پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
دودِ آتش« اسلام قعله» در چشم مردم تايباد
علت نامگذاري«كافر قلعه» و ماجراي حمله نادرشاه از« تربت جام» براي فتح هرات
بسياري از حكام محلي و خوانين و زمينداران بزرگ منطقه جام و باخرز، بازماندگان سپاه نادر هستند. نادر تعصب قومي و مذهبي نداشت از اينرو در سپاه او از همه اقوام و مذاهب حتي افغانها حضور داشتند
آتش سوزي مهيب در گمرك هرات، خساراتي جاني و مالي فراواني به اين مردم و ملت پر رنج وارد كرد. مشاغل زيادي نيست و نابود شد كه پيامدهاي اجتماعي آن به زودي آشكار تر خواهد شد اما قطعا جبران آن، به اين زودي ممكن نخواهد بود.
به حالِ مردم افغانستان فقط بايد گريست. حداقل 50 سال است كه افغان ها در آتش خود و ديگران مي سوزند؛ آتش اختلافات قومي، آتش نزاع هاي مذهبي، آتش بنيادگرايي و سلفي گري، آتش القاعده و طالبان و داعش، آتش دخالت هاي خارجي و مديران نابلد و فاسد داخلي و در اين اواخر هم، آتش انفجار كاميون هاي حامل سوخت. از اين آتش ها، هميشه هم دودي به چشم مردم شهرهاي نوار مرزي ايران رفته است.
تاثير وقايع افغانستان بر تايباد و جام
مردم تايباد و شهرهاي غربي افغانستان، رابطه قديمي و بعضا نسبت فاميلي دارند. در سال 68 كه در دبيرستان امام خميني تايباد تحصيل مي كردم، ناگهان خبر رسيد كه كفار به اسلام قلعه حمله كرده اند. منظورشان از كفار بقاياي ارتش كمونيست شوروي بود كه هنوز با مجاهدين در جنگ بودند. اوضاع شهر متشنج شد، نه صرفا به خاطر اين احتمال كه سربازان روس به تايباد حمله كنند، بلكه بيشتر به اين دليل كه جان برادران مسلمان افغاني ما در خطر است. مردم بصورت خودجوش آماده بودند تا براي دفاع از مسلمانان، از مرزها عبور كنند.
در آن زمان دشمن مسلمانان افغانستان، فقط كمونيست هاي غير مسلمان بود اما با خروج شوروي، افغانهاي مسلمان به جان هم افتادند و چنان كشتاري از هم انجام دادند كه دل كفار به رحم آمد. ريشه جنگ هاي داخلي افغانستان نيازمند بررسي و عبرت آموزي بسيار است اما افغانستان جامعه سنتي و مذهبي است، بنابراين، در پس همه اين اتفاقات، نبايد نوع برداشت هاي قشري از دين و مذهب را ناديده گرفت. هنوز هم شوربختانه « به نام خدا»، بندگان خدا را مي كشند و كشته مي شوند!
آتش سوزي اخير و از كار افتادن پايانه گمركي افغانستان، باعث اختلال در ترانزيت كالا از مرز دوغارون خواهد شد و حتي بر روي تجارت محدود و چمداني هم اثر خواهد گذاشت. اگر اين ويرانه ها، بزودي آباد و فعال نشود، روياي ايجاد و رونق منطقه ويژه اقتصادي در شرق خراسان هم بر باد خواهد رفت. خلاصه به هوش باشيم كه هر مصيبت سياسي يا اقتصادي در افغانستان، دامان ما را خواهد گرفت
اكنون اما ضمن ابراز همدردي با همه خانواده هاي مصيبت ديده از حادثه اخير، به همين مناسبت، به سابقه تاريخي منطقه «كافرقلعه» قديم و يا «اسلام قلعه» جديد اشاره مي كنم كه در استان «فراه» افغانستان قرار دارد و با هرات و تايباد در نقطه اي به هم متصل مي شوند و از دير باز تا كنون، با تحولات تاريخي ايران نيز، در پيوند بوده است. استان فراه (فراداتا)، بخشي از سيستان قديم به حساب مي آيد كه در شاهنامه فردوسي هم به آن اشاره شده است
چرا اين منطقه را كافرقلعه مي گويند؟
كافر قلعه، بر گرفته از نام يك دژ مستحكم و مرتفع باستاني و متعلق به دو هزار سال پيش است كه با سنگ، خشت پخته و گچ ساخته شده است و در حقيقت، يكي از عجايب معماري قديم به حساب مي آيد. اين سازه كاربردهاي تفريحي و نيز امنيتي و نظامي داشته است.
براساس روايت هاي تاريخي، اين قلعه متعلق به يكي از فرمانروايان محلي به نام «كك کهزاد» بوده كه در بالاي آن مي نشسته و نبرد پهلوانان محلي را نظاره مي كرده است. در كنار آن چاههاي بسيار عميق حفر شده است كه مطابق بررسي باستان شناسان آمريكايي مایکل یان ( (Michael Yon از روي استخوان هاي كشف شده، احتمال مي رود كه بازداشتگاه و يا قتلگاه مخالفين و اسراي جنگي بوده است.
در بالاي اين قلعه، همچنين چند انبار محل نگهداري غنائم و عمارتي ديگر مشاهده مي شود كه مي گويند متعلق به خواهر كهزاد و محل زنداني كردن زنان ودختران ربوده شده، بوده است و آنرا با افسانه «چهل دخترون» مربوط مي دانند. ناگفته نماند كه در كوه «شهرند» باخرز هم غاري با عنوان «چهل دختري» وجود دارد كه آنرا محل اختفاي دختران در هنگام حمله مغولان مي دانند. در ديگر مناطق ايران هم، دخمه هاي تاريخي با همين نام وجود دارد
براساس افسانه هاي موجود، از آنجا كه كهزاد انسان سنگدل و بي رحمي بوده ، عمارت و محل زندگي او، بعدها به «كافر كلا» و«كافر قلعه» مشهور شده است. البته كافر قلعه اي هم در سنگسر سمنان وجود دارد كه آن هم داستان ديگري دارد. كلمه «كلا» به معني آبادي و محل سكونت، هم اكنون در استان هاي شمالي ايران مورد استفاده قرار مي گيرد. آنچه محتمل است اينكه كلمه «كافر» بايد بعد از ورود اسلام به اين منطقه، مورد استفاده قرار گرفته باشد.
كافر قلعه با افسانه رستم سيستان هم در آميخته و از جنگ او با پهلوان كهزاد در همين قلعه هم سخن به ميان آمده است. گفته مي شود كه ساليان درازي رستم در صدد تصرف اين قلعه بود و هر بار با سنگ پراني كهزاد، ناكام مي ماند . بطوري این قلعه تاریخی روزگاری به «دژ مرگ» برای رستم تبدیل شده بود. وجود تكه هاي سنگ در اطراف اين قلعه، چنين شائبه اي را قوت بخشيده است كه رستم با سپر آنرا دفع كرده است.
البته اینها افسانه های رایج در میان مردم است و ممکن است که لزوما واقعیت تاریخی نباشد، به عنوان مثال، برخی معتقدند که کک کهزاد که در شاهنامه آمده است احتمالا در کوه خواجه سیستان و در جنوب افغانستان قرار دارد و با ولسوالی کهسان و یا کوسویه باستان واقع در غرب تایباد، صرفا یک تشابه اسمی دارد.
لشكر كشي نادر از تربت جام به كافر قلعه
نواحي فراه و هرات افغانستان از دوره هخامنشيان با تحولات سياسي ايران در پيوند بوده اند اما يكي از رويدادهاي مهم تاريخي مرتبط با «كافر قلعه» جنگ نادره قلي خان افشار حاكم خراسان با افغاني هاي ابدالي در نزديكي اين دژ تاريخي است
بعد از حمله محمود و اشرف افغان به اصفهان و سرنگوني شاه سلطان حسين صفوي، هنوز در برخي مناطق ايران مقاومت هايي عليه افغان ها و به رهبري شاه طهماسب دوم در جريان بود. نادر در همين دوره (1105 خورشيدي) به عنوان سردار سپاه طهماسب صفوي انتخاب شد و جنگ با افغانها، براي بازپس گيري خراسان و عقب راندن آنها از كل ايران را آغاز كرد
نادر سه سال بعد (1108 شمسي) با لشكر اشرف افغان در دامغان و سپس مورچه خورت اصفهان و شيراز درگير شد و آنها را شكست داد. سپس با فتح خراسان، آماده نبرد نهايي براي فتح هرات شد. نادر در شهر تربت جام مستقر شد و با جلب حمايت تعدادي از اقوام و خوانين جام و باخرز با لشكر 25 هزار نفري به جنگ ابدالي هاي افغان رفت كه با دو لشكر 30 هزار نفري به فرماندهي الله يارخان( از هرات) و ذوالفقار خان(از فراه) در نزديكي كافر قلعه سنگر گرفته بودند.
در كافر قلعه جنگ سختي ميان نادر و افغانها درگرفت. نادر در محاصره پياده نظام سپاه افغان گير افتاد و نيزه اي به پاي او اصابت كرد و نزديك بود كه كشته شود اما ناگهان طوفاني از خاك و شن بلند شد و بقيه سپاهياني كه به كمك الله يار خان مي آمدند، از نيمه راه بازگشتند. بعد از آن نادر وارد هرات شد و با توپ هاي جنگي، شهر را تصرف و به حكومت افغانها پايان داد. بعدها هم نادر با كنار زدن شاه صفوي، خود پادشاه قدرتمند ايران شد.
تاثير سلطنت نادر بر بافت سياسي و اجتماعي منطقه جام و باخرز قديم را در مطلبي جداگانه توضيح خواهم داد اما در مجموع، بسياري از حكام محلي و خوانين و زمينداران بزرگ منطقه ما، بازماندگان سپاه نادر هستند. نادر تعصب قومي و مذهبي نداشت از اينرو در سپاه او از همه اقوام و مذاهب حتي افغانها حضور داشتند
نامگذاري « كافر قلعه» به اسلام قلعه بايد طي چند دهه اخير صورت گرفته باشد چون در كتاب جغرافياي تاريخي خراسان نوشته وزارت جنگ انگلستان شهر تايباد را قريه اي در غرب كافر قلعه معرفي كرده است. يعني تا اواخر دوره قاجاريه همچنان به كارفر قلعه مشهور بوده است.