پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
دختران کوبانی: حکایتی از شورش، شهامت و عدالت خواهی
در سال 2014، شمال شرق سوریه ممکن است آخرین جایی باشد که انتظار دارید انقلابی با محوریت حقوق زنان پیدا کنید. اما در آن سال، یک شبه نظامی کاملا زن در شهر کوچکی که کمتر کسی نامش را شنیده بود، با داعش روبرو شد: کوبانی. در آن زمان، دولت اسلامی بخشهای وسیعی از کشور را درنوردیده بود، شهرها را به شهر دیگر میبرد و وحشت را گسترش میداد، زیرا جنگ داخلی سراسر آن را میسوخت. از آن رویارویی غیرمحتمل در کوبانی، یک نیروی جنگی پدید آمد که در سراسر شمال سوریه در کنار ایالات متحده به جنگ علیه داعش خواهد پرداخت. در این روند، این زنان دیدگاه سیاسی خود را گسترش دادند و مصمم بودند که برابری زنان را با مبارزه - خانه به خانه، خیابان به خیابان، شهر به شهر- با مردانی که زنان را خرید و فروش می کردند، به واقعیت تبدیل کنند
بر اساس سالها گزارشهای روی زمین، «دختران کوبانی» داستان فراموشنشدنی زنان شبهنظامی کرد است که احتمالا بخشی از بهترین امید جهان برای توقف داعش در سوریه شدهاند. گیل تزماخ لمون، نویسنده پرفروش، برگرفته از صدها ساعت مصاحبه، ما را با زنانی آشنا میکند که در خط مقدم میجنگند، که مصمم هستند نه تنها وحشت داعش را خاموش کنند، بلکه ثابت کنند که زنان میتوانند در جنگ رهبری کنند و باید از حقوق مساوی برخوردار شوند. . در کمک به تحکیم شکست سرزمینی داعش، که وحشیگری آن نسبت به زنان جهان را شگفت زده کرد، این زنان نقش اصلی را در خنثی کردن تهدیدی که این گروه در سرتاسر جهان ایجاد می کرد، ایفا کردند. در این فرآیند، آنها احترام و حمایت نظامی قابل توجهی از نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده را به دست آوردند.
دختران کوبانی با گزارش دقیق و قدرتمندانه، نوری را بر روی گروهی از زنان می تاباند که قصد دارند نه تنها دولت اسلامی را در میدان جنگ شکست دهند، بلکه زندگی زنان را در گوشه ای از خاورمیانه و فراتر از آن تغییر دهند.
شاهدی بیچونوچرا از قدرت زنان در جنگیدن برای ساختن دنیایی که میخواهند. گیل تسماخ لمون میکوشد در کتاب دختران کوبانی (The daughters of Kobani) پرترهای تماشایی و الهامبخش از مبارزهای زنان کُرد ترسیم کند و از این طریق به نقش آنها در جنگ داخلی سوریه و مبارزه با داعش بپردازد. از رهگذر همین موضوع است که نویسنده به سراغ تاریخ پرتنش و پیچیدهی منطقهی خاورمیانه نیز میرود و بخشهایی از آن را با مهارت بازگو میکند.
در کشاکش نبردی خونین و مرگبار در سراسر شمال سوریه در سال 2014 بود که زنان کوبانی تصمیم گرفتند به مصاف یکی از تندروترین جنبشهای منطقه رفته و سهمی از میدان نبرد را از آن خود سازند. از خلال صدها ساعت مصاحبه با این زنان و شبهنظامیان، گیل تسماخ لمون میکوشد ما را با گروهی کمترپرداختهشده از زنان خاورمیانه آشنا کند.
نقشی که زنان و دختران کوبانی در زمین جنگ میان سوریه و داعش ایفا کردند، کلیدی و غیرقابل چشمپوشی است. آنها در همین راستا واحدهای یکپارچه و تماماً زنانهای را تشکیل دادند که از این میان میتوان به یگانهای حفاظت از زنان (YPJ) و نیروهای دفاع از زنان (HXP) اشاره کرد. وظیفه و کارکرد اصلی این گروهها و انجمنها حمایت خودبسنده از جوامع زنان در برابر حملات و آسیبهای داعش تشکیل بود. این یگانها در آزادسازی شهرها و مناطق گوناگون سوریه از کنترل داعش، از جمله شهر رقه که پایتخت عملی داعش در سوریه بود، نقش بهسزایی داشتند.
زنان همچنین در عرصهی جنگ با داعش از مدافعان و همرزمانشان حمایتهای پزشکی و لجستیکی بسیاری به عمل آوردند و پس از اتمام درگیری به بازسازی جوامع خود کمکهای فراوانی کردند. همهی اینها در شرایطی بود که زنان با وجود مواجهه با مخالفتها و مقاومتهای عناصر محافظهکار در جامعهی سوریه، همچنان به ایفای نقش فعال خود در مبارزه با داعش و مبارزهای گستردهتر برای برابری جنسیتی در این کشور ادامه دادند.
با گیل تسماخ لمون بیشتر آشنا شویم
نویسندهی کتاب دختران کوبانی، گیل تسماخ لمون (Gayle Tzemach Lemmon)، در سال 1973 در ایالت مریلند آمریکا متولد شد. او نقش بسیاری را در گسترش بخش خصوصی فناوریهای نوظهور برای امنیت ملی بر عهده داشته است. لمون که فارغالتحصیل دانشگاه میزوری و مدرسهی بازرگانی هاروارد است، در فعالیتهای پژوهشی و نگارش آثار خود روی موضوعات مختلفی مانند کارآفرینی زنان، زنان در ارتش، ازدواج اجباری، کودکهمسری و شرایط زنان سوریه و افغانستان متمرکز است. او همچنین بهعنوان عضو هیئتمدیرهی مرسی کورپس و مرکز بینالمللی تحقیقات زنان، و همچنین بهعنوان عضو کمیتهی برتون وودز به انجام قعالیتهای برابریخواهانهی ارزشمندی پرداخته است. گیل تسماخ لمون به زبانهای اسپانیایی، آلمانی، فرانسوی مسلط است و به زبانهای دری و کرمانجی اصیل نیز صحبت میکند.
در بخشی از کتاب دختران کوبانی: حکایتی از شورش، شهامت و عدالت خواهی میخوانیم
کماکان حملات و کمکهای ادعایی نیروی هوایی آمریکا کمک مخصوصی به یگانهای مدافع خلق نمیکرد و نیازشان را مرتفع نمیساخت. هروقت داعش تحرکی صورت میداد یا منطقهای را تصرف میکرد، آمریکا مدتها به اسم مکانیابی و حصول اطمینان از خروج غیرنظامیان، وقت تلف میکرد و حملهٔ خود را به بهانهٔ نداشتن امکانات لازم به تأخیر میانداخت. این بیبرنامگیها و تأخیرها هر بار به قیمت خون چند تن از مبارزان کوبانی تمام میشد. عظیمه به همین دلیل یک روز با باور تماس گرفت؛ باور یکی از مبارزان کُرد سوری اهل کوبانی و واسطهٔ همکاری یگانهای مدافع خلق با آمریکا بود که تبلتی در اختیار داشت که مختصات شهر در آن بود و به گوگلارث دسترسی داشت. همرزمان باور به او کمک میکردند مختصات دقیق مکانهای تجمع اعضای داعش را پیدا کند و به پولات کان و همکارانش در سلیمانیه بدهد تا به دست نیروهای آمریکایی برسانند.
عظیمه تلفنهمراهش را به گوش راستش چسباند و دلاور را روی خط نگهداشت و همزمان بهوسیلهٔ بیسیم با باور تماس گرفت. سعی کرد صدایش آرام باشد و از دلاور خواست ارتباطش را با او حفظ کند و تسلیم نشود و به حرف هیچکسی جز او گوش نکند و برنامهای از کسی جز او نگیرد. سپس به او گفت کمک در راه است و بهزودی میرسد. باید سعی میکرد هرکسی را در هر موقعیتی که بود نگهدارد.
باور با بیسیم به او پاسخ داد. سپس گفت: «دلاور، یه دقیقه صبر کن.» تلفنش را به دست یکی از اعضای تیمش داد و با جملات کوتاه توضیح داد نیروهایش دقیقاً کجا گرفتار شدهاند. هر پنج یا شش کلمهای که میگفت صدای خِرخِر بیسیم صدایش را قطع میکرد. به همین جهت مختصات مکانی آنها را تکرار کرد تا مطمئن شود که طرف مقابل حرفش را شنیده است.