگر کسانی را که حرف حق میزنند در زندانها سر میبرند و نابودشان میسازند، اگر مردم مبارزه میکنند، اگر عده ای بوطن و ملت خیانت میکنند، اگر از کشوری طرفداری میشود و کشور دیگری محکوم میگردد همه علت زیر بنائی دارد و تمام اینها روابط اجتماعی و فرهنگی اجتماع و روبنای جامعه هستند”.
پرده دوم:
“این درخت، درخت سودپرستی استعمار خارجی و ارتجاع داخلی و بطور کلی جهان سرمایه داری، هزارها شاخه دارد. مبارزه با یکی از این شاخه ها احمقانه است و در واقع در همان حالی که ما با تمام نیروی بسیج شده خود یک شاخه را از بین میبریم (که موفق هم نخواهیم شد صدها شاخه دیگر بوجود آمده است. این درخت را باید از ریشه، مورد حمله قرار داد. ما باین مطلب ایمان داریم که رو بنا (تربیت و طرز تفکر، بهائیت، هیپی گری، روزنامه های منحرف کننده، کتابهای مبتذل، افراد بزهکار، سخن گویان منحرف، دزدی، رشوه، فحشاء، لواط، مینی ژوپ، هروئین، تریاک و تنظیم روابط دختر و پسر …) بدون تغییر زیر بنا قابل اصلاح و تغییر نیست.
حتما خواهید گفت دلیل شما چیست و چه دلیلی بهتر از تاریخ وجود دارد. در عرض ۲۰سال گذشته با تمام مبارزاتی که شده آیا اینها، این فساد و بدبختی جامعه بیشتر شده است یا کمتر؟ ولى مشاهده میکنیم در کشور هایی که با روبنا کاری نداشته وزیر بنا را عوض کرده اند رو بنا هم خیلی زود تغییر کرده و اصلاح شده است. بنا بر این در حال حاضر بسیج جوانان و نیروهای مترقی برای مبارزه با روبنا، آب در هاون کوبیدن است و هیچ نتیجه ای از اینکار حاصل نمیگردد. و در کشور هائیکه زیربنا سالم است از طریق روبنا در تحکیم زیر بنا میتوان کوشید”.
پرده سوم:
“اگر شما خواستید در یک کارخانه که مال آقای x است و مثلا ۵۰۰۰ نفر کارگر دارد بفرض عدالت را اجرا کنید و حق هر کارگر را بخودش برگردانید نمیتوانید همینطوری با قای x بگوئید : آقای x لطفا مزدها را زیاد کنید و وسائل رفاه و آسایش کارگران را فراهم کنید و… این آقای x که سرمایه دار وصاحب کارخانه است شب و روز را بخاطر بچنگ آوردن سود زنده است. او حاضر نیست دیناری بمزد ها افزوده شود. برای تغییر روبنا (افزایش مزد ها و تغییر شرایط کاری لازم است که ما زیربنا را تغییر دهیم. یعنی اگر یک دولت ملی و از خود ملت سرکار آید این کارخانه را ملی میکند آنوقت همه کارگران مزد بیشتری خواهند گرفت”.
ساده انگاریهای اقتصادی چپ های ایران
خوشمزه تر از همه اینست که پیشنهاد دولتی شدن زمانی مطرح می شد که در یک قانون غریب (و البته بدون منطق اقتصادی) بعد از انقلاب سفید کارگران در سود کارخانه ها شریک شده بودند! احتمالا وضعیت بد کارخانه های دولتی فشل هم از این روست که دولت ها به اندازه کافی “ملی” نیستند.
ساده انگاری و توهم اگر با کمی به اصطلاح چپ جات ترکیب شود چیزی خطرناکی خواهد بود، مدتهاست برای قضاوت در مورد گروه های سیاسی یک معیار ساده دارم؛ به جای پرسیدن در مورد مفاهیم گشوده به تفسیر و مبهم مثل آزادی و دموکراسی و مانند آن، دنبال اینم که موضعشان نسبت به مالکیت خصوصی چیست، از ناباوران به حفظ جدی مالکیت خصوصی به اصطلاح آزادی و لیبرتی درنمی آید.