پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
سید حسین امیری در ایام مدیریت پارس خودرو
بیگمان سید حسین امیری یکی از تکنوکراتهای صنعت خودروسازی ایران است؛ متولد 1337 استان مرکزی بخش هزاوه؛ روستایی کوهستانی با آب و هوای مناسب برای باغداری، دارای مزارع وسیع انگور؛ و زادگاه قائم مقام فراهانی! او در بخشها و ردههای مختلف صنعت خودرو فعالیت کرده است. در سال 1383 مدیرعامل پارس خودرو شد، سمتی که تا بیستمین روز از نخستین ماه سال 1386 ادامه یافت. همین چند سال کافی بود تا پارس خودرو طعم توسعه را بچشد؛ هم از نظر میزان سرمایهگذاری و ساخت سولههای تولیدی، هم از نظر تنوع سبد محصولات و هم از نظر نگاه ویژهاش به منابع انسانی
احمد فرهادی:
اما هر چه بود پس از آنکه تغییرات اقلیم سیاسی؛ اقلیم صنعتی را درنوردید! جای خودش را به مهرداد بذرپاش داد. در سال 1385 با وی به گفتگو نشستیم؛ او میگفت: «از زمانی که به پارس خودرو آمدم، چند محور را در نظر گرفتيم. محور اول به حداكثر رساندن ظرفيت توليد بود.
دوم اينكه ميخواستيم سطح درآمد و ميزان سودآفريني آن به سطح شركتهاي مشابه برسد. اين هم اتفاق افتاد. محور سوم آمادهسازي زيرساختهاي شركت براي توليد انبوه بود. همانطور كه مستحضريد، ظرفيت پارسخودرو 35 تا 40 هزار دستگاه در سال بود كه به 185 هزار دستگاه رسيد و اين فقط با خريداري خط رنگ ميسّر نبود. بايد در كنار آن همه سيستمهاي نرمافزاري، انبارها، مسيرها و بهطور كلي تدارك و تأمين قطعات هم به همان اندازه توسعه و گسترش پيدا میکرد اينكار هم انجام شد.
محور بعدي تلاشها به بعد انساني معطوف بود. ما ميخواستيم در شركت انگيزهاي ايجاد كنيم كه جلوي ريزش نيرو را بگيرد، بخصوص كه در سال 1382 و 1383 اميد به آينده نيروي انساني در پارس خودرو به شدت كاهش پيدا كرده بود. محور اصلي تلاش ما در پارس خودرو در دو سال گذشته افزايش چسبندگي پرسنل به شركت بود؛ اين كه با افتخار بگويند ما جزء پرسنل پارس خودرو هستيم.»
او در بخش دیگری از این گفتگو در بیان علت طولانی شدن تولید ال90 چنین میگوید: «در پروژه خط ريو دوستان همه ميدانند از روزي كه من خودم قرارداد آن را با كياي كره جنوبي امضا كردم تا زماني كه وزير صنايع وقت نوار افتتاحيه را قيچي زد یازده ماه طول كشيد! حالا چرا ال90 اينقدر طول كشيد؟ آدم كه همان آدم است، سايپا هم كه همان سايپاست، فشارها از بيرون بسيار زياد است. كار در چنين شرايطي بسيار دشوار است.
یکی از آقایان هفته پيش در سخنراني اش گفته ايرانخودرو و سايپا كارگر رنو و پژو و سيتروئن هستند. این به نظر من توهین به صنعت خودرو است؛ من نميدانم اين اظهار نظر از كجا آمده، چرا به واقعيتها درست نگاه نميكنيم؟ اصلاً جايگاه ما در صنعت خودروسازي جهان كجاست؟ تويوتا سالانه 7 ميليون، فورد حدود 8 ميليون و جنرال موتورز حدود 9 ميليون خودرو توليد ميكنند؛ سايپا و ايرانخودرو با هم سالانه يك ميليون دستگاه توليد ميكنند! در حال حاضر فقط 10 تا 11 خودروساز از عهده طراحي و توليد و عرضه ميليوني در جهان برميآيند!»
«اينكه ميگويند در ايران «خودروي ملي» طراحي و براي آن سرمايهگذاري كنيم، حرف بسيار خوبي است اما به شرطي كه بتوانيد اين كار را ادامه دهيد، به شرط آن كه بتوانيد به بازارهاي جهاني راه پيدا كنيد، به شرط آنكه بتوانيد برند قابل اطميناني ارائه كنيد. براي اينكار بايد برند با نام و نشان در اذهان ايجاد كنيد.»
«به نظر من صنعت خودروي ايران براي بقا به سرمايهگذاري مشترك نياز دارد. بايد خودروسازان بزرگ بيايند كاري مشترك انجام شود يعني علاوه بر توليد برند آنها، برند ما نيز توليد و صادر شود. بايد بيايند در مديريت به ما كمك كنند. راه حل اين نيست كه پيلهاي به دور خود بتنيم! متأسفانه اظهارنظرهايي ميكنند كه جز از بين رفتن صنعت خودرو نتيجهاي ندارد!»
پینوشت:
بسیاری از کسانی که با مهندس سید حسین امیری کار کردهاند، بینش بالای او را میستایند و انتخابهای دقیق او را بینظیر میدانند. دانش و بینش او در مدیریت شرکت چنان آثاری داشته؛ که امروزه پس از گذشت دو دهه، نام مهندس امیری در یاد هزاران نفر همچنان پر قدرت به نیکی باقیست.
درست است که در گفتگوی چند ساعته ما واژه «اخلاق» به کار نرفت! اما این گفتگوی تماماً «اخلاقی» بود؛ چرا که اخلاق حرفهای به مدیران میگوید: «به گونهای عمل کنید که کارکنان شما به بودن در آن محیط کاری افتخار کنند»؛ کسانی که تجربه حضور در شرکت پارس خودرو را داشتهاند هنوز هم به آن سالها افتخار میکنند.