پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

لباس زنان عصر قاجار

توصیف جهانگردان خارجی از نوع پوشش زنان ایران در دوره قاجاریه

شکل پوشش زنان در دوره قاجار را به روشني مي توان در منابع و سفرنامه ها و خاطرات به جاي مانده از آن دوره ديد. با توجه به منابع و اسناد و سفرنامه ها و خاطرات و تصاویر این دوره می توان گفت که زنان ایران دارای پوشش کامل بوده اند. البته پوشش زنان در عصر قاجار در محيط خانه و بيرون از آن دارای تغییراتی بوده است

فاطمه قاضی ها: 

در دوره اول قاجار پوشش و لباس زنان در واقع ادامه عهد صفویه و زندیه بود. در اين دوره لباس زنان نسبت به دوره قبل تا حدودي ساده بود و با لباس مردان چندان اختلافي نداشت. زنان در آن زمان، همانند مردان، شلوار گشاد و بلندي به پا مي کردند و روي آن دامن گشاد و نسبتا بلندي مي پوشيدند .

 اوليويه جهانگرد اروپایی که در آغاز دوره قاجار به ايران سفر کرده است در مورد پوشاک زنان در زمان آغامحمدخان بنیانگذار حکومت قاجاریه چنين نوشته است: « در بيرون از خانه، خانم ها سراپاي خود را در چادر بزرگ مشکي يا بنفش حاشيه دار مي پوشاندند و چاقچور در پا مي کردند و روبنده سفيدي که در مقابل صورت داراي دو سوراخ به شکل چشم يا توري مسدس بود، روي صورت مي کشيدند. کفش خانم ها در اين دوره نيز همانند دوره پيشين، راحتي و نعلين و ساغري نوک برگشته بود که در انواع رنگ ها دوخته مي شد. اين طرز لباس پوشيدن کمابيش و تا هنگام سفر ناصرالدين شاه به اروپا ادامه داشت.»

منابع بیان نموده اند که سرآغاز تغییر در پوشش زنان، دوره ناصرالدین شاه می باشد که با مسافرت او به اروپا و روسيه و ديدن زنان روسی كه شلوار بافته‌ي چسبان و نازكي به پا کرده بودند و دامن هاي بسيار كوتاهي به اندازه يك وجب روي آن پوشیده بودند، شاه را بر آن داشت كه زن‌هاي حرم خود را به پوشيدن اين نوع لباس تشويق کند. او زنان حرمسرا را واداشت تا چاقچورها (شلوار بلند چين دار مخصوص زنان) را کنار گذارند، شليته هاى كوتاه بپوشند و سر و موى خود را نيز با روسرى هاى سفيد ساده بپوشانند.

سليقه شاه اندك و آرام از درون حرمسرا به بيرون سرايت كرد و بسيارى از زنان و دختران خواص نيز به آن گراييدند اما اين حرکت در ميان مردم عادي و به دليل فضاي مذهبي حاکم بر جامعه، جاي خود را پيدا نکرد و همچنان زنان ایران پوشش خاص و سنتی خود را در خانه و بیرون از خانه داشتند.

سیاحان غربی بر خلاف اینکه هرگز نمی توانستند به حریم خصوصی خانواده های ایرانی راه پیدا کنند ولی در مقابل در مهمانی های خصوصی شاهان و شاهزادگان قاجار شرکت می کردند و از نزدیک بسیاری از مسائل را مشاهده می کردند که گزارش های آنها گواه این موضوع است.

پولاک می­نویسد: “در داخل خانه آرایش زنان غلیظ­تر و پوشش آنها سبک­تر و کمتر است. در خانه زن معمولاً سر خود را با پارچه یا شالی می­پوشاند که گوشه ­های آن از پشت آویزان است و پیراهن، عبارت از پارچه­ای نازک و ابریشمی به رنگ صورتی یا آبی که گلدوزی شده با حاشیه ­های طلایی می­باشد.”

در مورد پوشش زنان ایرانی در بیرون از خانه در عهد ناصری، سفیر ژاپن می نویسد: ” در چند ماهی که اینجا بودیم هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زنها را بی حجاب و چادر ببینیم. در این وضع، زشت یا زیبا و جوان یا پیر بودن زنها را از روی رنگ و حالت دست هاشان که شاداب یا چروکیده است، قیاس و ارزیابی می کردیم.”

همچنین هِنری موزر که در دوره ناصرالدین شاه قاجار از ایران دیدن کرده نیز درباره پوشش زنان می نویسد: ” یحتمل، مطالعه کنندگان این سیاحت نامه، مرا مذمت می نمایند که در روایت خود از زنهای ایران چندان ننوشته ام، این فقره صحت دارد. ولی از چیزی که شخص ندیده و نمی داند، چگونه صحبت نماید؟ در ترکستان و ایران، زنها به قدری مخفی هستند که ممکن نیست آنها را دید و دسترسی به آنها نمی توان داشت و حتی از آنها هرگز صحبت هم نمی شود. وضع زن در صفحات مشرق زمین به کلی مختلف است از وضع زنهای مغرب زمین”.

کلود انه، سیاح اروپایی که در زمان مظفرالدین شاه از ایران دیدن نموده، می نویسد: « به طور طبیعی و بنا بر عادت اروپایی، من زنان را با کنجکاوی و در عین حال، توجه بیشتری نگاه می کردم. البته فقط نگاه می کردم، بی آن که چیزی ببینم. به نظر من زنان ایرانی، بیش از تمام کشورهای مشرق زمین، مقید به حجابند و با دقت و وسواس بیشتری قد و بالا و چهره خود را می پوشانند. وقتی از منزل خارج می شوند، سر تا پای خود را در چادر سیاه بزرگی که از پارچه ای بالنسبه لطیف، اما بی هیچ زیبایی و ظرافتی درست شده است می پیچند.

این معمای پیچیده در پرده، در برخورد اول، نوعی خشم آمیخته با کنجکاوی در مردان اروپایی به وجود می آورد. برخلاف آن چه ظاهر پوشیده در حجاب زنان ایرانی نشان می دهد، چنین به نظر می رسد که همین زنان در زندگی خود از آزادی زیادی برخوردارند. بیشتر آنها هر وقت دلشان بخواهد و بی آن که کسی همراهشان باشد از خانه خارج می شوند.»

مادام وولفسن سیاح روس نیز در تشریح لباس زنان ایرانی در اواخر قاجاریه روایت جالبی دارد به این نحو که: لباس زن ها در ایران خیلی تماشائی است . اگر بر حسب اتفاق شخص بتواند در اندرون و حرمسرای یکنفر ایرانی متمول ورود کند، مثل این است که بدون انتظار به يك صحنه بالت و مجلس رقص ورود کرده باشد

پیراهن حریر الوان تا بالای زانو – چندشلينه کوتاه و شلیته روئی معمولا از حریر وکنار آنرا یراق طلا دوخته اند – نیم تنه مخمل بی آستین زر دوزی شده – جوراب ساقه بلند رنك بدن یا آسمانی – بك جفت نعلين الوان ساده و سبك. كلیه لباس یكنفر خانم و یا خانم دخترایرانی در خانواده متمول و مستطیع همین است و بس .

توالت سرزن های ایرانی هم عبارت است از این که از زیر دستمال حریر لطيف الوان زردوزی که بطرز مخصوصی بسر بسته اند گیسوان ریزبافت بلند زیادی که غالبا به مچ پا می رسد آويخته اند.

زن ایرانی هم تزیینات مختلفه از قبیل جواهرات وطلاآلات را دوست می دارد و بیشتر به النگو های مرصع علاقمند می باشد . با مختصر حرکت دامنه های شلیته بلند شده و طوری جلوه می کند مثل این که همین الان وجیه شرقی شروع به رقص خواهد کرد .

زنهای دهات و فقیر ایران دیگر این تجملات را ندارند و همین مد لباس را از پارچه های خشن تهیه کرده می پوشند و بواسطه عدم استطاعت جوراب بلند هم نمی توانند پا کنند و پاهای آنها از زانو به پائين همیشه برهنه است .

این طرز لباس زنانه تقریبا از چهل سال قبل در ایران معمول شده و راجع به رواج آن هم روایات مختلف است . اما بعضی ها میگویند در آن عصر یکی از شاهزاده خانم ها فوق العاده وجیهه بوده و تن و بدن خیلی قشنك و متناسب داشته و برای نمایاندن آن مخصوصا لباس رقاصه های اروپا را اختیار کرده بعد رفته رفته این لباس عمومیت یافته است.

پاره ای می گویند سفر اول که ناصرالدین شاه مرحوم به اروپا رفت و مجالس رقص و البسه رقص زنهای اروپائی را دید بقدری لذت برد که به محض مراجعت از اروپا به كلیۀ زنهای اندرون خود حکم داد که عموما از همان لباسها تهیه کرده بپوشند. ولی تابلو های تاریخی نقاشان و استادان صورت ساز ایران این طور نشان می دهد که البسه سابق زنان ایرانی این شکل نبوده و با لباس بلند زنهای اروپائی امروز چندان فرقی نداشته و در تابلو ها مخصوصا زنهای ایرانی با لباس های بلند و شکیل دیده می شوند و ایرانیان سالخورده و قدیمی هم که دورۀ گذشته را بخاطر دارند این موضوع را تصدیق مي کنند.

اما بدتر کیب تر از لباس خارج از خانه زن ایرانی، لباسی نیست:

آن لباس سبك و قشنك وحركات مقبول و موزون زن ایرانی را که یك ساعت قبل در اندرون دیدیم بکجا رفت و چه شد؟

وقتی زن ایرانی می خواهد از خانه خارج شود اولا یك شلوار بسیار گشاد سیاه یا آبی رنك که جوراب هم دارد به پا میکشد و ثانیا خودش را با کمال دقت میان یك لفافۀ فراخ سیاهی که اسمش را چادر گذاشته پنهان می کند.

زنهای متموله چادر مشگی یا سرمه ای ابريشمين و فقرا معمولا کرباس رنك گرده سر میکنند و بعلاوه صورت خود را نیز بوسیله روپوش سفید (روبنده) می پوشانند ،این روپوش زنهای ایرانی وال و سفید و لطیف نیست که زن های اروپائی بصورت انداخته وزیبا تر جلوه می کنند بلکه یك تخته باريك چلوار (چهلیارد ) یا ململ است که به سر می کشند و برای جای چشم آن هم سوراخهای متعددی دوخته اند، به،همین جهت هم امراض گوناگون چشم بین زنهای ایرانی فراوان است و بعلاوه در ایام گرم و سوزان تابستان زنها با این چادر ها فوق العاده در زحمت هستند زن ایرانی با این شکلی که در کوچه حرکت می کند و هیچ کس نمی فهمد که میان این لفاف سياه جوان است یايير – زشت است یا خوبرو؟

میان این لفافه ها عموما مساوی هستند و این موضوع بیشتر به منفعت زن های بدتر کیب و زشت رو تمام می شود.

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها