پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

محصولات سرمایه داری، رهایی یا استثمار زن

نظم سرمایه داری، لوازم آشپزخانه و موقعیت زنان در جوامع مدرن

سرمایه داری با پیشکش محصولات آشپزخانه و لوازم خانگی به نیابت از مرد برای مشارکت در کار خانگی، هرچه بیشتر تفکیک جنسیت کار خانگی را تثبیت کرده و از این طریق نه تنها مشکل زنان مبنی بر کلیشه" کار خانگی زنانه نیست" را حل نمی کند بلکه صورت مسئله را پاک می کند و بیشتر از زنان، به کمک مردان برای شانه خالی کردن از مشارکت در کارخانگی می شتابد. در واقع لوازم خانگی سپر بلای مردان می شوند تا حلال مشکلات زنان

 

پرستو فرخی

شعار «صرفه جویی در زمان» سرمایه دارانه که ادعای یاری رساندن به زنان با توسعه تکنولوژیکی ابزار و محصولات لوازم خانگی را دارد، زمانی میتواند میسر واقع شود که به این همدستی سرمایه داری و مردسالاری یک بار برای همیشه خاتمه داده شود وگرنه تا زمانی که کار خانگی زنانه باشد، طبق قانون پارکینسون در مورد زنان خانه‌دار می توان گفت «کار بزرگ می شود تا زمان موجود را پر کند»

خانه ها کوچک می شوند، لوازم پیشرفته تر می شوند اما کارخانگی کش دارتر می شود چون باید ظرف زمان را تا جایی که میتواند اشغال کند پس به ازای هر وسیله ی صرفه جویی در زمان، یک کار اضافی باید به فهرست کارخانگی افزوده شود تا حس کارآمدی زن را اشباع کند.

بنابراین هیچ یک از این لوازم و تمهیدات مدرن تا زمانی که گره کور تاریخی کیستی زن و چیستی هویت زن را بازنکند، نمی توانند نویدبخش آزادی زن بوده و چنانچه باید زن را از قید و بند کارخانگی رهایی بخشد و صرفاً با دادن جلوه باسمه ای و سانتیمانتال از کار خانگی آن را از معنا تهی می کند و دردی از زنان دوا نکرده و با القای حس پوچی و بلا استفاده بودن به زنان که دیگر کاری برای انجام دادن باقی نمانده و همه چیز تحت کنترل ابزار است، آنان را حتی از امتیاز ارزش تنها کار مشروع در نظام مردسالاری یعنی کارخانگی با وجود رد موافقت با استعفای زنان، محروم کرده و نادیدنی اش ساخته و به موضوعی حل شده و پیش پا افتاده بدل می سازد که جامعه را از پرداختن به مشکلات آن باز می دارد و این گفتمان را که «کار خانگی چیزی نیست، زنان زیادی شلوغش می کنند» را بازتولید می کند.

در واقع زنان هنوز در همان پست قبلی کارخانگی حضور دارند اما نه تنها ترفیعی در این پست نگرفتند بلکه کارشان بی ارزش تر و نامرئی تر شده است.

 

چنین تعبیری از کارخانگی، انسان برده ی ابزار را تئوریزه می کند و الگوی مصرف را بجای حل مشکلات و رفع نارضایتی حقیقی زنان خانه دار از عدم مشارکت حقیقی در ساخت جهان پیش پای زنان می گذارد.

مقصود به هیچ عنوان نفی نیمه پر لیوان و نادیده انگاری وجوه مثبت خدمات محصولات سرمایه داری برای کمک به زنان برای خروج از خانه و ورود به سپهر عمومی و تسهیل امور خانگی نیست بلکه انتقاد بر سازمان یافته تر شدن کلیشه‌های جنسیتی و کار زنانه شده است که از طريق بهره کشی و چنگ زدن و سواستفاده از ناخرسندی و بی قراری و احساس بی هویتی زن خانه دار وعده ی دگرگونی زندگی و حال خوب و خروج از ملال کار خانگی را با تزریق حس نیاز به خرید و مصرف زن یعنی هرچه بیشتر غرق شدن در آن و نه نجات از آن در جهت سود بیشتر سرمایه دار می دهد، فریب زن و سوار شدن بر خلا های هویتی او بزرگترین دسیسه برای استثمار زن و انسانیت زدایی وی است، این امکانات ناقص و یک جانبه چنانچه کریستین دلفی و دیانا لئونارد به درستی اشاره می کنند، سبب شدند که:

1) برخی کارهایی که قبلا زن می توانست خود را از آنها کنار بکشد و میشد آنها را در منزل انجام داد مجدداً به او محول شد مثل شستن لباس

2) برخی امور با معیار بالاتر و دفعات بیشتر انجام داده شوند مثل آشپزی و نظافت و مراقبت از کودک

3) معیار های خانه داری علی‌رغم اخراج مستخدمان خانگی بدون تغییر و بدون افزودن لزوم مشارکت ساير اعضا و همسران، همچنان بر عهده زن خانه دار گذاشته شد بنابراین کار زنانه مضاعف شد.

سرمایه داری با پیشکش محصولات آشپزخانه و لوازم خانگی به نیابت از مرد برای مشارکت در کار خانگی، هرچه بیشتر تفکیک جنسیت کار خانگی را تثبیت کرده و از این طریق نه تنها مشکل زنان مبنی بر کلیشه” کار خانگی زنانه نیست” را حل نمی کند بلکه صورت مسئله را پاک می کند و بیشتر از زنان، به کمک مردان برای شانه خالی کردن از مشارکت در کارخانگی می شتابد. در واقع لوازم خانگی سپر بلای مردان می شوند تا حلال مشکلات زنان!

حال آنکه رهایی زن در چهارچوب سرمایه داری وابسته به 3 شرط است که اصولا با تحقق آنان سرمایه داری خود از مفهوم تهی میشود چراکه بنیان های خود را بر بهره کشی از زنان استوار کرده است که عبارتند از :

 

1.برهم زدن نظم جنسیتی کار و تقسیم دوباره وظایف

  1. قطع تعلق و وابستگی اقتصادی زنان به مردان که خود مستلزم دستمزد برابر در ازای کار برابر و در هم شکستن کلیشه های جنسیتی ست
  2. تغییر ایدئولوژی جنسیت( به استناد از میشل بارت)

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها