پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
گزارشي مربوط به 150 سال پيش
«باخرز» در سفرنامه «کلنل استوارت» مامور مخفی انگلستان
به مرور زمان نسخ این کتاب کمیاب شد تا اینکه در سال 1385 نسخه جدیدآن تحت عنوان « ماموريت سري با لباس مبدل» به انضمام اسناد نویافته، توسط علی کریمیان پژوهشگر سازمان اسناد ملی ایران، تصحيح و از سوي انتشارات نگين منتشر شد
به رغم قدمت تاریخی منطقه باخرز که مطابق اسناد تاریخی موجود، حداقل از دوره ساسانیان (قبل از اسلام) وجود داشته و با همین نام شناخته می شده، اما اطلاعات تاریخی در این زمینه بسیار معدود است.
متاسفانه در باره این منطقه و همچنین پیشینه تاریخی شهرهای تایباد و تربت جام، پژوهش های تاریخی مفصلی صورت نگرفته و معدود آثار موجود هم در دسترس عموم قرار ندارد. در حالیکه، هرگونه برنامه ریزی برای توسعه این مناطق، نیازمند دانش، هویت و آگاهی تاریخی است. به عبارتی «توسعه» با « تاریخ» آغاز می شود.
یکی از آثار تاریخی که در آن اشاره بسیار مختصری به باخرز صورت گرفته اما از جهات دیگری، اثر نسبتا مهمی به حساب می آید، سفر نامه کلنل چارلز ادوارد استوارت( زاده 1836و متوفی 1904 میلادی) مامور عالی رتبه نظامی و امنیتی انگلستان است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار، به ایران و بویژه شمال و شرق خراسان سفر کرده و از اوضاع این مناطق، گزارش تهیه کرده است.
سفر او به ایران بعد از حمله روسها به آسیای میانه صورت گرفت و این سرزمین ها را، که زمانی بخشی از ایران به حساب می آمد ضمیمه خاک خود کرد. به عنوان مثال کشورهای زبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان بخشی از آسیای میانه امروزی به حساب می آیند. جدايي تركمنستان از ايران، به موجب پيمان «آخال» و در دوره ناصرالدين شاه اتفاق افتاد اما ساير مناطق را ارتش تزار روسيه به زور تصرف كرد. البته دولت ايران نيز خيلي مقاومتي در برابر اين تهاجم انجام نداد چون سالها بود كه قاجارها اين مناطق را به دليل نا امني و نا آرامي هميشگي، رها كرده بوند و علاقه اي به كنترل اين مناطق نداشتند.
دولت انگلستان نگران بود که حمله روسیه به این مناطق، شايد منافع این کشور بویژه در ایران و هندوستان را به خطر اندازد. به همین دلیل، کلنل استوارت را که یک صاحب منصب برجسته و با هوش و دارای سابقه حضور نظامي در هندوستان بود را به ایران فرستاد تا با حضور در خراسان و شهرهای نزدیک به آسیای میانه، بتواند به جمع آوری اطلاعات و آگاهي از برنامه ها و نقشه هاي بعدي روس ها بپردازد.
کلنل استوارت برای آنکه هویت خود را مخفی نگه دارد، به طور ناشناس و با لباسی مبدل و با نام مستعار «خواجه ابراهیم ارمنی» از مرز عثماني وارد ایران شد. او برای اینکه نظر کسی را جلب نکند از اصفهان و یزد شروع کرد و به شهر درگز خراسان رسید و بعد از مدتی با سفر به ديگر شهرهاي خراسان مثل طبس، كاشمر، قوچان، تربت حيدريه و باخرز، به تحقيق و بررسي و تهيه گزارش در باره اوضاع اين مناطق پرداخت.
استوارت سابقه آشنايي با عثماني هم داشت و در مجموع، مامور سر سخت و پر حوصله بود. به طوري كه يكي از ماموريت هاي او به خاور ميانه و هندوستان حدود 13 سال طول كشيد. به هر حال، او پس از بازگشت از ايران، گزارش مفصلي در باره مناطق ترکمن نشین آخال و نیز سرحدات افغانستان را به دولت خود ارائه کرد. گفته مي شود كه اين دقيقترين گزارشي است كه تا آن زمان توسط يك خارجي در باره تركمن هاي ايران تهيه شده بود.
مجموعه گزارش های تهیه شده توسط استوارت در همان زمان توسط «انجمن جغرافیای سلطنتی انگلستان» منتشر شد. ناصرالدین شاه و ماموران حكومتي او كه تا آن زمان، از ورود و خروج اين شخص بي اطلاع مانده بود و نگران بود كه چيزي در باره او نوشته باشد، دستور داد تا کتاب کلنل استوارت به فارسی ترجمه شود. نخستین ترجمه از این کتاب در همان زمان توسط فردی به نام علی که مترجم رسمی دربار بود، انجام شد.
به مرور زمان نسخ این کتاب کمیاب شد تا اینکه در سال 1385 نسخه جدید این کتاب تحت عنوان « ماموريت سري با لباس مبدل» به انضمام اسناد نویافته، توسط علی کریمیان پژوهشگر سازمان اسناد ملی ایران، تصحيح و از سوي انتشارات نگين منتشر شد
همانطور كه عنوان شد در اين كتاب اشاره بسيار كوتاهي به باخرزِ دوره قاجاريه صورت گرفته و در صفحات 33و44 و 94 اطلاعاتي راجع به اين منطقه ارائه كرده است.
استوارت در صفحه 33 كتاب خود مي نويسد:
« روز اول پس از عبور از مشهد، در قريه توقف نمودم، موسوم به كاظم آباد كه از مشهد ده ميل مسافت دارد … در اينجا از يك نفر تركمان كه در جنوب مشهد در صفحه موسوم به باخرز مي باشد سكنا دارد، شنيدم كه سه هزار گوسفند و سي نفر را برده اند و يك نفر از تراكمه را كه اسير شده بود با تفنگ كشته اند».
اين گزارش حاكي از بروز نا امني هاي شديد در منطقه باخرز و مرزهاي شرقي ايران همزمان با حمله روس ها به آسياي ميانه است و با توجه به تاكيدي كه استوارت روي استحكام بناها در كاظم آباد در مقابل حملات و ناامني ها انجام مي دهد و آنرا با ديگر مناطق خراسان مقايسه مي كند، مي شود نتيجه گرفت كه احتمالا قريه هاي باخرز كه در آن زمان شامل تايباد و جام و صالح آباد فعلي نيز مي شد، از استحكام زيادي برخوردار نبوده و ظاهرا ناامني در مرزهاي شرقي ايران معضل هميشگي بوده است.
در صفحه 94 اين كتاب دستخطي از ناصرالدين شاه چاپ شده است كه دستور مي دهد براي مقابله و تنبيه تركمن هايي كه از آخال ( در آسياي ميانه) به مرزهاي شرقي ايران حمله مي كنند، قشوني 12 هزار نفري از خراسان و ديگر مناطق به سركردگي ( فرماندهي) حشمت الله خان تشكيل و در در آغاز سال بعد به باخرز اعزام شوند
متن دستخط ناصرالدين شاه چنين است:

«قشوني انشالله برود در سال نو به بوخورذ( باخرز) اجتماعي آن شده به حاصل چراني تركمان و تاخت و تاز به آخال برود. قريب دوازده هزار نفر قشون زبده منتخب با سردار مخصوص از تهران مثل حشمت الدوله، قشون خراسان هم كلا در دهنه جان و در دره جز قوچان حاضر باشند به سرداري حاكم خراسان. آنها هم حتي المقدور حمله برند به آخال، افواج خراساني و سواره خراسان. اين يك طرح است بايد صحبت شود. همچنين نام برده باخرز و همين خيال را اين مطرح كرده، جواب بفرستيد».
متن دستخط ناصرالدين شاه با ادبيات امروزي خيلي روان به نظر نمي رسد و حتي نام باخرز را هم اشتباه نوشته است اما محتواي اين نامه بويژه تهيه لشكر 12 هزار نفري براي مقابله با مهاجمين، نشان مي دهد كه موضوع درگيري مرزي ايران با تركمن هاي آنسوي مرز بسيار جدي بوده است و استقرار طولاني اين سپاه در باخرز آنهم با اسبان و گوسفنداني كه همراه داشته اند، چه خسارات جدي مي توانسته است به كشتزارها و اموال مردم، آنهم در فصل بهار بزند.
جالب اينجاست كه شاه قاجار تاكيد دارد بر «حاصل چراني تركمانان». چون چريدن مزارع دشمنان و مخالفان با اسب هاي قشون، بخشي از تنبيهات آن زمان به حساب مي آمد اما به هر حال، تامين اين ميزان علوفه براي اسبان و ارزاق براي سپاهيان دولت توسط مردم باخرز، به نوعي دردسر و تنبيهي براي خود باخرزي ها نيز محسوب مي شده است.
در مجموع هم حملات تركمن ها و هم مقابله قاجار با آنها، هر دو، پيامدهاي ناگواري براي مردم باخرز در پي داشته است. باخرز در قبل از حمله مغول ها يكي از ايالت هاي مهم خراسان بزرگ به مركزيت نيشابور به حساب مي آمد اما از آن زمان به بعد، منطقه باخرز، جام و تايباد حداقل عرصه چهار جنگ بزرگ و ويرانگر بوده است و باعث ويراني تدريجي اين منطقه تاريخي شده است.
در همین باره
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات