سعیدی سیرجانی
نویسنده

قاسم خرمی

مديرمسئول

دفاع سعیدی سیرجانی ازسیاست های هاشمی رفسنجانی و آنچه بر او گذشت

 هاشمی رفسنجانی در دوسال نخست انقلاب و در طول دوران جنگ از چهره های پر نفوذ و محبوب  درون نظام جمهوری اسلامی به حساب می آمد که یک قلم از آن، حمایت همه جانبه فرماندهان سپاه پاسدارن از او بود.   با انتخاب او به عنوان رئیس جمهور و تغییر در گرانیگاه نیروهای سیاسی، به تدریج مخالفت هایی از برنامه ها و شخص او شروع شد و در دوره رقابت انتخاباتی با احمدی نژاد در سال 84 رسمی و رسانه ای شد و دیگر دشمن هاشمی، دشمن پیغمیر تلقی نمی شد که هیچ، حتی ناسزا گویی به او بی آب و نان هم نبود.  

 

 درمیان منتقدین او، تقریبا همه طیف های سیاسی کشورحضور داشتند.  از سید احمد خمینی و شهید آوینی و عزت الله سحابی و حتی محمد باقر نوبخت در آغاز دهه ۷۰ بگیرید تا گنجی و عبدی و سحابی و قالیباف و احمدی نژاد و چپ و  اصلاح طلب و اصول گرا.

هاشمی در سال 68 و در هنگام تحویل دولت،  مجموعه برنامه هایی در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد و آزادی های اجتماعی اعلام کرد که تا آن روز نظیر نداشت. مخاطب اصلی او جامعه جهانی بود که ده سال  ایران را زیر ضرب تحریم و تهدید قرار داده بود و او می خواست بگوید که بی میل به تنش زدایی و پیوند با اقتصاد جهانی نیست.

روشنفکران داخل و خارج کشور، در خصوص ماهیت این سیاست ها و احتمال توفیق آن دچار تردید بودند اما از این میان، یک نفر آشکارا به تعریف و تمجید  هاشمی پرداخت.

اکبر سعیدی سیرجانی، ادیب، پژوهشگر و لغت نامه نویس، در  روز دوشنبه 30 مرداد 1368 با انتشار مقاله ای  با عنوان «آینده، تصمیمات مهم و بالاخره آنچه باید بدانیم».در روزنامه اطلاعات به ازریابی سیاست های رئیس جمهور منتخب پرداخت و نوشت:

«نطق دیروز آقای هاشمی مرا تکان داد. طنین سخن از «صفا» برخاسته این «مرد هوشمند کویری» در گوش ریازده من آن چنان تاثیری کرد که خاموشی را گناه دانستم… واقعیت تلخی است، اما از گفتن و دانستنش چاره ای نیست که با گفتن «مرگ بر آمریکا» نه آمریکا می میرد و نه از تجاوزگری و بی دادش می کاهد. این ملت پس از سالها تجربه های زیان خیز با این «واقعیت» آشنا شده که راه مبارزه با سلطه آمریکا «مشت گره کرده» و «شعار دادن»  

او  در استقبال از سیاست خارجی هاشمی، افزود  : «در جنگ با آمریکا بی‌اثر‌ترین سلاح‌ها، حرکات احساساتی و نمایش‌های عاطفی است. ملتی می‌تواند شدید‌ترین لطمه‌ها را به نظام سرمایه‌داری آمریکا وارد کند که با طرح نقشه‌ای سنجیده و برنامه‌ای بخردانه خود را از خرید محصولات و مصنوعاتش بی‌نیاز کند»

سيرجاني همچنین در فقره‌ای کوتاه تصویری روشن از مناسبات نیروهای آن دوره و مخالفان بازگشت سرمایه‌های علمی و مادی به کشور ارائه کرد . به زعم  او نطق های هاشمی، عده ای را امیدوار و عده ای را نا امید کرد و نوشت:

« و اما در راس این ناامیدان، شیادانی هستند که سال‌هاست به برکت بازار آشفته به نوایی رسیده‌اند و قطعا خاموش نخواهد نشست… اگر قرار شد از تخصص و علم خوشنامانی استفاده کنیم که از بیم نبود امنیت، جلای وطن کرده و در معتبر‌ترین موسسات علمی جهان به خدمت مشغولند، تکلیف کسانی که بی‌هیچ صلاحیت و فضلی بر مناصب علمی و تخصصی کشور پنجه انداخته‌اند چیست؟… اگر قرار باشد بنا را بر صحت اعمال بگذاریم و به حکم حفظ کرامت انسانی از تجاوز به حریم مردم خودداری کنیم، آن وقت تکلیف جنایتکارانی که با جعل عنوان در لباس ضابطان ماموران بعضی نهاد‌ها به خانه مردم می‌ریزند. بی‌آنکه صاحب خانه جرات شکایتی داشته باشد چیست؟!… سخنان هاشمی داغ ناامیدی اینها را تازه‌تر کرده است. اینها قطعا آرام نخواهند نشست… همین فرداست که با وزش اندک نسیم آزادی، قلم به دستان فرومایه را بسیج کنند و با نشر ورق‌پاره‌های لبریز از ناسزا طعم آزادی و دموکراسی را به ملت بچشانند»

مقاله سعیدی سیرجانی با واکنش‌های سختی مواجه شد؛ مخالفان فرصت را غنیمت دانستند و تا فحوای مقاله سعیدی سیرجانی و سیاست خارجی هاشمی را معادل یکدیگر بگیرند و با توبیخ نویسنده، موضع سخت خود را به کابینة هاشمی نشان دهند.

مرتضی آوینی که در جريان مخالف سياست هاي فرهنگي دولت قرار داشت، در پاسخی به مقاله سعیدی سیرجانی و ایجاد دوگانه حق و باطل میان راه امام و «توسعه اقتصادی» که اولی راه الهی و دومی شیطانی است، نوشت :

«پندهای نویسنده مقاله، ظاهراً به قصد خیر خواهی و برای «قطع نفوذ و سلطه آمریکا» انجام می گیرد، اما در نهایت، همه استدلال ها منجر به آن می‌شود که «راه مبارزه با آمریکا در رها کردن خط امام (ره) و روی آوردن به توسعه اقتصادی به مفهوم مصطلح جهانی است» و اینچنین، می خواهند ما را دیگر باره به دوران لغزنده شیطان، یعنی سیستم واحد جهانی که همان نظام بسط یافته سلطه آمریکا بر جهان است، برانند»

بحث آويني در دوگانه سازي «راه امام و راه شيطان» به مجلس شورای اسلامی نیز کشیده شد و مهدی کروبی، رئیس مجلس، ضمن سخنانی نسبتاً ملایم اعلام کرد که «نویسنده، سخنان ارزشمند و اصولی آقای هاشمی را که من هم آن‌ها را قبول دارم، بهانه قرار داده و مسایل خودش را گفته است». اما چند نفر دیگر از نمایندگان مجلس آن روز از جمله محمدباقر نوبخت، در نطق پیش از دستور، خواستار برخورد شدید با نویسنده یادداشت و ادامه‌‌ همان سیاست‌های جاری در رابطه با آمریکا شدند (تاریخ ایرانی:16/9/1392).

باری، علی اکبر سعیدی سیرجانی که اولین چراغ روشنفکری در حمایت از رئیس جمهور مورد اقبال نظام را روشن کرده بود در دوره خود هاشمی رفسنجانی  یعنی در۲۳ اسفند ۱۳۷۲، به اتهامات متنوع اخلاقی و امنیتی دستگیر و زندانی شد.

دستگیری او کافی نبود و تیم هویت سازان که بعدها اعلام شد زیر نظر سعید امامی فعالیت می کردند، از او « غلط کردم!»  می خواستند . بالاخره  این نویسنده پیر و پرسابقه  را مقابل تلویزیون نشاندند تا بگوید من از اول هم اشتباه می رفتم.

سیرجانی در اعترافاتش گفت :  « آنچه که باعث شد من امشب از خودم خواهش کنم که بیایند این برنامه را ضبط کنند صحبتی است که از دو روز پیش شروع شده ولی شاید ده دقیقه قبل یک تلنگر سفتی به روح من خورد. می‌خواستم این صحبت را بکنم که این چیزهایی که در طول این مدت من نوشتم، همه رگه‌هایی از لجبازی شدید دارد و شدیداً پشیمانم از این کار».

چندماه بعد خبری مشترک در روزنامه ها منتشر شد« علی اکبر سعیدی سیرجانی به دلیل سکته قلبی در زندان در گذشت».

هاشمی رفسنجانی هم در خاطرات روز 7 دی 1373 نوشت « قای [محمد] یزدی، [رییس قوه قضاییه]، گزارش پزشکی قانونی در مورد مرگ آقای سعیدی سیرجانی [در زندان] را گفت که مرگ طبیعی بوده ».

و به این ترتیب، پرونده یک روشنفکری که می خواست دریچه ای برای آشتی با حکومت باز کند، بسته شد

در همین باره

Sorry, we couldn't find any posts. Please try a different search.

پیشنهادها

خوانده شده ها