پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
پیش بینی حمله عراق به ایران در خاطرات اسدالله علم
اعلیحضرت فرمودند: «با همسایه غربی دردسرهای بزرگی خواهیم داشت»!
اگر با رویکرد ژئوپلیتیکی به کشور عراق نگاه کنیم این کشور به دلیل تعداد نسبتا بالای جمعیت، استعداد عجیب کشاورزی و منابع غنی نفتی سالهاست که آرزو دارد تبدیل به قدرت برتر منطقه ای شود اما راههای دریایی و ارتیاطی آن با دنیای بیرون محدود است.
جنگ ۸ ساله که از روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با حمله ارتش عراق به مناطق مرزی ایران آغاز شد، خسارات بسیار زیادی برای کشور ما در پی داشت. گذشته از تلفات انسانی که غیر قابل محاسبه و جبران است، فقط هزینه اداره جنگ اعم از تامین و تجهیز نیرو، خرید تسلیحات و استقرار آوارگان، چیزی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار و خسارات مستقیم و غیر مستقیم آن به زیر ساخت های اقتصادی و توان تولیدی کشور، بین ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار برآورد شده است.
اگر چه؛ آغاز گر رسمی جنگ، طبق اعلام سازمان ملل و نهادهای بین المللی مرتبط، صدام و کشور عراق شناخته شد اما هنوز هم بعضا این پرسش و ادعا مطرح است که وقوع انقلاب اسلامی و نگرانی کشورهای همسایه بویژه عراق از امکان تسری این جنبش به درون کشورهای آنها و یا به طور واضح تر، نگرانی از دخالت در امور داخلی آنها، زمینه ساز حمله صدام به ایران است.
شکی نیست که پیروزی سریع انقلاب اسلامی با ماهیت شیعی در منطقه خاورمیانه، می توانست اسباب تولید نگرانی برای حکومت های این منطقه باشد. مضافا اینکه انقلابیون جوان نیز در بدو کار، احساسات تند و اضافی بروز دادند که حداقل در یک مورد آن به تصرف سفارت آمریکا و مصائب بعدی منجر شد. طبیعی بود که این شرایط، به علاوه، وعده انقلابات مشابه و قریب الوقوع در دیگر کشورهای همسایه، موجب واکنش و موضع گیری منفی آن کشورها، نسبت به نظام تازه تاسیس ایران شود. اما خیلی راحت نیست که حمله غافلگیرانه صدام با شعارهای عربی و نژاد پرستانه، را مستقیما به وقوع انقلاب ۵۷ در ایران مرتبط دانست.
یکی از دلایل این امر، نوع مناسبات و سیاست خارجی ایران و عراق در سالهای قبل از پیروزی انقلاب است که بخشی از آن را می توان در خاطرات اسدالله علم بویژه گفتگوهای شاه با او در باره عراق جستجو کرد. جلد دوم یادداشتهای امیراسدلله علم وزیر دربار محمدرضا شاه پهلوی( که با مقدمه علینقی عالیخانی و توسط انتشارات کتابسرا منتشر شده است)، منعکس کننده مهمترین دغدغهها، مسائل و چالشهای سیاست خارجی ایران در سال ۱۳۴۹تا ۱۳۵۱ است. علم از نخبگان درونی حکومت و از محارم شاه و در نتیجه از نزدیکترین افراد به کانون تصمیم گیریهای مهم سیاسی در کشور بود که نوشته های او می تواند منبعی مهم در این زمینه باشد.
با مطالعه خاطرات علم می توان پی برد که طی سالهای یاد شده و در میان کشورهای همسایه، بشترین حساسیت شخص شاه و دستگاه دیپلماسی وقت، متوجه کشور عراق بوده است. شاه حقیقتا از ناحیه عراق نسبت به مرزهای غربی و جنوبی کشور احساس خطر کرده بود و این خطر در بخشهای زیادی از گفتگوهای شاه و علم منعکس شده است. شاه در جایی صراحتا اعلام می کند که « خلاصه در همسایگی غرب با دردسر بزرگی روبر می شویم» (ص ۲۱۶). منظور او از همسایه غربی، دقیقا کشور عراق بود.
نفوذ روافزون شوروی در عراق و نیز جانمایی تاسیس پایگاه نظامی در شهر ام القصر در نزدیک مرزهای ایران، این حساسیت را زیادتر کردهبود. در حدی که مقامات ایرانی، شوروی را تهدید کردهبودند که اگر همکاری نظامی آن با عراق استمرار یابد ممکن است از امریکاییها خواسته شود تا متقابلا در ایران پایگاه نظامی تاسیس کنند (ص ۳۵۷).
نگرانی شاه از عراق صرفا به تهدیدهای کلامی محدود نمی شد، ارتش ایران حتی در مانورهای نظامی نیز از عراق به عنوان دشمن فرضی استفاده میکرد (ص ۳۷۶ ). علم مینویسد با یک انگلیسی ملافات کرده که برای تشدید اختلاف میان کردها و اپوزیسیون رژیم عراق و نهایتا سرنگونی این رژیم نقشه دارد (ص ۲۸۹). خود علم نیز عراق را کشور حیوانات میخواند (ص ۱۲۶) .
با مطالعه یادداشتهای روزانه علم در باره مناسبات فیمابین ایران و عراق میتوان به بخشی از ریشهها و روند بروز جنگ هشت ساله میان این دو کشور پی برد.آنچه از این خاطرات عاید ما می شود اینکه امکان بروز جنگ میان ایران و عراق حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز یکی از دغدغه های کارگزاران سیاست خارجی ایران بوده است .
گذشته از خاطرات اسدالله علم، اگر با رویکرد ژئوپلیتیکی به کشور عراق نگاه کنیم این کشور به دلیل تعداد نسبتا بالای جمعیت، استعداد عجیب کشاورزی و منابع غنی نفتی سالهاست که آرزو دارد تبدیل به قدرت برتر منطقه ای شود اما راههای دریایی و ارتیاطی آن با دنیای بیرون محدود است.
دسترسی عراق به دریا بسیار اندک است و از این بابت به شدت احساس خفگی می کند. طرح ادعای جعلی توسط انسان ماجراجویی مثل صدام در خصوص استان خوزستان که یکی از بهانه های دامن زدن به جنگ بود و حتی حمله به کویت، ریشه در همین شرایط ژنوپلتیک دارد. به نظر می رسد که این حس هنوز هم در میان برخی افراد و گروههای عراقی، بهع کلی از بین نرفته است.
هیتلر هم در قبل از شروع جنگ دوم جهانی، مرتب اعلام می کرد که « آلمان به فضای حیاتی نیاز دارد»!