پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
برای کمک به اشتغال و اقتصاد ملی
ازهایپرمارکت خرید کنیم یا مغازه کوچک محل ؟
دیدم عزیزی نوشته است: "يه تفكر هست كه ميگه اگر از هايپرماركت ها خريد كنی، به مدير عامل كمک كردی كه بتونه ويلای سومش رو بخره!فرض کنید طرف ویلای پنجمش را بخرد، چه اشکالی دارد؟ از من یا دیگری که سرقت نکرده است، جنس ارزانی تامین کرده است و هزاران و چه بسا میلیونها مشتری توانستهاند از کالا و خدمات ارزان برخوردار باشند و پول زحمتکشی را خرج کنند، به چنین کسی باید دست مریزاد گفت، نه اینکه برای اموالش چرتکه انداخت.
امیرحسین خالقی:
ما اگر از مغازه محل خريد كنی، به يه بچه كمک كردی كه بره مدرسه يا بره كلاس ورزش و به يه پدر و مادر كمک كردی، تا بتونن يه لقمه نون بذارن سر سفره بچه هاشون!”
از آنجا که شبیه این استدلال زیاد تکرار میشود چند نکته قابل ذکر است:
۱. به عنوان مشتری که احتمالا پول با زحمت به دست اوردهای حق شماست که از هر جا که خواستی هایپر مارکت یا بقالی یقینعلی خريد کنی، هیچ الزام “اخلاقی” در کار نیست، خريد شما به درجاتی نوعی کمک برای کارمند جزء هایپرمارکت که در انبار آن زحمت میکشد هم به شمار میآید.
۲. هایپرمارکت و یقینعلی بقال در معنای دقیق کلمه اساسا جانشین هم نیستند، دو تجربه خريد متفاوتاند و مشتریان خود را دارند، خیلی از ما هم در موقعیتهای مختلف از این یا آن استفاده میکنیم.
۳. فرض کنید طرف ویلای پنجمش را بخرد، چه اشکالی دارد؟ از من یا دیگری که سرقت نکرده است، جنس ارزانی تامین کرده است و هزاران و چه بسا میلیونها مشتری توانستهاند از کالا و خدمات ارزان برخوردار باشند و پول زحمتکشی را خرج کنند، به چنین کسی باید دست مریزاد گفت، نه اینکه برای اموالش چرتکه انداخت.
۴. یقینعلی خودش بیش از بقیه به فکر منفعت خودش است، پولش را هم در میآورد، ولی اگر چنین نیست و کارش نمی چرخد، چرا باید فکر کنیم باید او را به زور سرپا نگه داشت؟ او میتواند کار دیگری راه بیندازد و نیاز مهمی از مردم را برطرف سازد و خود و بقیه را ثروتمندتر کند.
۵. این تصور که اگر یقینعلیها از میدان به در شدند، هایپرمارکتها دارای قدرت انحصاری میشوند، یکهتازی میکنند و خون مردم را با گرانفروشی در شیشه خواهند کرد هم باد هواست. حتی یقینعلی هم میداند که فارغ از رقابت کالا را نمیتوان با هر قیمتی فروخت و کافی است سود خوبی به جیب بزنی تا رندان وارد صحنه شوند و آرامشت را به هم بزنند. هایپرمارکتها هم بخواهد زیاد بیترمز بروند با اتحادیه یقینعلیها روبه رو میشوند که جنس ارزانتر میدهند و مشتریانشان از دست خواهند رفت. در رقابت هم از هر طرف کشته شود به نفع مشتری است.
مخلص کلام، از هرکدام “دلتان خواست” و با هر انگیزهای خريد کنید و لذت خريد را با فکر کردن به ترهات از بین نبرید، والله اعلم.
پ.ن: “مشهور بودن به صداقت خود منشاء ثروت است. بازارهای رقابتی کلک کلاه برداران، متقلبان و دروغ گویان را خواهند کَند، بازار انسان ها را اخلاقیتر نمی سازد، ولی هزینه رفتار غیراخلاقی را بالا می برد. از این روست که گفته می شود سرمایه داری از محتوای اخلاقی قدرتمندی برخوردار است”.