پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
راست و دروغ مستند پرویز ثابتی
اين كه پرویز ثابتی می گوید حكومت پهلوي به اين دليل سقوط كرد كه دست از سركوب برداشت، يك توهم امنيتي بيش نيست. واقعيت اين است كه اراده سركوب در ميان نيروهاي نظامي و امنيتي تضعيف شده بود. اين وقفه در سركوب هم لزوما ناشي از عواطف مردم خواهي و ملت دوستي نبود بلكه تاكتيكي براي كاهش فشارهاي حقوق بشري و يا فرصتي براي خروج خانواده ها و دارايي هاي برخي مقامات حكومتي از كشور بود. در همه جنبش ها و انقلاب هاي جهان هم مرحله اي فرا مي رسد كه سربازان و ماموران از كشتن معترضان امتناع مي كنند و تيغ سركوب به استخوان مي رسد. در گذشته چنين بوده و در آينده هم چنين خواهد شد.
مستند جنجالي «پرويز ثابتي» واكنش هاي زيادي برانگيخت؛ هر چند اطلاعات تاريخي جديدتر از آنچه در خاطراتش« در دامگه حادثه» نوشته بود، ارائه نكرد.
«ساواك» كه نام اختصاري سازمان اطلاعات و امنيت كشور است، تشكيلاتي بيشتر امنيتي و خيلي كمتر اطلاعاتي بود. نماينده مشت آهنين حكومت بود تا نشانه اي از تحقيق و تحليل و پيشگيري از بحران هاي سياسي و اجتماعي در شرف وقوع.
به همين دليل، گفته هاي ثابتي به عنوان معاون امنيت داخلي ساواك را بايد خوانش رويدادهاي سه دهه منتهي به انقلاب 57 صرفا بر اساس نوع ذهنيت، برداشت ها و البته انگيزه هاي يك نيروي صدر در صد امنيتي دانست.
از منظر چنین ذهنیتی، حكومت هميشه از ناحيه دشمنان شناخته شده و ناشناس در معرض آشوب و تهديد است و در اين مسير، همه دستگاهها و نهادها، الا دستگاههاي امنيتي در غفلت و بي خبري و يا كم كاري و از آن ناحيه در همسويي با دشمن به سر مي برند. پرويز ثابتي نماينده شاخص اين طرز فكر در ساواك بود كه از رمان کلیدر دولت آبادی و مستند کلاغ و مترسک چند جوان کارآموز گرفته تا فیلم گوزن ها و نقش آفرینی بهروز وثوقی و شعر ترانه گوگوش هم می توانست یک سوژه امنیتی و براندازانه باشد.
او براي آنكه نشان دهد هيچكس جز ساواك توان مقابله با تهديدهای امنیتی را ندارد مرتب عليه ارتش، ژندارمري، شهرباني و حتي ديگر مقامات دولتیگزارش مي داد. در ابتدا، مسئوليت مستقيم مقابله و دستگيري منتقدين و مخالفين با شهرباني بود، ثابتي دستور داده بود كه بصورت مخفیانه در ساختمان مركزي شهرباني بمب منفجر كنند تا ثابت كند وقتي شهرباني نمي تواند از ساختمان خودش محافظت كند، چگونه قادر است محافظ حكومت باشد؟! بمب زودتر از زمان مقرر منفجر شد اما به موجب همين توطئه های او بود كه كميته مشترك ضدخرابكاري تاسيس شد و زمام امور در کف مبسوط الید ساواک قرار گرفت.
اينكه پخش مستند ثابتي در چنين مقطعي با چه اهدافي صورت گرفته است، قطعا بی ارتباط با نارضایتی های داخلی نیست اما آنچه مسلم است و برخلاف تحليل هاي رايج، هدف او دفاع از حكومت پهلوي نيست. چرا كه روايت او از علت سقوط شاه با همه آنچه طي اين سالها از سوي سلطنت طلب ها ارائه شده بود، در تضاد است. از نظر طرفداران حكومت پيشين( مثلا کتاب خدمتگذار تخت طاووس) ، توطئه غرب و استقلال خواهي شاه باعث تضعيف و سقوط حكومت شد. ثابتي مي خواهد ثابت كند كه سقوط حكومت علت داخلي داشت و از وادادگي شخص شاه در مقابل معترضان و بستن دست ساواك ناشي مي شد.
حتي گفته هاي او دفاع از تماميت ساواك هم تلقي نمي شود. در ساواك بخش ها و ادارات خارج از كنترل ثابتي وجود داشت كه فارغ از داغ و درفش او، در جمع آوري اطلاعات و گيرانداختن جاسوسان خارجي بسيار موفق بود. به عنوان مثال اداره ضد جاسوسي ساواك، جاسوسان بزرگ ك.گ.ب مثل سرلشگر احمد مقربي را گيرانداختند. كاركنان اين بخش حتي بعد از پيروزي انقلاب هم دعوت به كار شدند و با شنود تلفن سفارت شوروي موفق شدند كه رابطه ماموران ك گ ب با محمدرضا سعادتي ( عضو مجاهدين خلق) را كشف كنند و هنگام تحويل پرونده مقربي آنها را دستگير كنند. در گفته هاي ثابتي هيچ اشاره اي به اين بخش هاي ساواك نمي شود.
ادعاهاي ثابتي تركيبي است از راست، راست نمايي، دروغ و دروغ سازي. مثلا از معدود حرفهاي راست او اين است كه حميد اشرف رهبر چريك هاي فدايي خلق، پيشنهاد جاسوسي براي شوروي را رد كرده بود. يا اينكه ساواك به خانواده مخالفان كاري نداشت و مانع تحصيل دانشجويان مخالف و حتي دانشجویان زندان رفته نمي شد.
در مقام راست نمايي مي گويد كه تيمور بختيار آدم وطن پرستي بود در حاليكه هيچ نشانه اي از اين ادعا وجود ندارد و معلوم نيست كه اگر چنين بود چرا خود ثابتي مامور قتل او شد.
در مقام دروغ گويي، منكر شكنجه در ساواك مي شود. حال آنكه اگر در ميان اين همه آدم زنداني و شكنجه شده و خاطرات نوشته، حتي يك نفر آدم صادق و با وجدان وجود نداشته باشد و همه دروغ گفته باشند، چگونه مي توان منكر گزارش مكتوب نهادهاي مستقل حقوق بشري در باره شکنجه مخالفان حکومت پهلوی شد؟! .
دروغ سازي هاي ثابتي هم شامل آندسته مطالبي است كه براي اولين بار توسط او بيان مي شود و با شناخت هاي معمول از مناسبات قدرت در رژيم پهلوي همخواني ندارد و به دليل فوت افراد نامبرده، امكان راستي آزمايي آن فراهم نيست. مثلا مي گويد اشرف پهلوي با من تماس گرفت و با گريه خواهان آزادي داريوش اقبالي شد. اشرف پهلوي كه به جز مصدق، همه نخست وزيران پهلوي جلوي او خم و راست مي شدند و با آن روحيه اي كه داشت با تشر تلفني وزير و وكيل عزل مي كرد، چگونه ممكن است كه چنين تقاضايي را با به جاي نصيري رئيس ساواك، از ثابتي بخواهد!
با همه اينها، به نظر نمي رسد كه ثابتي حتي به دنبال بيان يك روايت منسجم تاريخي و تصحيح روايت هاي ديگر باشد. غرض اصلي او، استفاده حداكثري از فضاي دلمرده و ياس آور كنوني براي ايجاد ترديد در باره همه ارزش ها، باورها و نمادها و انتقام از همه نيروهايي است كه در ميانه دهه 50 حكومت ساواك محور پهلوي را به چالش كشيده بودند.
سلاح او « بهتان» با هدف تحقير و ترور شخصيت منتقدان و مخالفان وقت است. مهارت اصلی او حتی در اوج قدرت هم ملکوک کردن، پرستو فرستی، اعتراف گیری و قتل های مشکوک دگراندیشان بود که هنوز هم آن سلاح اهریمنی را بر زمین نگذاشته است. بيان علني آنچه او عليه مثلا فساد اخلاقی نویسنده مشهور غلامحسين ساعدي مي گويد حتي اگر درست باشد، اقدامی به غايت غير اخلاقي و غير انساني است. اگر آنگونه كه ثابتي ادعا مي كند همه مخالفان شاه جاسوس و ترياكي و فاسد و زن باره بودند، پس چه کسانی اعلیحضرت همایونی با پنجمین ارتش قدرتمند دنیا را به زیر کشیدند؟!
حرفها و ادبیات ثابتی در باره محتوای رساله آیت الله خمینی و احوالات شخصی رضابراهنی، داریوش اقبالی، جلال آل احمد، امام موسی صدر و دیگران در خاطراتش که حتی همسر نصیری را هم بی نصیب نگذاشته است، حقیقتا مبتذل و سخیف و فقط یک انتقام گیری بیمارگونه بود.
هر چند نباید فراموش کرد که سلاح بهتان و ابتذال فقط محدود به ثابتی نماند. متاسفانه حجم زیادی از کتابهایی سفارشی که طی چند دهه اخیر علیه خانواده پهلوی منتشر شده و به جای پرداختن به فرهنک و ساختار استبدادی، بر روابط ایروتیک شاه و ارنست پرون و یا فرح و رضا قطبی و احولات فریدون فرخزاد متمرکز شده اند، از جنس همین کینه توزی های کثیف پرویز ثابتی است و و چيز به فهم تاريخي مخاطبان اضافه نمی کند.
ثابتی تلنگری به اذهان جامعه و دستبردی به باور نسل جوان کشور زده است که پاسخ آن را با فیلم و سریال و کتاب و مستند و مقاله نمی توان داد. باید در عمل و خاصه در حیطه حکمرانی کاری کرد که میراث شوم ثابتی یعنی بهتان و تحقیر و شکنچه و اعتراف گیری و پرستو فرستی در حق منتقدان و مخالفان برای همیشه معدوم شود.