4 جلوه از نحوه برخورد احترام آميز حکومت با دکتر مصدق، بعد از  كودتاي 28 مرداد

دکتر حسین معین آبادی:

دکتر مصدق به وکیل تسخیری اش سرهنگ بزرگمهر در دادگاه نظامی پرخاش و‌ توهین کرد که تو‌ پدر سوخته باشی از  من در دادگاه دفاع کنی!!!بزرگمهر به شهادت تاریخ؛ بهترین، منصفانه ترین و شجاعانه ترین دفاع را ازمصدق کرد به طوری که از چشم دربار افتاد و بعدها به اتهام فساد اخلاقی( نوعی پرستو بازی ) از ارتش اخراج شد. سرهنگ بزرگمهر کتب زیادی در حمایت از مصدق نوشت.

خاطرات دکتر صدیقی وزیر کشور مصدق و حسام الدین دولت آبادی در مورد برخورد ارتشبد زاهدی با دکتر مصدق دستگیر شده در باشگاه افسران نشان از احترام و‌ توجه به مقام ایشان است. مصدق گفت من اینجا اسیر هستم و شما امیر. زاهدی جواب داد شما اینجا مهمان ما هستید و من خیلی متاسفم که شما را در این جا می بینم. حالا بفرمایید در اتاقی که حاضر شده است استراحت بفرمایید. به بقیه بازداشت شدگان هم گفت آقایان بفرمایید یک چای میل کنید تا بعد.

سرلشگر باتمانقلیچ رییس ستاد ارتش پس از کودتا، پس از دستگیری مصدق در انتقال از فرمانداری نظامی به باشگاه افسران ( محل استقرار ارتشبد زاهدی عامل کودتا) زیر بغل او را گرفته بود که یک نفر با صدای بلند علیه مصدق و همراهان دستگیر شده اش شروع کرد به شعار و سخنگویی. سرلشگر باتمانقلیچ با اخم و تشر گفت:« خفه شو! پدر سوخته !»

ثریا اسفندیاری همسر سابق محمد رضا پهلوی در خاطراتش( کاخ تنهایی) می نویسد: “دادگاه نظامی مصدق‌ را به اعدام محکوم کرد. از شاه پرسیدم آیا میگذارید تقاضای دادستان مورد قبول واقع شود؟ شاه در جواب میگوید: هرگز! بدون او، امروز نفت در دست قدرت های بیگانه باقی می ماند. من برای دکتر احترام زیادی قائل هستم؛ چرا که او خواهان عظمت ایران است.” نامی که مصدق برای شرکت نفت  گذاشته بود(شرکت ملی نفت ایران)حفظ شد و این در حالی بود که شاه از مصدق بغض داشته و دل خوشی نداشت و از رفتارش خشمگین بود و حتی دکتر فاطمی وزیر خارجه را نیز اعدام کرد و همیشه سیاست خارجی مصدق (موازنه منفی) را نقد میکرد که نه موازنه بود و نه منفی. تنها یکبار به جبهه ملی اجازه داد تا برایش بزرگداشت بگیرد(سال1340) در حالی که پس از مرگش در سال 1345 هر نوع عزاداری، ممنوع اعلام شد.