پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
رابطه «مذهب» و «سرمایه داری» از نگاه ماکس وبر به زبان ساده
نظريه ماكس وبر درباره رابطه مذهب و سرمايهداري در غرب به زبان ساده چنین است : ميان سطح زندگي دنيا و آخرت افراد رابطهاي برقرار است و آدم تنبل در اين دنيا، لزوما آدم رستگار در آن دنيا نخواهد بود. "بلکه برعکس، ثروتمند شدن در این دنیا، می تواند باعث برخورداری از رحمت الهی در آخرت شود".
ماكس وبر و كارل ماركس هر دو آلماني الاصل و از جامعه شناسان بزرگ نيمه دوم قرن نوزدهم بودند كه تلاش كردند تا ريشهها و علل ظهور نظام سرمايه داري در غرب را شناسايي كنند.
ماركس در مطالعات خود به نهادهاي سرمايهداري توجه كرد و ماكس وبر به روحيه سرمايهداري پرداخت. به همين دليل، هريك از آنها در نهايت دو نظريه متفاوت ارائه كردند. اگر چه نظريه وبر تا حد زيادي واكنش به نظريه ماركس بود.
ماكس وبر، بر خلاف ماركس كه مذاهب را افيون تودهها و مانع توسعه ميدانست، ميخواست ثابت كند كه نه تنها اديان و مذاهب مانع توسعه نيستند، بلكه رشد سرمايه داري و توسعه اقتصادي و صنعتي در غرب با مذهب پروتستان و تفسير مذهبي جديد جان كالون (كشيش اصلاح طلب مسيحي) در ارتباط بوده است.
به نظر ماكس وبر، سرمايه داري در مرحله اول روحيه و طرز فكري عقلاني و محاسبه گر بود كه لزوما خواهان كسب سود و افزايش ثروت نبود اما تفسير مذهبي كالون، باعث شد تا ثروت اندوزي نوعي عبادت به حساب آيد و اين باور مذهبي، نيرويي جديد براي پيشبرد سرمايه داري فراهم آورد.
كالون برخلاف آموزههاي كليساي كاتوليك كه زهد و رياضت را عامل رستگاري اخروي ميدانست، اعلام كرد كه خداوند بندگان برگزيده خود براي رستگاري را، از ميان انسانهاي تنبل، فقير و گنهكار انتخاب نميكند. همين امر، باعث گسترش كار و تلاش و فعاليت اقتصادي در ميان پيروان او شد.
كالون همچنين معتقد بود كه مومنين به مذهب مسيح بايد به جاي مراسم مذهبي، به دنبال زهد اخلاقي باشند. اين زهد اخلاقي عبارت بود از كارخوب و پيوسته، توجه به علوم تجربي براي شناخت خدا و نيز زندگي سخت و بدون رفاه و آسايش. در واقع او ميخواست بگويد ميان سطح زندگي دنيا و آخرت افراد رابطهاي برقرار است و آدم تنبل در اين دنيا، لزوما آدم رستگار در آن دنيا نخواهد بود. “بلکه برعکس، ثروتمند شدن در این دنیا، می تواند باعث برخورداری از رحمت الهی در آخرت شود”.
به اين ترتيب، مطابق نظريه ماركس وبر اصلاحات مذهبي كالون باعث شد تا پيروان پروتستان او به دنبال كار، تلاش و پس انداز بيشتر باشند. همين امر زمينه گرايش به بورژوازي و انباشت ثروت و آغاز تحول اقتصادي و صنعتي در مغرب زمين را مهيا ساخت.
اين نظريه وبر به مرور زمان در معرض ترديد قرار گرفت، چون سخت است كه بپذيريم در دنياي امروز، مثلا اوضاع اقتصادي كاتوليكهاي آمريكا از پروتستانها بدتر است يا نسبت به آنها آدمهاي تنبل.تري هستند. بنابراين پژوهشگران امروزي ممكن است بپرسند پس آن روح سرمايه داري مورد نظر وبر كجا رفت؟
البته ماكس وبر صرفا محقق و جامعه شناس مذهبي بود كه در باره دين اسلام هم تحقيق كرد اما خودش آدم مذهبي نبود و معروف است كه هميشه مي گفت: «گوش من نسبت به موسيقي مذهب كَر است»!
توضيح: در نگارش اين متن از كتاب «تغييرات اجتماعي» گي روشه، ترجمه منصور وثوقي (نشرني،1366) استفاده شده است.