محمدیگانه. قطعی برق

علت خاموشی برق در تابستان 1354 از زبان محمدیگانه

برای مصارف مختلف، این تقاضاها به‌سرعت بالا رفت ولی در عین حال تولید برق نمی‌توانست به این سرعت بالا برود. این مهمترین دلیلش بود که عدم تعادل بین تولید و مصرف برق به‌وجود آمد و آن هم به وسیله بالا رفتن درآمد مردم و مصرف بیشتر برق به‌خصوص برق مصرفی برای مصرف خانوار و غیره

محمد یگانه فرزند حاج محمد اسماعیل شکرچی که بعدًا به یگانه تبدیل شد در سال 1302 در زنجان متولد شد.پس از پایان تحصیلات در این شهر برای ادامه تحصیل دانشگاهی به تهران و سپس برای ادامه تحصیلات تکمیلی به آمریکا میرود.

 وی در سال 1949 وارد سازمان ملل میشود و خاطره خود را از ارتباط اولیه با سازمان ملل چنین شرح میدهد: یک روز تلفنی شد که اینجا سازمان ملل است و ما میخواهیم بدانیم که آیا شما علاقمند به کار در این دستگاه هستید یا نه؟ چیز عجیبی بود و من فکر میکردم بعضی از رفقای ما که با همدیگر شوخی دارند یکی از اینها دارد با ما من شوخی میکند. در آوریل 1949 من در سازمان ملل استخدام شدم و روی مسایل خاورمیانه داشتم کار میکردم که از جمله مسایل انرژی بود. در آن موقع اطلاعات راجع به نفت در خارج بسیار کم بود. گزارش صد صفحه ای برایشان تهیه کردم که اینها اصلا باورشان نشد که چطور فرضًا در آن موقع مقدار استثمار به چه اندازه است.

وی خاطره تهیه نطق برای سخنرانی دکتر مصدق در سازمان ملل را چنین شرح داده است: دکتر مصدق تصمیم گرفته که بیاید خودش برای دفاع، اینها خودشان را آماده میکردند. به من تلفن کردند، بیایید به ما کمک کنید. من علی آغاسی که در قسمت شورای امنیت سازمان ملل کار میکرد و دوست ایشان به نام شوارتز سه نفره نطقی تهیه کردیم. آقای مصدق، صالح، شایگان، سنجابی، بقایی و عده دیگر نطق دیگری تهیه کردند. مصدق در مقابل این قرار گرفت که دو تا نطق وجود داشت که میبایستی انتخاب کند. برده بودند پیش مصدق، مصدق دیده بود این چیزی را که ما تهیه کرده بودیم گفته بود بدون هیچگونه تغییری از اول تا آخر این بایستی خوانده شود. پس از ایراد نطق، مصدق ما را به حضورش خواست و اظهار محبت کرد و خیلی تشکر و گفت شما آقا جایتان اینجا نیست و بایستی برگردید به ایران و خدمت کنید.

محمد یگانه که در 1349 به اتفاق چند تن از دوستانش انجمن ایران و آمریکا را تأسیس کرد، در این خصوص چنین میگوید: ما به کارهای بیشتر اجتماعی میپرداختیم و ایرانیها را دور هم جمع کردیم. در این انجمن تجار و مامورین دولت و سیاستمداران سابق و محصلین و غیره حضور داشتند. انتشاراتی داشتیم برای شناساندن ایران به آمریکاییها، که خیلی محدود بود. این فعالیتها خیلی موفقیت آمیز بود.

پس از اینکه یگانه یک سال در هیات مدیره بانک بین الملل عضویت داشت، هویدا به منزل وی تلفن کرده و از وی میخواهد که رئیس بانک مرکزی شود: هویدا اصرار کرد که مسئولیت بانک مرکزی را بنده قبول کنم بانک مرکزی یک دستگاه صالحی بود، من هم علاقه ام خدمت به مملکت خود بود، ولی درست از اوضاع و احوال اطلاع نداشتم. وقتی که رفتم دیدم نه اینها آماده هستند که تا حدی استقلال عمل بدهند و غیره و اینها که ما بتوانیم کار خودمان را انجام بدهیم بدون دخالت ناروای زیاد، من قبول کردم. مسئولیت خیلی مهمی بود و میتوانست کارهای خودش را از روی اصول انجام بدهد. ما توانستیم موجودی های ارزی مان که بیش از یکی دو میلیارد دلار نبود را به حدود ده میلیارد دلار برسانیم.

وی کمکهای مالی ایران به کشورهای مختلف جهان را چنین شرح داده است: وزارت دارایی هرچه که به دستشان میرسید دنبال خرج کردن بودند و مرتب به کشورهای دیگر کمک هایی انجام میدادند، مثلا پاکستان چه مقدار پول هایی گرفت به چه عناوین و یا مصر و غیره. ما برای ترکیه مثلا یک میلیارد و ششصد میلیون دلار، آقای انصاری رفته بود قول داده بود که به اینها کمک بشود و همینطور اندونزی، مکزیک، برزیل و غیره.

محمد یگانه درباره قطعی برق و خاموشی‌ها در تابستان‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶در مصاحبه با تاریخ شفاهی ایران گفتگوی جالبی دارد

آقای یگانه علت خاموشی برق تهران در تابستان ۱۳۵۴ شمسی یا ۱۹۷۵ میلادی چه بود؟

– البته در آن موقع …

بعد از آن هم در تابستان بعدی‌اش هم ادامه پیدا کرد.

– این بیشتر در ۱۳۵۶ خیلی هم بیشتر شد. این مربوط به این مسئله می‌شد که ما وقتی‌که شروع کردیم این هزینه‌ها را انجام دادن در کشور وقتی که دولت این خرج‌ها را کرد و اقتصاد به سرعت جدیدی شروع کرد توسعه پیدا کردن، تقاضا در کشور رفت بالا. در عین حالی‌که تقاضا بلافاصله با پرداخت‌ها به‌صورت مزد به صورت حقوق یا به انواع مختلف دیگر بالا می‌رفت، ولی زیربناهای اقتصادی کشور به آن سرعت نمی‌توانست جلو برود. برای اینکه ایجاد یک کارخانه برق ممکن بود چهار پنج سال طول بکشد.

 بنابراین اگر یک کارگری می‌رفت یک کولر می‌گرفت می‌گذاشت آنجا که برق زیادی مصرف می‌کند یا وسایل دیگر برقی برای خانه خودش یا چیزهایی که زود برق مصرف می‌کردند اینها زندگی‌شان بهتر شده بود و می‌خواستند از برق بیشتر استفاده کنند

این را بایستی به حضورتان در اینجا اشاره بکنم که حتی در موقعی که در ۱۳۵۳ وقتی‌که ما رفتیم به شمال در رامسر در حضور شاهنشاه سه روز نشستیم برای تجدید برنامه عمرانی کشور چون درآمدها بیشتر شده بود، سازمان برنامه با پیشنهادات جدیدی برای بالاترین هزینه عمرانی و منظور کردن طرح‌های جدید آمده بود. در آنجا این طرح‌هایی که با پیشنهادات سازمان برنامه برای افزایش هزینه مورد قبول همه‌شان قرار گرفت و بعضی از تنگناهایی که، ممکن بود در اقتصاد به‌وجود بیاید به آنها هم اشاره شده بود. ولی به‌طور کلی توجهی نمی‌شد و یا بعضی از تنگناها به آن اصلاً اشاره‌ای نشده بود.

این بود که من از آقای علم وزیر دربار و اجازه گرفتم و روز آخر بود که در رامسر به حضور شاهنشاه شرفیاب شدم. آن موقع هم من رئیس بانک مرکزی بودم و چون نمی‌شد مطلب را در حضور جمع در آنجا بیان کرد و تأثیری هم نمی‌کرد، فرصت بحث هم نمی‌شد بهتر این بود که مثل روال معمول در پشت پرده این مسائل را به‌عرض رساند و توجه‌شان را جلب کرد که این کار راهی که می‌رویم راهی است که ممکن است برای ما گرفتاری ایجاد بکند.

 بنابراین من باز به‌عنوان مسئولیتی که حس می‌کردم به حضورشان عرض کردم بالا بردن سطح هزینه به این مقدار گرفتاری‌هایی برای کشور ایجاد خواهد کرد در مراحل او تنگناهای زیربنایی خواهد بود بنابراین توجه‌شان را به این مسئله جلب کردم و ایشان هم که از آن جلسه‌ای که بنده در حضورشان بودم آمدند بیرون و به جلسه عمومی، این را مطرح کردند در آنجا و دستورات اکیدی هم دادند که بایستی به این زیربناها توجه کرد و اینها را توسعه داد و به موازات آن هزینه‌های دیگر انجام بشود.

ولی عملاً سازمان برنامه یک دستگاه بسیار ضعیفی بود که نمی‌توانست همچین تلفیقی در برنامه‌ریزی بکند و طرح‌ها را به موازات هم جلو ببرد و در نتیجه گرفتاری‌هایی به‌وجود آمد که به آن اشاره فرمودید در مورد برق بود، در مورد خانه بود، در مورد آب بود. در موارد دیگر در بنادرمان بود، راه‌آهن‌مان، جاده‌های‌مان، همه‌شان ما تنگناهای خیلی خیلی شدیدی داشتیم که اینها به‌وجود آمده بود.

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها