پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
چگونگی کنار زدن ارتش چین از اقتصاد و حرکت به سوی بازارآزاد
چطور ارتش پرجمعیتترین کشور جهان که به دستور حزب حاکم وارد اقتصاد شد و چندین هزار کسبوکار با میلیاردها دلار درآمد ایجاد کرد، یکباره با دستور سال ۱۹۹۸ رهبر همان حزب تقریباً تمام این فعالیتها را کنار گذاشت؟
دانگمین لی، متخصص کرهای علوم سیاسی و روابط بینالملل، میخواهد با تمرکز بر فرایند خلع ید اقتصادی از ارتش، هم ماهیت روابط میان حزب و ارتش را بکاود و هم ماهیت این خلع ید را نشان دهد.
جیانگ زمین، رهبر وقت جمهوری خلق چین، در سال ۱۹۹۸ با ابلاغ «قانون خلع ید» به ارتش آزادیبخش دستور داد از فعالیتهای اقتصادی کنارهگیری کند. هدف این قانون تأمین رفاه شهروندان چینی اعلام شده بود. ارتش سوای پارهای بحثها، مقاومتی جدی در برابر خلع ید نکرد و هزاران کسبوکاری را که در کشور به راه انداخته بود و حدود ۷۰۰ هزار نفر در آن شاغل بودند، به دولت واگذار یا تعطیل کرد.
ابلاغ و اجرای چنین دستوری در میان کشورهایی که نیروهای نظامیشان وارد فعالیتهای اقتصادی چشمگیری شدهاند، بینظیر بوده است؛ خصوصاً اگر در نظر به ابعاد این فعالیتها، ملاحظه کنیم که فعالیت اقتصادی ارتش چین پس از یک فرمان حکومتی در سال ۱۹۷۹ آغاز شد که میخواست ارتش با توان و دسترسیهای فوقالعادهاش پیشروی تحول اقتصاد چین به سوی بازار آزاد باشد.
از نظر دانگمین همهی این تحولات تابع انگیزهی حزب کمونیست چین برای گذار از اقتصاد سوسیالیستی به اقتصاد بازار آزاد بود. وقتی اقتصاد بازاریتر در چین رشد کرد، دیگر نیازی به ارتش نبود. ارتش هم، سوای مختصر مشاجراتی که بر سر این تصمیمها و قانون خلع ید در صف افسرانش رخ داد، از آنها تبعیت کرد.
تغییر رویکرد به نقش ارتش به تغییر ماهیت حکومت در چین برمیگردد. ارتش به طور سنتی در چین کمونیست ابزار دست حزب بوده است. کنترل نهادی بر محو تمایزات میان امور سیاسی و نظامی تأکید دارد. از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷، سیاستهای اقتصادی معطوف به بازار آزاد ارتش را موظف به تأمین مایحتاج خود میکرد. اما با مرگ دنگ در ۱۹۹۷، آخرین رهبر از نسل انقلابیون قدیمی چین از میان رفت و تکنوکراتهایی مانند جیانگ زمین به قدرت رسیدند که هیچ تجربهی نظامی نداشتند.
در روند خلع ید، هویت ایدئولوژیک ارتش آزادیبخش در دورهی دنگ تغییر کرد و ارتش از «ابزار انقلاب» تبدیل به «حافظ منافع ملی» شد.
دانگمین میگوید یکی از عوامل توفیق برنامه خلع ید ارتش آن بود که دستگاه حکومت از پیش تدارک مکانیسمهای نهادیای را دیده بود که برای محدودکردن ارتش طراحی شده بودند. برای فهم این موضوع باید به خاطر داشت که ارتش چین نیروی مسلح حزب کمونیست چین است. بنابراین، «ارتشِ حزبی» است. طبق «قانون دفاع» که در سال ۱۹۹۷ ابلاغ شد، نیروهای مسلح جمهوری خلق چین باید نظارت عالیهی حزب کمونیست چین را بپذیرند.
تکنوکراتهایی که به همراه جیانگ و پس از دنگ موقعیتهای حزبی را در سال ۱۹۹۷ اشغال کردند، یک سال مانده تا ابلاغ، قانون خلع ید را به تمهید نهادهای لازم در جهت محدود کردن ارتش صرف کردند. قبل از آن جیانگ در سال ۱۹۸۹ به عنوان رییس «کمیسیون مرکزی نظامی» با بسیاری از وجوه ارتش آشنا شد، به تصفیهی ارتشیهای ناهمراه با سرکوب قیام پرداخت، و شبکههای ناراضیان را در سالهای بعد کشف و منهدم کرد. جیانگ تقریباً همهی بزرگانِ ارتش را جابهجا کرد و گروههای جدیدی را جایگزینشان کرد که به نسل جیانگ مشهور شدند.
اتفاقی که در چین افتاد را میتوان «کنترل راهبردی آگاهانه» نامید، سازوکاری که دو وجه متمایز دارد که دانگمین لی به این شکل صورتبندیشان میکند:
۱) رابطهی غیرنظامیان و نظامیان در چین رابطهای منحصر به فرد است؛ به این معنی که رهبران غیرنظامی با دردستداشتن ابزارهای آگاهانهی کنترل شهروندی، مشوق و پیشبرندهی حرفهایگری نظامی بودهاند.
۲) نوع سازوکار آگاهانهای که در چین کار میکند از کنترل فرهمندانه (کاریزماتیک) به کنترل آگاهانهی نهادی متحول شده است. هم توسعهی اولیهی فعالیتهای تجاری ارتش آزادیبخش چین و هم خلع ید اقتصادی از آن کاملاً منطبق بر طرحهای کلیتر اصلاح اقتصاد ملی بودهاند.
به اینترتیب دست ارتش چین از امپراطوری اقتصادیاش کوتاه شد، اما باز هم در خدمت منافع ملّی ماند.
چکیدهای از پژوهش دانگمین را در زیر بخوانید: