پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
بانگاهي به عملكرد خداداد غريب پور
ایمیدرو الگوی رشد و توسعه صنعت کشور
ایمیدرو اما در بکار بردن استراتژی «تعمیق» صنعت مولفه های جدیدی چون *تعریض* را نیز وارد نموده است. توسعه کمی وکیفی و توازن جغرافیایی و محتوایی در کنار ساختارگرایی قاعده مند که همه بر پایه آنچه شفافیت و استراتژی نظم می نامیم استوار است. این تعمیق با نگاه مدرن به زیرساختها و کیفت عمل در کنار گسترش عرضی، اتکا به منابع مطمعن داخلی و خارجی ، تعامل سازنده با بخشهای مختلف و استفاده مناسب از توان بخش خصوصی، سیستم صنعتی ایمیدرو را از تکانه های اقتصادی مشخص و پیش بینی شده حفظ می کند ولیکن آن دسته از تکانه های خارجی چون تحریم ها ، به عنوان یک بار موازی فشار را بر مرکز متمرکز می کند
مدرنیته آنچنان که پست مدرنها معتقدند مایه بدبختی و فلاکت بشر نبوده است بلکه توسعه صنعتی- علمی و تکنولوژیکی امروز جهان محصول دوران مدرن است. اگرچه مدرنیته و مدرنیزاسیون روی ناخوشی هم دارد ولی به گمانم رد مدرنیته، جفا در حق بشریت است . مرادم از این پیشگفتار پرداختن به یکی از مهمترین مسائل دنیای کنونی است که شرق و غرب عالم را درهم تنیده است. مسئله برای ما و جهانیان عدم توسعه یا توسعه نیافتگی بخش عمده ای از جهان است.
برای دهه ها اندیشمندان بزرگ در چارچوب اقتصاد سیاسی و نظریه های سیاسی بحث جدلی سخت را آغازیدند و ماحصل تمام این تلاشها در قالب نظریات مختلف اعم از نوسازی، وابستگی، وابستگی نو ، نظام جهانی و …. نمود یافت.
مسئله برای جهان سوم توسعه نیافتگی و تشدید شکاف شمال – جنوب است. هر ازگاهی از سر خودبینی و تعصب کور آن همه دستاورد نظری و عملی را به سخره می گیریم ولیکن حال روز اقتصاد و صنعتمان چیزی در حد سکته مغزی است.
همیشه پرسیده ایم چرا ایران ، ژاپن نشد؟ و یا چرا برزیل، اندونزی، مالزی، تایوان ،کره جنوبی و…. توانستند خود رابه صف کشورهای صنعتی و تازه صنعتی جهان برسانند ولی ما همچنان اندر خم یک کوچه مانده ایم
– بنای آن ندارم که اساساً به مباحث سیاسی و عوامل سیاسی دخیل در این امر بپردازم ولیکن زاویه نگاه منحصرا بر سیاستهای اقتصادی و صنعتی توسعه گرا می باشد. برای من فارغ از هرگونه کنش و نظر سیاسی راز موفقیت ژاپن و ۴ ببر اقتصادی آسیا در ساختارپذیری و نهادمندی جامعه و اقتصاد و فرهنگ آنهاست.
بر این اساس برای بنیان یک صنعت موفق و اقتصاد پویا، نیاز به سازماندهی، ساختارمندی، حاکمیت قانون، برنامه ریزی منسجم، شفافیت و انضباط مالی و … می باشد. از دل چنین ساختارهایی، مدیران موفق و کاردان و مجرب زاده می شوند که اقتصاد و صنعت را راهبری می کنند. در چنین ساختارهایی رشد پلکانی و نه یک شبه، دانش محوری، تفکر توسعه گرا، سازماندهی و پرورش نیروی کارآمد انسانی امر حیاتی است.
مدل چنین ساختاری را با لحاظ تفاوت هایی امروز در *ایمیدرو* شاهد هستیم. برای اثبات این مدعا برآنم تا آنجا که بضاعت فکری اجازه می دهد به شرح مدل موفقیت ایمیدرو بپردازم.
تعریض و تعمیق همزمان
- – روزگاری نخبگان برزیل برآن شدند تا در چارچوب دولت اقتدارگرای بروکراتیک به تعبیر اودانل، برنامه تعمیق صنعت را با اتکا بر توسعه صادرات به مرحله اجرا بگذارند. هرچند در یک دوره نسبتاً کوتا این مدل موفق بود ولیکن به دلیل ضعف ماهوی و عدم انطباق و سازواری با محیط و عواملی چند که شرحش بر ذمه این مقال نیست، فرو پاشید و برزیل را به عرصه رکود و ورشکستگی کشاند. ماهیت آنارشیک نظام بین الملل عامل مهمی در حوزه داخلی اعم از اقتصاد و صنعت و سیاست است. بنابراین فروپاشی نظام صنعتی و اقتصادی برزیل به دلیل ناسازگاری هایی خارجی و عدم انعطاف و پراکندگی در داخل چندان عجیب نیست.
- – ایمیدرو اما در بکار بردن استراتژی «تعمیق» صنعت مولفه های جدیدی چون «تعریض» را نیز وارد نموده است. توسعه کمی وکیفی و توازن جغرافیایی و محتوایی در کنار ساختارگرایی قاعده مند که همه بر پایه آنچه شفافیت و استراتژی نظم می نامیم استوار است. این تعمیق با نگاه مدرن به زیرساختها و کیفت عمل در کنار گسترش عرضی، اتکا به منابع مطمعن داخلی و خارجی ، تعامل سازنده با بخشهای مختلف و استفاده مناسب از توان بخش خصوصی، سیستم صنعتی ایمیدرو را از تکانه های اقتصادی مشخص و پیش بینی شده حفظ می کند ولیکن آن دسته از تکانه های خارجی چون تحریم ها ، به عنوان یک بار موازی فشار را بر مرکز متمرکز می کند. در این حالت اتخاذ راهکار هایی که به صورت متقاطع عملیاتی می گردند سنگینی فشار را از ایمیدرو برمی دارد.
- – تغییر مدیریت ایمیدرو و جایگزینی *خداداد غریبپور* به تقویت و اصلاح ساختارها و نیز نهادمند نمودن ایمیدرو، انجامید و از عدم توازن به موازنه توسعه روی آورده است. نتیجه چنین امری پی ریزی تفکر علمی توسعه نگر است.
تغییر نگاه جزیره ای به نگرشی ساختارمند و همه شمول راه را برای تعامل با نهادهای مختلف باز نموده است. چنین نگاه جامع الاطرافی دری به سوی استفاده بهینه از ظرفیتهای موجود و بازگشت به اصل شایسته سالاری به عنوان حلقه گمشده در مدیریت صنایع داخلی و عملکرد بهتر وکارایی بالاتر گشوده است.
تحیلیل ایمیدرو با نظریه پارسونز
– *تالکوت پارسونز* اندیشمند آمریکایی در تحلیل سیستمی و کارکردی خود نظریه ای ارائه نمود که می توان در خصوص *ایمیدرو* در قالب یک مدل کوچک به کار برد.
نظریه *پارسونز* بر اصول زیر استوار است :
– هر کنشی متضمن یک کارگزار یا بازیگر است.
– هر کنش معطوف به هدف است که آن را به مسیر خاص هدایت می کند.
– کنش در محدوده ای صورت میگیرد که در کل یا جز وضعیتی که هدف کنش را تشکیل می دهد فرق دارد.
– چارچوب تحلیلی متضمن وجود رابطه بین تمام عناصر بالا و درگیر کنش است.
– در این نگرش رأس سازمان تحقق بند اول شرایط این نظریه یعنی حضور یک کار گزار در یک طرف مسئله ضامن تطبیق مدل بر نظریه است. به تبع حضور مدیریت جدید تغییرات ساختاری دانش محور و آینده نگر نیز رخ داده است. به گونه ای که هدفمندی این مجموعه با تغییر کارگزاران و تدوین برنامه توسعه بیش از هر زمان به چشم می خورد.
– هنر *خداداد غریب پور* در چند وجه نمود عالی داشته است.
نخست تدوین تئوری و پلان مدیریتی توسعه محور و علمی
دوم مدیریت صحیح و هدفمند در دوران رکود صنایع کشور.
سوم ایفای نقش رهبر در سازمان
چهارم مدیریت بحران.
( اصل دوم پارسونز)
بر اساس نظریه نظامها، ایمیدرو، ابزار کنش مدیریتی را در شرایط کنش به بهترین وجه به کار می برد.( اصل سوم نظریه پارسونز)
– آنچه مشهود است *خداداد غریب پور* در ردیف آن دسته از مدیرانی است که نگاه استراتژیکی به توسعه پایدار و متوازن دارد و تدوین تئوری و نظام مندی و ساختارگرایی در حوزه مدیریتی وی جایگاه مهمی دارد.
سیستم مدیریتی این سازمان از داده تا تحلیل و فرآیند و برونداد و بازخورد به عنوان یک سیستم نظام مند عمل میکند که رهبری چنین سازمان و سیستمی نیازمند دانش فنی مدیریت است.
– به نظر می رسد ترکیب این نظریات علمی و نگاه توسعه محور داخلی ، بهره گیری از استراتژی توسعه بنیادی و دانش محور، توزیع و توسیع منابع انسانی، راز مدیریت موفق در ایمیدرو است.
منبع: معدن نامه
در همین باره
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات