عقايد خرافي در باره لامپ

عقايد عامه مردم در باره ورود برق به ايران

شايع شد كه لامپ برق باعث عقيم شدن مردان مي شود!

تعدادی از رجال و وزرا به برق حاج امین‌الضرب، روی خوش نشان ندادند و معتقد بودند که به صنعت فرنگ نمی‌توان اعتماد کرد و احتمال این را می‌دادند که ناگهان خاموش شود به همین خاطر تا مدت‌ها نیز از چراغ‌های زنبوری خود برای روشنایی شب استفاده می‌کردند

 

استفاده از برق به عنوان مظهری از تجدد در مرحله نخست در کاخ و دربار استفاده می شد و مردم حیرت زده مملکت واکنش های عجیب و نامعقول به آن نشان می دادند تا اینکه روشنایی به مرور جای خود را در کوی و برزن و خانه‌ها باز کرد رضاشاه درباره اقبال مردم از برق در تردید بود، در واقع او می‌دانست که بسیاری از تجدد خواهی‌ های حکومت او از سوی مردم با مقاومتی منفی روبرو می‌شود و خواست مشترکی در این زمینه میان مردم و حکومت نمیتوان متصور شد.

 

در نتیجه تصمیم گرفت قانونی از تصویب مجلس بگذراند که طی آن مغازه‌ داران خیابانها را وادار کند که بهای برق مصرفی معابر عمومی را بپردازند تا کارخانه بر اثر ضررهای احتمالی تعطیل نشود شعار چراغ‌ ها را من روشن می‌کنم بثمر نشست تا پایان دوره قاجار، مردم کوچه و بازار، برق را تنها در روشنایی خیابان معنی می‌کردند، اما در اوایل دوره رضاشاه آشنایی مردم شهر نشین با پدیده جدید برق و نیاز اداره‌های نوبنیاد دولتی به برق و روشنایی شهر در ساعت‌های پس از نیمه‌شب، دولت را بر آن داشت که به فکر تامین برق شبانه‌روزی بیفتد و در مرحله اول در مورد برق پایتخت چاره‌ای بیندیشد. در دی‌ماه ۱۳۱۳، محل کارخانه برق تهران انتخاب و نصب نیروگاه و تاسیس شبکه تهران به کارخانه اشکودای چکسلواکی سفارش داده شد

نخستین کارخانه برق که چشم تهرانی ها را به نور جمال خود منور کرد، به وسیله حاج حسین آقا امین الضرب اصفهانی تاجر مشهور وارد ایران شد. 

البته این دومین کارخانه برق بود که وارد ایران شد زیرا نخستین کارخانه برق شهری در ۱۳۲۰ هـ. به همت حاج محمدباقر میلانی مشهور به رضایوف در مشهد به کار افتاد و سرمایه آن از طرف مظفرالدین‌شاه تامین شده بود. کارخانه برق مشهد علاوه بر حرم مطهر، قسمت خیابان موسوم به بالا خیابان را که میان کارخانه و حرم واقع شده بود، برق می‌داد.

به هرحال روشنایی که کارخانه برق امین الضرب به تهران می داد، مختص همه مناطق شهر نمی شد بلکه اگر شب ها روشنایی و نوری به چشم می آمد، لامپ های اطراف اندرون سلطنتی بود که تعدادی از آنها نیز توسط سنگ و تیروکمان بچه ها هدف قرار گرفته و نابود شده بودند

 تا اینکه سیدضیاالدین طباطبایی روزنامه نگار جوان با کودتای ۱۲۹۹ خورشیدی به نخست وزیری رسید و در اقدامی بقیه مناطق شهر را روشن کرد. به این صورت که توسط بلدیه فانوس دیواری حلبی به رنگ سبز به وسیله پایه آهنی به دیوار قرار گرفتند و معابر را مختصری روشنایی بخشیدند تا اینکه نخستین کارخانه برق دولتی در میدان ژاله برقرار شد.

حیرت و تماشای مردم

نخستین لامپ هایی که به برکت کارخانه برق تهران روشن شد، به منازل ثروتمندان و افراد سرشناس شهرها اختصاص داشت و به همین جهت دیدن لامپ های روشن و تلاش کارگران برای راه اندازی و روشن کردن مولدهای برق از جمله سرگرمی ها و تفریحات مردم به حساب می آمد.

بنابه نوشته جعفری شهری در کتاب «طهران قدیم» ، کارخانه امین الضرب از عجایبب بود که تا سال‌ها موجب حیرت و تماشای مردم شهر شده بود. هر غروب به تماشایش می رفتند و مدت‌ها به شگفتیش لب به دندان می گزیدند و لاحول می گفتند اما با این همه که هر نور لامپش که تا ساعت ها وقت مردم را به تماشا می گرفت، اندک عکس العمل و رغبتی به استفاده از آن نشان نمی‌دادند و تنها فایده ای که از آن مترتب می شد همان نور چند لامپ دو سه خیابان اطراف اندرون شاهی بود و بس که اول غروب روشن و آخر شب از خود کارخانه خاموش می شد. پس از اندرون و دور و بر آن دکان دارهای خیابان های فق الذکر بودند که راغب نور برق شدند و ترتیب شرکت آنها هم چنین بود که خود یا وسیله یکی از کارکنان کارخانه سیمی از شاه سیم گرفته به دکان کشیده به سرپیچ می بردند ولامپ بسته روشن می کردند. 

روشنایی؛ نور شیطان است

هرچند دیدن برق و روشنایی برای مردم چیز عجیبی بود و ساعت ها به تماشای آن می نشستند اما عده ای هم معتقد بودند که این روشنایی قسمتی از قدرت شیطان است. برای همین هم بسیاری از مردم اصلاً برق نداشتند و عده اندکی نیز با داشتن برق، به آن روی خوش نشان نداده و آن را نور شیطان می دانستند.

نور شیطان را بدین جهت ابراز می کردند که حبابی بدون هیچ وسیله و سوخت قابل رویتی، خودبه خود اتاق و محل تاریکی را روشن می کرد و عجیب‌تر آنکه بدون پُف کردن، خاموش می شد. به همین دلیل آن را قدرت شیطان می دانستند که اینگونه است.

به همین دلیل هم حاضر به قبول آن و باز کردن پای شیطان در خانه و زندگی خود نمی شدند. دکان‌داران نیز که کسب شبانه را جز محرمات و کاسبی شب را مخصوص شیاطین و سبب قطع برکت می دانستند، هیچ چراغی برایشان لازم نمی‌آمد. چه رسد به چراغ برق که نور شیطان بود و یکسره روزیشان را قطع می کند.

همچنین معتقد بودند که نور شیطان وارد هر خانه‌ای شده زنان و دخترانش را به گناه می اندازد و مردان و پسران را بیمار و عقیم می کند و حتی مایل به تست آن هم نبودند.

این نوع برداشت ها در مورد روشنایی و برق باعث می شد تا عده ای شروع به قطع سیم‌ها و شکستن لامپ‌ها کنند و اندک رغبتی برای استفاده از آن نشان نمی‌دادند.

همچنین تعدادی از رجال و وزرا به برق حاج امین‌الضرب، روی خوش نشان ندادند و معتقد بودند که به صنعت فرنگ نمی‌توان اعتماد کرد و احتمال این را می‌دادند که ناگهان خاموش شود به همین خاطر تا مدت‌ها نیز از چراغ‌های زنبوری خود برای روشنایی شب استفاده می‌کردند

اما میوه‌فروش‌ها و کاسبان میدان شمس العماره و بازارچه مروی جز نخستین افرادی بودند که به برق روی خوش نشان دادند تا آنکه به این نتیجه رسیدند با حضور چراغ برق و آویز شدنش بر روی بساط، فروششان چند برابر هم می شود زیرا هم جلوه و جلای کالاهایشان زیادتر می شد و هم مردم به جهت تماشا دورشان جمع شده و خرید هم می کردند.

روی خوش مردم به برق و روشنایی

اگرچه برداشت های غلط در مورد برق و روشنایی باعث شده بود تا عده ای از مردم سرناسازگاری با آن نشان دهند اما امین الضرب در یک اقدام به مناسبت جشن میلاد امام زمان(عج) تمام خیابان‌های امیریه را مزین به لامپ‌های رنگارنگ و با این کار، مردم را بار دیگر شگفت‌زده کرد و این آغاز تغییر عقیده مردم، رجال و وزرا بود، مردم هم روی خوش به آن نشان دادند.

در این زمان کارخانه برق از عصر، شروع به کار می‌کرد تا آخر شب ادامه داشت و کم‌کم به‌صورت عمومی درآمد و خانه‌ها و خیابان‌ها را روشن کرد و به مرور رقابت شدیدی در میان مردم برای استفاده از برق شکل گرفت تا جایی که مردم بیماری سل و ارتباط آن با دود چراغ‌های نفتی و روغن‌سوز را بهانه‌ای برای بردن برق به خانه‌های خود قرار دادند.

عقاید مردم در مورد نور و روشنایی

به همان گونه در یک دوره عقیده های خاص و غلطی در مورد برق و روشنایی رواج کرده بود و باعث می شد تا مردم از برق استفاده نکنند، به مرور عقیده های دیگری نیز در مورد نور و روشنایی در میان مردم شکل گرفت که باعث ترغیب آنها برای استفاده از آن می شد.

به این صورت که نور را از مواهب الهی و مایه خیر و برکت و نعمت و آسایش و سعادت می‌دانستند، برعکس ظلمت که آن را مظهر شیطان و از علایم قهر،  غضب، تنگی و سختی می پنداشتند، به این دلیل که نزول برکات جمله با نور همراه بوده جمیع درکات از تاریکی ها هستند … پس نه تنها در مصرف نور امساک جایز نمی داشتند بلکه اصراف آن را نیز مجاز دانسته نور چراغ را وسیله ترد مفسده ها و رافع بستگی ها و سبب رونق کار و وسعت معاش می دانستند. از این رو از معکدات بود که هر کسی در شب باید چراغ خانه و دکان خود را تا موقعی که هنوز خورشید فرو ننشسته است و قرمزیش بر آسمان است روشن داشته باشد تا نور به نور دیگر بپیوندد و تا آفتاب طالع نشده آن را خاموش نکند… همچنین دستور برای اعیاد مخصوصاً عید نوروز و تحویل سال و سر عقد ازدواج ها که همه چراغ ها را روشن بگذارند خاصه چراغ های شب عید را تا آخرین ساعات هفته اول سال، نفت به نقت و شمع به شمع کرده، روشن بدارند. 

 

ترفندها برای پرداخت نکردن هزینه برق

پس از این‌که برق به‌طور کامل در میان مردم جا افتاد و عقیده‌های کهنه جای خود را به رضایت از نور داد، مسئله اصلی پرداخت هزینه های آن بود. به همین دلیل نیز بنگاه برق، فردی را به‌عنوان مأمور دریافت پول مصرف برق بر اساس تعداد لامپ‌ها قرار داد که به او تحصیلدار می‌گفتند.

تحصیلدار بدون آنکه کنتور یا چیزی شبیه آن در کار باشد، هر شب به منازل، مغازه و … می رفت و بر اساس تعداد لامپ‌ها از صاحبان آن‌ها پول می‌گرفت. در آن زمان بعضی کسبه برای پرداختن نکردن این مبلغ، ترفندهایی به کار می‌بردند.

به این صورت که سرشب لامپ کم‌وات زده و پس از رفتن تحصیلدار، لامپ پروات می‌بستند یا این‌که نخست یکی، ۲ لامپ وصل می‌کردند و پس از رفتن تحصیلدار، سه، چهار لامپ دیگر اضافه می‌کردند. عده‌ای نیز دکان و مغازه خود را هنگام آمدن تحصیلدار می‌بستند و پس از رفتن او دوباره آن را باز می‌کردند و به این طریق از پرداخت مبلغ مصرف لامپ، شانه خالی می‌کردند.

تهران همچنان تاریک

تاریکی خیابان‌های تهران سال‌ها پس از ورود صنعت برق به ایران، به اندازه‌ای مشکل‌ساز بود که روزنامه اطلاعات در ۱۳۰۷ خورشیدی در مقاله‌ای نوشت: پایتخت ایران که نیمه‌شب خاموش می‌شود و از برق و روشنائی دیگر خبری نیست باید شهر خاموشان نام گذاشت، غروب برق داده می شود و نصف شب قطع می گردد یعنی تهران چهار پنج ساعت برق دارد و از ساعت ١٢ بعد شهر در ظلمت می‌افتد و احتمال هرگونه مخاطراتی از لحاظ وسایط نقلیه و جنایات می رود تا اینکه امین الضرب پس از تصویب لایحه برق در ۱۳۰۷ خورشیدی نسبت به توسعه نیروگاه و شبکه برق تهران اقدام کرد و کارخانه دیگری در لاله زار بالا نصب کرد.

او ۲ کارخانه‌اش را از دوطرف تهران آن روز با کابل‌های ۶ کیلو ولتی و نصب چند ایستگاه فشار قوی به همدیگر پیوند داد زیرا با توجه به هوای گرم و خشک تهران و ورود وسایل برقی چون بادبزن و رادیو مردم این شهر خیزشی قابل توجه برای برق‌رسانی به منازلشان برداشتند.  این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در ۱۳۱۰ خورشیدی برای نخستین بار موضوع شبانه روزی کردن برق در تهران در میان دولتمردان آن زمان مطرح و در ۱۳۱۶ خورشیدی یک نیروگاه بخاری ساخت کارخانه اشکودا از چکسلواکی با چهار واحد هر یک به قدرت ۱۶۰۰ کیلووات جمعاً به قدرت ۶۴۰۰ کیلو وات زیر نظر شهرداری تهران بهره برداری از آن آغاز شد.

منبع: ایرنا

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها