پیوندهای مرتبط
 
					
												شرکت ها و تشکل های منتخب
 
					
												اسکارشيندلر؛ کارخانه داري كه به بهايي اندك جان انسان ها را مي خريد!
کرونا هم چیزی شبیه به نازیهای فیلم فهرست شیندلر عمل میکند. کرونا بدون محاکمه میکُشد، مرد و زن، پیر و جوان هم زیاد نمیشناسد. کرونا هم بیرحم و بیدلیل عمل میکند. مهم است که ما شیندلر باشیم و با کردارمان در هر موقعیتی که هستیم، هر طور شده یک انسان بیشتر را نجات دهیم
محمد فاضلی:
فهرست شيندلر به کارگرداني استيون اسپيلبرگ، روايت مردي است به نام اسکارشيندلر، ظاهراً عضو حزب نازي که بعد از اشغال لهستان توسط ارتش هيتلر، در شهر کراکوف کارخانهاي تأسيس ميکند و در پوشش استخدام کارگر از ميان يهودياني که دستگير شدهاند و مقصد نهاييشان کشتهشدن در اردوگاه آشويتس يا ساير اردوگاههاست، شماري از اُسرا را نجات ميدهد.
شيندلر در کار خانهاش خوب پول درميآورد اما همه ثروتي را که از اين راه اندوخته، به افسران آلماني رشوه ميدهد و بيش از هزار اسير راهي اردوگاه آشويتس براي کشتار را از آن افسران به نوعي ميخرد. به نظرم اما مهمترين سکانس، در آخرين دقايق فيلم، جايي است که او در بين بيش از هزار انساني که جانشان را نجات داده است، از يک چيز بسيار ناراحت است.
شيندلر خطاب اِشتِرن (همکارش در همه عمليات چندساله اداره کارخانه، رشوه دادن به افسران و نجات اسرا) جملاتي با اين مضمون ميگويد: کاش انسانهاي بيشتري را نجات داده بودم. همين ماشين را چرا نگه داشتم؟ آن افسر آلماني حاضر بود اين را بخرد و با پولش ميشد ده انسان را نجات داد؛ همين سنجاق سينه از طلاست و ميشد دو نفر يا حداقل يک نفر را نجات داد. … من ميتوانستم آدمهاي بيشتري را نجات بدهم.
صرفنظر از همه ملاحظات سياسي درباره هولوکاست و مسأله اسرائيل، و نسبتي که اين فيلم با آنها دارد، اين سکانس از فهرست شيندلر حامل پيام انساني بسيار عميقي است.
لحظاتي فراميرسد که هرچند بخش زیادی از هستي خود را صرف کردهايد تا جان بيش از هزار انسان را نجات دهيد، اما بابت اينکه سنجاق سينه يا اتومبيلتان را براي نجات يک نفر ديگر بهکار نبردهايد، حسرت ميخوريد.
شيندلر و کرونا
کرونا هم چيزي شبيه به نازيهاي فيلم فهرست شيندلر عمل ميکند. کرونا بدون محاکمه ميکشد، مرد و زن، پير و جوان هم زياد نميشناسد. کرونا هم بيرحم و بيدليل عمل ميکند. مهم است که ما شيندلر باشيم و با کردارمان در هر موقعيتي که هستيم، هر طور شده يک انسان بيشتر را نجات دهيم.
فرقي نميکند رئيسجمهور، وزير، معاون وزير، پزشک، پرستار، بهيار يا شهروند عادي باشيم، مهم اين است که آنچه انجام ميدهيم (تصميمي که ميگيريم، پولي که صرف ميکنيم، عملي که انجام ميدهيم و هر آنچه انجام نميدهيم) چه نسبتي با جان انسانها و حفظ حتي يک جان بيشتر؛ يا کمتر به خطر انداختن حتي جان يک انسان دارد.
روزي فراخواهد رسيد که درست مانند شيندلر حسرت بخوريم که کاش فلان تصميم را زودتر گرفته بوديم، آن پول را خرج کرده بوديم، زودتر آن جلسه را تشکيل داده بوديم، به آن مسافرت نرفته بوديم و همين طور الي آخر.
در همین باره
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات
 
					
												 
					
												 
					
													 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					 
					