برادران لیلا 2
نویسنده

علیرضا مهدیه

برادران لیلا ؛ ابد و یک درد !

بانیان و عاملان وضع موجود همه هستند ! از لیلا تا پدر و از مادر تا برادران همه مقصرند که وضع به اینجا رسیده و تنها شغل به ظاهر ثابت متعلق به دختر خانواده است؛ همان دختری که در نسل دوم، برای تبدیل به پسر شدن، ازدیاد می‌یابد !

 


برادران لیلا ؛ فیلم پرحواشی این روزها که اشارات مستقیم و غیر مستقیم به بسیاری از چالش‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ایران دارد، گویای نابودی خانواده‌ها و افرادیست که هرچه دارند را طی مدتی کوتاه می‌بازند و در انتهای دو نبش توالتی عمومی، با باد معده‌ای به پایان می‌رسند !

باد معده‌ کم صدای داخلی که بیشتر از عطسه پر صدای خارجی تاثیر می‌گذارد و تورم را هرچه سریعتر و نابودکننده تر به همه چیز و همه کس کشانده و زندگی نسل‌های موجود و زنده را ویران می‌کند !

سقوط اقتصادی خاصی که لولوی تمام نسلها بوده و هست و جوراب تا فولاد را تعطیل کرده و نرخ تورم و قدرت خرید را به فاجعه تاریخی رسانده و باعث شده که میزان فلاکت ایرانیان به تحلیل‌های عجیب‌تری برسد !

فیلم داستان خانواده پرجمعیت و رو به ضعیف قبلی و ضعیف مطلق فعلیست که در بحران حفظ طبقه دست و پا می‌زند و در آخر هم هرچه داشته را با همان باد، به باد می‌دهد !

داستان بیکاران پر استرسی که با بی‌پولی پیکار می‌کنند و با تمام آنکه می دانند از کارکردن چیزی در نمی آید، می خواهند کاری انجام دهند !

قصه لیلا و علاقه به برادرانش و دوری و زاری از پدر و مادرش ، قصه پرویز و چاقی بدهی و مشکلات عدیده‌اش ،‌ قصه منوچهر و جیب راه‌آهن و توهم ولنجکش، قصه فرهاد و باخت‌های داخل و خارج از رینگش و قصه علیرضا و اوج ویرانگری در هرآنچه از دست داده و می‌دهد !

قصه پدر و هرآنچه نداشته و می‌خواهد حتی برای یک شب داشته باشد و قصه مادر که چیزی نخواسته و نمی داند که چگونه باید داشته و حتی خواسته باشد !

و داستان و قصه مردمانی که برای عقب نیوفتادن از تورمی که دلایلش را نمی‌شناسند ولی به شدت درگیر آن هستند، دست به هر کاری می‌زنند !

دست به کارهایی که در نبود دولت مقتدر می‌شود پراید را خالی فروشی کرد و پانزی‌های مدرن و ایرانیزه ایجاد و خلق نمود !

دست به کارهایی که در حقیقت چرخه نابودیست تا چرخه اقتصادی و استیصال را به دیگری انتقال می‌دهد و با تضرر دیگران سود و پول می‌سازد !

موضوع فیلم همانند چالش اصلی اجتماعی و اقتصادی حال‌حاضر، درد نداشتن است ! نداشتن های عاطفی و اخلاقی و معنوی که یک پای اصلی همه آنها نداشتن های اقتصادیست !

نداشتن هایی که اتفاقا در ساخته‌های قبلی این فیلمساز هم به آنها پرداخته شده بود و دیده بودیم که فرضا در ابد و یک روز هم اقتصاد اصل اول نداشته ها می‌بود !

دقت کنیم در خود فیلم هم ثابت می‌شود که لیلا و علیرضا هم عقل کل نیستند و بیشتر این جهل کل هست که کل ساختار خانواده و سیاست‌ها و تصمیم‌ها را مدیریت می‌کند !

و در نبود سیستم و خردورزی خرد و کلان کشور و جامعه، کل پس انداز یک خانواده در توهمی سنتی و حتی مدرن به تاراج می‌رود !

که اقتصاد خانواده همه‌اش دست خود خانواده نیست، دست دولت و نظم و نظام حکمرانی هم هست که در این فیلم فقط در شمایل ضد شورش و همراه با باتوم دیده می‌شود !

و اقتصاد خانواده با زدن پدر و توهین به مادر هم درست نمی‌شود و اگر هم آنها زودتر بمیرند روند و ساختار رشد نخواهد یافت !

امید در این فیلم و شبیه به جامعه کم است و دموکراسی هم همانند رای به علیرضا به جای خوبی نمی‌رسد و سنت و مدرنیته هر دو شکست می‌خورند !

بانیان و عاملان وضع موجود همه هستند ! از لیلا تا پدر و از مادر تا برادران همه مقصرند که وضع به اینجا رسیده و تنها شغل به ظاهر ثابت متعلق به دختر خانواده است؛ همان دختری که در نسل دوم، برای تبدیل به پسر شدن، ازدیاد می‌یابد !

گفته شده و می‌شود که تورم اخلاق را هم با خود می‌برد و سقوط ها و انحطاط های اخلاقی را به همراه خواهد داشت و در واقعیت جامعه ایران هم می‌بینیم که فشار اقتصادی باعث سیلی‌های بسیاری می‌شود که پدر و مادر و دختر هم نمی‌شناسد !

تورمی که در این فیلم منهای اجرت استفاده از همان توالت عمومی و حقوق کارگران، همه جا وجود دارد و شاید بشود این مدیریت دستوری و اجباری را به جاهای دیگر هم سرایت داد که کمی از نداشتن های همه نسل‌ها کاهش یابد !


 
 

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها