مائوتسه تونگ

به مناسبت سالروز مرگ رهبر کمونیست های چین

مائو، از کجای راه دچار اشتباه شد؟

در نهایت بعد از ۳ سال برنامه جهش بزرگ رو به جلو با شکست مواجه شد . آیا مائو درس عبرت گرفته و به بازار آزاد روی آورد؟ خیر. او همچنان معتقد بود که سیاست های کمونیستی درست هستند ولی باید درست اجرا شوند. در نتیجه چندین برنامه اقتصادی و فرهنگی دیگر اجرا کرد که همه شکست خورد! مائو در ابتدای کار می خواست از ایدئولوژی سوسیالیزم به عنوان ابزاری برای پیشرفت چین استفاده کند اما اشتباه او این بود که در ادامه راه، او و حزب کمونیست تبدیل به محافظ ایدئولوژی در مقابل کشور و مردم چین شدند.

رشد اقتصادی که امروز کشور چین در پیش گرفته است، به هیچ وجه ارتباطی با تفکر مائو یا سیاست های بگیر و ببند حزب کمونیست چین نداشته است. سیاست ها مائو و انقلابیون اولیه، چین را دچار قحطی و گرسنگی کرد که حدود ۳۰ میلیون نفر از گرسنگی مردند ! بنابراین، رشد چین از زمانی آغاز شد که سیاست های مائو مورد تجدید نظر قرار گرفت و کنار گذاشته شد

 

آیا مائو که کشور را درگیر فلاکت کرد، آدم کم سواد و یا خائنی بود؟ خیر! به هیچ وجه! اتفاقا مائو از کتاب خوان ها و باسوادترین رهبران عصر خودش بود. او از نوجوانی عاشق مطالعه و یا به قول امروزی ها، خوره کتاب بود و حتی در دوره دانشجویی در یک کتابخانه کار می کرد تا در کنار امرار معاش، به کتب مورد علاقه اش هم دسترسی داشته باشد.

 

زندگی سخت و تحقیرآمیزی را گذراند. از طبقات پایین روستایی بود که به خاطر لهجه اش ، از طرف اساتید جدی گرفته نمی شد. وی همچنین از دانشجویان مرفه دیگر فاصله گرفته بود. رفتار بد طبقه ی مرفه با وی، اگر عامل اصلی نباشد، محرک خوبی برای جهت یابی به عقاید کمونیستی بوده است. به هر حال او انقلابی بزرگ در کشوری بزرگ را به راه انداخت و رهبری کرد. مائو واقعا می خواست برای مردم چین کاری بکند.

 

در سال ۱۹۵۷ تصمیم به اجرای جنبش اصلاح در حزب کمونیست گرفت. متفکران و اندیشمندان را دعوت کرد که در باره آینده حزب و حکومت اظهار نظر کنند. برخی مشفقانه انتقادها و توصیه هایی کردند که مائو خوشش نیامد.مائو که انتظار چنین مخالفتی را نداشت، منتقدان را زندانی کرد  و چین با آزادی بیان خدا حافظی کرد

 

فاجعه وقتی نمایان شد  که در سال ۱۹۵۸ مائو تصمیم به اجرای برنامه « جهش بزرگ رو به جلو» گرفت. در این برنامه او قصد داشت تا صادرات غلات را در چند سال کوتاه افزایش دهد و با کشور های غربی مقابله کند. در برنامه بزرگ ایده های بسیار عجیبی اجرا  شد که ریشه در دانش کشاورزی نداشت. محصولات در جایی کاشته شد که عملا امکان بهره برداری را نداشت. یا حتی می گفتند  که هر چه یک محصول را عمیق تر بکارید، بهتر است! حتی محققین دانشگاهی هم از باب اینکه حرف مائو را علمی جلوه دهند، شروع کردند به نوشتن مقالاتی با این مضمون که هر چقدر از زمین کار بکشید، همان قدر برداشت می کنید!

 

چند سالی گذشت اما اتفاقی در تولید محصول کشاورزی نیفتاد . دولت های ایالتی نیز از ترس مائو یا برای گرفتن تایید وی، آمار و ارقام عجیبی از پتانسیل زراعی ایالت های خود ارائه کردند و حتی به صورت نمایشی دست به صدور غله چین به دیگر کشورها زدند اما در داخل کمبود گندم و غله سبب قحطی شد و میلیون ها نفر از گرسنگی مردند. هیچ کس هم جرات نمی کرد بگوید، در مملکت قحطی اتفاق افتاده است !

 

در نهایت بعد از ۳ سال برنامه جهش بزرگ رو به جلو با شکست مواجه شد . آیا مائو درس عبرت گرفته و به بازار آزاد روی آورد؟ خیر. او همچنان معتقد بود که سیاست های کمونیستی درست هستند ولی باید درست اجرا شوند. در نتیجه چندین برنامه اقتصادی و فرهنگی دیگر اجرا کرد که همه شکست خورد!

 

 مائو در ابتدای کار می خواست از ایدئولوژی سوسیالیزم به عنوان ابزاری برای پیشرفت چین استفاده کند اما اشتباه او این بود که در ادامه راه، او و حزب کمونیست تبدیل به محافظ ایدئولوژی در مقابل کشور و مردم چین شدند.  

 

تعهد کورکورانه رهبران چین به آموزه های کمونیستی و پذیرش بدون قید و شرط آن به مثابه راه حل اصلی، رویکرد آن ها به مسائل مختلف را به جزمیت آلود. حتی سیاست مدار مبارز و مستقل  مثل مائو در این دام افتاد و کمونیسم را تنها وسیله گذار چین به سرزمین صلح و فراوانی تصور کرد.

تعهد بی قید و شرط به کمونیسم و تقدم وسیله به هدف به تدریج حزب کمونیست چین را از بشارت دهنده، به گروه حافظ ایدئولوژی تبدیل کرد.

برگرفته از کتاب چین چگونه سرمایه‌دار شد

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها