پیوندهای مرتبط
					
												شرکت ها و تشکل های منتخب
					
												زندگی پر رنج و سودمند استاد «بسمل» باخرزی
از استاد غلامعلی تیموري متخلص به «بسمل» آثاری چـون دیـوان شـعر « بسمل در مسیل عشق»، « عشق نامراد» و « جام آرزو» انتشاریافته است. کتاب دیوان شعرش ضـمن اینکه شرح حال بسمل است درباره تاریخ معاصر، معضلات اجتماعی رایج در آن ایام، طریقـت نقشبندیه، ارتباط صوفیان این منطقـه بـا مشـایخ افغانسـتان و نکـات تربیتـی - عرفـانی اطلاعـات سودمندی دارد.
برگرفته از مقاله خانم مرضیه اسدی:
در متن دیوان، بسمل خود را پیر حنفی مذهب و پیرو طریقـت نقشـبندیه مـیدانـد. تصوف نقشبندي، سنتی معتدل و میانه رو است و پیـروي از سـنت، حفـظ آداب شـریعت و دوري از بدعت اساس این طریقت است. در آن نه خلوت است، نه عزلـت، نـه ذکـر جهرونـه سماع. آنچه در تعالیم نقشبندي بیش از همه تکـرار شـده اسـت یکـی پیـروي از سـنت و حفـظ شریعت و دیگري توجه به حق است ونفی خواطر. صوفی نقشبندیه باید به ظاهربا خلق باشـد و در باطن با حق. بـا مـردم درآمیـزد و از بیکـارگی و یـاوگی بپرهیزد.
در دوران جوانی بسمل با زندگی سخت و مشـقت بـار و آکنـده از تنگناهـاي مـالی روبـرو میشود. به یک نمونه از این مشکلات که گویی سراسـر زنـدگی بسـمل بـا ایـن قبیـل اتفاقـات عجین شده است و روح او را آزرده خاطرمیکند، اشاره میشود:
در سـال 1340 ودر سـن 27 سالگی که صاحب دو فرزند بودند جهت کار در ترکمن صحرا و در دهه پشمک بـه کـار پنبـه چینی مشغول میشود و از قضاي روزگار دسترنج چند ماهه بسمل نصیب مشتی آفت میشود و او بدون درآمد راهی مشهد و کارگري میشـود. حقـوق کـارگردر آن سـال هـا( 1340) روزي پنج تومن و اجاره هر شب ماندن هشت قران بود. در مشهد به میهمانخانه حرم پناه مـیبـرد ولـی کارت شناسایی همراه او نیست و محبور میشـود کـه چنـدین شـب و روز در صـحن و سـراي حرم بسربرد.
پس از مدتی کارگري به ناچار به شهرستان باز میگـردد ودر دشـت کـرات کـه امروزه از توابع شهرستان تایباد است مشغول به کشت گندم، جو، خربزه و زیره میشود. از ایـن ایام به بعد تن به کار ارباب- رعیتی میدهد و حقارتهاو تبعیضهاي چنـدین سـاله را متحمـل میشود.ازمتن کتاب برمی آید که اوضاع ارباب- رعیتی درآن سالها اسفناك بـوده وبسـمل بـه خوبی این را به تصویرمیکشد. وي ازفضاي تملق و چاپلوسی برخی افـراد کـه درنهـاددهقانـان تأثیر سؤء میگذاشت وموجب بیکاري رعیت میشد در سراسردیوانش شکوه میکند.
جریان شوم چاپلوسی موجب مـیشـود کـه پـس از چنـدین سـال دهقـانی و وعـده دهقـان کردن، بسمل را از کار بیرون کنند و رفت و آمدهاي مکرر هم فایدهاي نداشته باشد. بسمل که براي کار دهقانی به روستاي نصرت آباد در نزدیکی کرات سکونت گزیده بود پس از دهقـانی نیزدر همان محل می ماند و خانه ای می سازد.
: آمــدیم در خانــهاي کــو چنــدي پــیش
سـاخته بـودیم سـر پنـاهی بهـر خـویش
بـردههـی کـان نصـرت آبـاد اسـت نـام
مردمـــی مســـکین ولـــی بـــا احتـــرام
اگرچه این شاعر عارف متصف بـه گمنـامی است و مریدانش خود در طلب وصل او، راهی کلبهي درویـش اش مـیشـوند لـیکن اندیشـه و فکرش، جزء میراث فرهنگی منطقه محسوب میشود و لازم است این قیبـل سـرمایه هـاي ادبـی حفظ و در نگهداري آنها کوشش هایی به عمل آید.
متن کامل این مقاله را که در مجموعه مقالات «همایش زبان و ادب عامه» چاپ شده است را می توانید در فایل زیر بخوانید
در همین باره
Sorry, we couldn't find any posts. Please try a different search.
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات