پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

تراژدی منابع مشاع
نویسنده

بهزاد عطارزاده

دربارهٔ تراژدی منابع مشاع

«مسائلی وجود دارند که راه حلِ فنی ندارند». این گزارهْ مَطلع مقالهٔ جریان‌ساز گَرِت هاردین در سال ۱۹۶۸ است با عنوان «تراژدی منابع مشاع» منابع مشاع یا مشترک آنهایی هستند که ذیل اصل مالکیت خصوصی افراد نمی‌گنجد و بهره‌مندی از آن میان تمام اعضای یک اجتماع، شهروندان یک کشور یا جمعیت‌های گسترده‌تر مشترک است. منابع طبیعی مانند آب، هوا، جنگل‌ها یا زمین‌های قابل‌سکونت و نیز منابع فرهنگی مانند میراث ملموس و ناملموس تاریخی. «تراژدی» آنجا آغاز می‌شود که منبع مشاعْ پایان‌پذیر باشد و مصرف‌کنندگان بی‌محابا از آن بهره‌برداری کنند. استعارهٔ «مرتع» برای توضیح این منطق تراژیک سودمند است

 مرتعی را تصور کنید که به روی همه باز است. چنین که باشد، هر گله‌داری ــ بر پایهٔ عقلانیت اقتصادی ــ بنا را بر بیشینه‌کردن منفعت خود می‌گذارد: می‌کوشد احشام بیشتری وارد مرتع کند تا بهره بیشتری ببرد و اگر نکند، از قافله جا می‌ماند. چنین وضعیتی شاید برای قرن‌ها رضایت‌بخش می‌بود و تعادل میان مصرف انسان‌ها و ظرفیت طبیعت را برهم نمی‌زد؛ قرن‌هایی که بر اثر جنگ، شکار و بیماری، جمعیت انسان‌ها و احشام به سطحی پایین‌تر از ظرفیت زمین کاهش می‌یافت. اما زمانی که دوره‌ای بلند از ثبات سپری شود و سطح مرگ و میر انسان‌ها و احشام پایین بیاید، داستان از لونی دیگر می‌شود. در این سطح، «منطق ذاتی منابع مشترک به نحوی بی‌رحمانه خلق تراژدی می‌کند». هر گله‌داری بنا به طبع عقلائی خود تلاش می‌کند منفعت خود را بیشینه کند، اما ظرفیت مرتع کمتر از مصرف آنهاست. در بلندمدت نه از مرتعِ مشاع نشانی می‌ماند، نه از گله‌داران.

 منطق تراژیک منابع مشاع در ایران را می‌توان در وضعیت آب، خاک، جنگل‌ها، هوای پاک و… سراغ کرد. شاید این روزها چهره هولناک تراژدی را بیش از هرجا در وضعیت منابع آب کشور ببینیم و در پیامدهای آن: در رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و تالاب‌های  پیشتر زنده و اینک خشکیده، در مخازن زیرزمینی از بین رفته یا در معرض مرگ، در زمین‌های فرونشسته، در زمین‌های کشاورزی رو به نابودی… .

 سرزمین ما که در اقلیمی غالبا خشک واقع است، از موهبت پرآبی بهره نبرد، اما نیاکان ما بیش از سه هزار سال با خون دل و عرق جبین در آبادانی آن کوشیدند. چشمی داشتند به آسمان و کوشش باد و باران و چشمی به زمین؛ زمینی که چند هزار فرسنگ قنات در دل آن حفر کردند تا آب را از ژرفای آن بیرون کشند و به پشتوانهٔ این مایهٔ «مقدسِ» حیات، تمدن ارجمند خود را بر روی این خاکِ ایزدنشان بسازند و پاسداری کنند. از این‌رو بود که چون ماهیِ بر خُشک اوفتاده، قیمتِ آب می‌دانستند و از هرچه گمان می‌رفت که این نعمت را ضایع می‌کند پرهیز داشتند و انذار می‌دادند، از جمله از بیدادِ فرمانروایان که آن را سبب خشکسالی و ویرانی می‌پنداشتند. آب سرمایه‌ای بود برای آبادانی و شکوه کشور. شکوهی که خود «مشاع» بود و به گفتهٔ متون کهن ایرانی، متعلق بود به «به دنیاآمدگان و نیامدگان».

 اما زمانی فرارسید که این سازگاری ما با اقلیم خود برهم‌خورد و از هستی خود بیگانه شدیم. زمانی که به یمن تکنولوژی مدرن و سهولت برکشیدن آب از منابع زیرزمینی و سطحی، کم کم امر مشتبه گردید که هر زارعی می‌تواند و باید چاهی حفر کرده و دولت باید پروژه‌های ریز و درشت اجرا کند برای استحصال و مصرف هرچه بیشتر آب. مصرف بیشتر آب موجب تولید بیشتر محصول کشاورزی و سود بیشتر کشاورزان می‌شد. دولت هم که خیال خودکفایی در کشاورزی را در سر می‌پخت، حمایت و ترویج می‌کرد. تا مدتی ظاهرا اوضاع خوب بود. رئیس جمهور جشن خودکفایی گندم می‌گرفت و وعده خودکفایی در سایر محصولات کشاورزی می‌داد، غافل که «قضا در کمین بود، کار خویش می‌کرد». چیزی نگذشت که تراژدیِ مصرف بیش از اندازهٔ منابع آب، نقاب از چهره برکشید. در سال ۱۳۵۱، شمار چاه‌های آب در سراسر کشور ۴۷ هزار حلقه بود. در سال ۱۳۹۱ به ۷۳۶ هزار حلقه رسید و در نیمهٔ دوم سال ۱۳۹۹ به ۸۹۹ هزار حلقه.

این افزایش بی‌اندازهٔ چاه‌ها در کنار پروژه‌های سدسازی و انتقال آب، موجب بهره‌کشی هولناک از منابع آب زیرزمینی و سطحی کشور شده است چنانکه بنا به گزارش شورای عالی آب، «کسری مخزن تجمعی آب زیرزمینی» کشور در سال ۱۳۷۴ معادل ۲۰ میلیارد متر مکعب، در سال ۱۳۸۳ ــ که جشن خودکفایی در تولید گندم برگزار شد ــ بیش از ۶۰ میلیار متر مکعب و در سال ۱۳۹۸ معادل ۱۳۰ میلیارد مترمکعب بوده است. بنا به داده‌های مقاله‌ای پژوهشی، تنها میان سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۴ (۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵) ــ به عبارتی از یکی دو سال قبل از جشن خودکفایی گندم و وعده رئیس جمهور اسبق به خودکفایی در سایر محصولات کشاورزی تا ده سال پس از آن، یعنی در آستانه دومین جشن خودکفایی تولید گندم ــ حدود ۷۴ میلیارد متر مکعب (معادل ۷۴ تریلیون لیتر) از آب‌های زیرزمینی ایران استخراج شده است.

 الگوی مشابهی در مورد مصرف آب‌های سطحی نیز وجود دارد. به گفتهٔ یک کارشناس، «بر اساس استانداردها، بهره‌برداری از آب‌های سطحی نباید بیش از 40 درصد باشد»، اما ما «۹۷ درصد آب‌های سطحی» خود را بهره‌برداری و «خشک» کرده‌ایم[۸]. عین این سخن را رئیس سابق سازمان حفاظت از محیط زیست، مدتی پیش از تصدی این منصب، به زبان می‌آورد.

 کوتاه سخن: ما به مراتب بیش از آنکه منابع آب زیرمینی و سطحی ما تجدید شوند، مصرف کرده و می‌کنیم که موجب نابودی منابع آب کشور می‌شود، کشاورزی را نابود می‌کند، خاک را می‌فرساید، رودخانه‌ها و تالاب‌ها را می‌خشکاند، و به فرونشت زمین و شماری دیگر تباهی‌های می‌انجامد.

 هاردین می‌گفت مسائلی از جمله مسئله منابع مشاع راه‌حل فنی ندارند. ای بسا که راه‌حل‌های فنی و مهندسی به وخامت اوضاع بیافزایند. همان خطایی که ما در مورد مسئلهٔ آب مرتکب شده و می‌شویم: اگر آب کم است، چاه بیشتر می‌زنیم؛ کفایت نکرد چاه عمیق‌تر حفر می‌کنیم؛ نشد، کف‌شکنی می‌کنیم؛ سدهای بیشتری می‌سازیم؛ پروژه‌های انتقال آب اجرا می‌کنیم؛ همه اینها نشد، سراغ ابرپروژه انتقال آب می‌رویم. فروکاستن مسئلهٔ آب به پروژه‌های مهندسی نتیجه‌ای جز وخامت و پیچیدگی هرچه بیشتر تراژدی منبع مشاع نداشته و ندارد. اما چرا از گذشته درس نگرفته، شیوهٔ انکار پیش می‌گیریم؟

 شاید حق با هاردین باشد. به نظر او، انسان‌ها، طی هزاران سال فرایند گزینش طبیعی زیست‌شناختی، تحت تأثیر «نیروهای روان‌شناختی انکار» قرار گرفته‌اند. «آدمی به عنوان فرد، از توانایی خود در انکار نفع می‌برد، حتی اگر جامعه به عنوان کلّ زیان ببیند». در آذر ماه ۱۳۹۵، دو سال پس از آنکه سازمان برنامه و بودجه طرح «خودکفایی تولید گندم» را خاتمه یافته دانسته بود، طی ضیافتی دومین جشن خودکفایی گندم با حضور رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه و تنی چند از صاحب‌منصبان کشور برگزار شد: جشن برای رویدادی که از جمله محصولاتِ مصرفِ ۷۴ میلیارد متر مکعب از آب‌های زیرزمینی کشور طی ۱۳ سال بود. و توسط کابینه‌ای که نه تنها شواهد بحران کم‌آبی کشور از آغاز کارش هویدا بود، بلکه رئیس سازمان محیط زیست آن، خودکفایی در تولید گندم را یک «اشتباه تاریخی» می‌دانست.

 همه اینها مانع از این نبود که رئیس کابینه سابق، در آخرین سال مسئولیت خود، خودکفایی گندم را در شمار دستاوردهای مهم خود بمشارد. در رابطهٔ میان سودای خودکفایی گندم و تراژدی منابع آب کشور همین بس که «۹۰ درصد آبیاری نواحی کشت محصولات استراتژیک (یعنی گندم و جو) از آب‌های زیرزمینی و عمدتا با اضافه‌برداشت انجام می‌شود». البته دیگرانی هم ای بسا معتقد به تقدّم تولید گندم بر حفظ منابع آب کشور باشند، یا مانند یکی از وزرای اسبق کل مسئله کم‌آبی را یکسره کذب بدانند و ایران را قادر به «صادرات آب».

 راه حل معمای منابع مشاع چیست؟ یک راه‌حل می‌تواند توسل به ندای وجدان باشد، توسل به اصلی اخلاقی. اما چنین شیوه‌ای نه تنها سودمند نخواهد بود، اخلاق را هم بی‌خاصیت می‌کند. زیرا وجدان را در برابر اصل کنش عقلائی فردی قرار می‌دهد. توصیه اخلاقی به کناره‌جویی فردی که ناظر بهره‌کشی دیگران از منابع مشاع است، چندان اثرگذار نیست. به احتمال زیاد، سرانجام، کناره‌جویی را رها کرده مبادا سر او بی‌کلاه بماند یا دیگران ابله‌اش بخوانند. هاردین می‌گوید تنها راه حل، اعمال اقتداری بیرونی است. اجبار افراد به پیروی از آنچه منافع بلندت آنان و منفعت جمعی را محقق می‌کند. اما هاردین تنها نوعی از اجبار را می‌پذیرد که مشترک است، «توافقی مشترک از سوی اکثریت افراد متأثر از اجبار». قانون یا نهاد اجبارگر شاید به وجهی ناخوشایند باشد. «هیچکس از پرداخت مالیات لذت نمی‌برد»، اما تأسیس و پشتیبانی از این نهادهای ناخوشایند از آن رو است که از «وحشت تراژدی منابع مشترک بگریزیم». هاردین در سخنی آشکارا متأثر از هگل می‌گوید: «افرادی که محدود به منطق [تراژیک] منابع مشاع هستند، صرفا برای ویرانی عمومی آزادند؛ آنها تنها وقتی ضرورت اجبار مشترک را دریابند، آزادی پیگیری اهداف دیگر را می‌یابند».

 مقاله هاردین از جهات مختلف اثری جریان‌ساز بود و مباحث داغی را دامن زد. مقاله‌ای کوتاه که از ۱۹۶۸ تاکنون بیش از ۳۸ هزار مرتبه مورد ارجاع علمی قرار گرفته و طیف متنوعی از موضوعات در دستور کارهای سیاست‌گذاری عمومی شکل داده است. پس از مقاله هاردین، موضوع منابع مشاع یا مشترک یکی از مضمون‌های مطالعاتی مهم در علوم اجتماعی گردید و صاحب‌نظران برجسته‌ای در باب آن پژوهش کردند. یکی از نامدارترین آنان اِلینُر آسترُم است که به واسطه پژوهش نوآورانه‌اش درباره معمای منابع مشاع موفق به کسب جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۹ شد. بر خلاف هاردین که راه‌حل را در اعمال نوعی اجبار بیرونی می‌دید، آسترُم نظریه‌ای طرح کرد برای تبیین سازوکار رفع مسئله منابع مشاع بدون اعمال اقتداری از بیرون.

 

در همین باره

Sorry, we couldn't find any posts. Please try a different search.

پیشنهادها

خوانده شده ها