پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
صنعت و تجارت ابریشم ایران در عصر زندیه
ابریشم به عنوان یكی از مهمترین تولیدات ایران از روزگار باستان است كه به عنوان یك تولید بومی از یك طرف با كشاورزی و از طرف دیگر با صنایع مهمی چون پارچه بافی و فرش بافی ارتباط نزدیكی دارد.تولید این محصول در روزگار ساسانیان در ایران باستان و در روزگار صفویان در بعد از اسلام از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، در این روزگار به دلیل امنیت ایجاد شده در ایران و وحدت سیاسی حاصل از تلاشهای پادشاهان صفوی، ایران جهش بی مانندی را در عرصه اقتصادی از خود نشان داد و یكی از مهمترین كالاهایی كه باعث مثبت شدن تراز بازرگانی ایران در این دوران بود، ابریشم خام و ساخته شده است كه به صورت پارچههای ابریشمین و یا قالیهای ابریشم خود نمایی میكرد، ولی با سقوط دولت صفوی، اوضاع ایران به شدت، درچار آشفتگی میشود تا اینكه با به قدرت رسیدن كریم خان زند و بازگشت دوباره آرامش به كشور، بار دیگر شاهد تلاشهایی برای بازسازی اقتصاد ایران هستیم
ابریشم به عنوان یك كالای ارزشمند، از قدیم مشهورترین مال لتجاره ایران بوده است و اغلب كشورهای اروپایی ایران را به نام تولید كننده، ابریشم خام، پارچههای ابریشمین و قالی به خصوص قالیهای ابریشمین میشناختند. در واقع ابریشم كالای پول ساز تاریخ ایران قبل از نفت میباشد. زیرا این كالا سبك وزن و سنگین قیمت بود.( هنوز هم هست البته نه برای ایرانیان) این كالا غیر از مساله كشاورزی و كشتِ توت و تهیه بر و حمل و نقل و ایجاد كارخانه و غیر آن، برای زنان ایرانی كه در خانه بودند و كمتر وارد عرصه اجتماع میشدند كار تولید میكرد. زیرا این زنان برای گرد آوری برگ توت و حفظ دانه تخم كرم و گرم نگه داشتن آن حتی در سینه و كمربند و زیر بغل خود و بعد نیز كشیدن پیله و رشتن آن و سپس بافتن و همه كارها در تمام سال فعالیت داشتند. امروزه نیز با وجود پیدا شدن ابریشم مصنوعی هنوز نیز ابریشم طبیعی ارزش و قیمت خود را حفظ كرده است و هنوز مردان و زنان فراوانی در دنیا آرزوی داشتن لباس و فرش ابریشم را دارند در روزگار صفویه همراه با توسعه ایران صنعت ابریشم بافی نیز به كمال خود رسید و امروزه كمتر موزهای در دنیا وجود دارد كه مزین به فرشهای ابریشمین ایران عصر صفوی نباشد ولی با سقوط این سلسله و روی كار آمدن ایلات، كار شكل دیگری پیدا كرده و بسیاری از صنایع ایران یا از میان رفت و یا رونق خود را از دست داد ولی به هر حال از آنجا كه هیچ صنعت و یا شغلی یك شبه به وجود نمیآید، یك شبه هم از میان نمیرود صنعت ابریشم ایران نیز كما بیش در دوران زندیه به حیات خود ادامه داد هر چند در روزگار نادر ،اشتغالات نظامی او فرصت پرداختن به امور اقتصادی را نمیداد چنانكه لكهارت در مقایسهای بین تیمور و نادر مینویسد كه جهانگشای تاتار در خلال فتوحات نظامی و تصرف سرزمینهای تازه به فكر ایجاد راههای ارتباطی تجاری هم بود و حتی در فرصتهای ممكن از پیشرفت امور رفاهی دریغ نمیورزید ولی نادر صاحب این فرزانگی نبود و اساساً اندیشهای از این نوع در خاطر نمیپروراند.( شعبانی، چ2، 1369 ص 406) و در جای دیگر میگوید،از آنجا كه نادر شم اقتصادی نداشت، خیلی زود نشان داد كه برای رواج بازرگانی اعتبار كمی قایل است و هرگز درصدد آن نیست كه به تقویت بازارهای مالی مملكت بپردازد.( شعبانی،چ2ج1ص 406) هر چند این نظر را نگارنده تاریخ اجتماعی ایران( دكتر شعبانی) قبول نداشته و معتقد است كه برخی تلاشها توسط نادر و فرزندش رضا قلی میرزا برای بسط امور تجاری صورت گرفته است، چنانكه كمپانی هند شرقی انگلیس، در روزگار افشاریه مصدر داد و ستدهای بسیاری با تمام ایران بوده است(شعبانی ،همان ص 407) به ویژه آنكه از زمان صفویه به بعد ملاحظه میشود كه دستگاه حكومتی، خود از بازرگانان عمده محسوب شده و تلاش میكند سرنخ تمام امور بازرگانی را به دست بگیرد چنان كه در این زمان رضاقلی میرزا ( نایب السلطنه) تجارت ابریشم را در اختیار داشته و به وسیله عمال خود، كلیه محصول ابریشم تولیدی در ایالت ابریشم خیز گیلان و دیگر نقاط ایران را خریده و شخصاً به بازرگانان خارجی میفروخته است( شعبانی، 1369ص 419) در این زمان متاع گران ایران ابریشم بود كه به صورت خام و یا عمل آمده تهیه و قسمت اعظم آن به هندوستان، عثمانی، انگلیس، هلند،( شعبانی، ج1 ص 420) صادر میشد ظاهراً در دوران كریم خان اقداماتی جهت احیاء این صنعت صورت گرفت، كه هر چند ایران هرگز به مقام روزگار صفوی بر نگشت ولی تا حدودی این صنایع رونق پیدا كردند.
ابریشم ایران در روزگار زندیه
غروب دولت نادرشاه افشار مصادف شد با روی كار آمدن متوالی افراد مختلفی از این خاندان در خراسان و بروز انقلابات و گردنكشیها در سایر مناطق ایران كه این دوران پر آشوب حدود بیست سال به طول انجامید تا اینكه كریم خان زند در نهایت با از میان بر داشتن رقبای سیاسی و گردنكشان موفق شد سرانجام در سال 1179 هـ ق/ 1765 م موفق شد به عنوان سردار بلامنازع ایران در سراسر كشور به جز خراسان مسلط شود. و بار دیگر نظم و امنیت را به مناطق تحت كنترل خود باز گرداند.( لمبتون، ص 187) و با ایجاد آرامش در این كشور بار دیگر كشاورزی ایران كه به دلیل آشوبهای روزگار افشار دستخوش ویرانی شده بود رو به آبادی گذاشت. دوره حكومت كریمخان از 1144ش /1765م تا 1158ش/ 1779م یعنی سال درگذشت او، دوره ثبات و آرامش بود. كریمخان شیراز را پایتخت خود قرار داد و به قول فوران كوشید « جام شكسته عدالت را ترمیم كند» اقدامات او بر تحول و توسعه تاثیر مثبتی داشت اما عمر آن كوتاه بود.( فوران، 1377ص 139) و بهترین صفات او به گفته فسایی نیك دلی او بود، كریمخان یه دلایل متعدد در مدت 26 سال پادشاهی ( فسایی، ج1 ص 616) موفق به ایجاد نهادهای جدید در حوزه تحولات اقتصادی نگردید و همانند دیگر حكام ایرانی، قبل از خود ترجیح داد از همان امكانات موجود كه به صورت سنتی و نهادینه شده در ساختار اقتصادی ایران منتفع شود. تلاش او برای احیاء بازرگانی و كشاورزی، عموماٌ بر اساس همان الگوهای قبلی بود كشور را احیاء كند و با برقراری امنیت در جادهها، دعوت از بازرگانان به بازگشت به ایران ، احداث بناهای عمومی و طرحهای زیر بنایی و از همه مهمتر ، میزان معقول مالیاتها كوشید در راستای این سیاست گام بردارد( فوران، ص 139) و با توجه به دیدگاه عدالت محور كریم خان او بدونه اعمال زور و ضرب و شتم مردم توانست درآمدهای مالیاتی خود را به سالانه 535 هزار تومان برساند كه دو سوم درآمد مالیاتی در آخرین سالهای حكومت صفویه بود. میگویند هنگامی كه كریم خان در سن هفتاد و پنج سالگی و یا هشتاد( فسایی 1367 ص 616ج1) بدرود حیات گفت در خزانه او فقط 7 هزار تومان پول وجودداشته است كه نشان از آن دارد كه كریم به جای ذخیره پول در خزاین خود و محروم كردن جامعه از یك فعالیت اقتصادی صحیح آن را در جریان اقتصاد داخل كرده بود تا همه از این ثروت بهره مند شوند. در حالیكه زمانی كه نادر كشته شد 715 میلیون تومان در خزانه داشت و مردم ایران گرسنه و بی چیز مجبور بودند فرزندان خود را به جای مالیات تحویل ماموران دهند. تفاوت این دو در این بود كه كریم خان مورد عنایت و احترام جامعهاش بود ولی زیاده طلبیهای نادر به جز خشم كینه چیزی برای او به ارمغان نیاورد. زمان مرگ كریم خان مردم به او دعا میكردند و زمان مرگ نادر ( فوران، 1377ص 139)به نقل از جان پری)
الف: ابریشم و كشاورزی
از آنجا كه تولید ابریشم، ارتباط مستقیم با كشاورزی دارد، باید گفت كه نظام كشاورزی ایران در دوران زندیه تغییر چندانی با اسلوبهای روزگار صفوی و بعد از آن نداشت و بر همان عوامل خاص یعنی زمین، آب، شخم و بذر و نیروی انسانی متكی بود. ولی آن گونه كه از منابع بر میآید، زراعت ایران به ویژه در شیراز، اواخر عهد كریم خان ترقی كلی داشته و با حمایتی كه از كشاورزان به عمل میآمد، اوضاع و احوال به سامانی را دارا بوده است و بر اساس گزارشات موجود رفاه و آبادانی شیراز نسبت به سایر مناطق از سطح بالاتری برخوردار بود.( مالكم،1362ص 200) زیرا كریم خان با تدابیری مانند ایجاد امنیت و وضع قوانین مالیاتی معقول تلاش نمود كه كشاورزان را تشویق به بازگشت به روستاها بنماید. (فوران، 1377ص 139) و به این ترتیب رفته رفته اقتصاد روستایی را ترقی داد و با تشویقهایی كه به عمل آمد بسیاری از روستائیان كه دهاتشان از بین نرفته بود به روستاها بازگشتند و تاسیسات آبیاری تعمیر گردید و زمینهای زیر كشت افزایش یافت.( گرانتوسكی و دیگران، ص 303) مالكیت خصوصی زمین هم از نظر تعداد و هم به لحاظ مساحت املاك افزایش یافت و بنا به گفته فوران دهقانان در بهترین حالت، وضعی بهتر از دوران چهل ساله ناآرامی و اخاذی داشتهاند و وضعیتی مثل سطح معیشتی پایین و « عادی» زمان صفویه پیدا كردهاند( فوران 1377 ص 140)ولی بر اساس گزارشات برخی گزارشات به مرحلهای رسید كه فرانكلین میگوید: « در هیچ نقطهای از دنیا مایحتاج زندگی به خوبی و فراوانی شیراز به دست نمیآید.»( فرانكلین، ص 43)یكی از مهمترین محصولات شیراز در این زمان توت بوده است كه آن را خشك كرده و در زمستان مورد استفاده قرار میدادند و در كنار آن با استفاده از برگ این درخت به پرورش كرم ابریشم میپرداختند كه همچون روزگاران قبل به عنوان یك كالای تجاری دارای موقعیت مناسب بود.( ورهرام، 1368 ص 147) از قدیم الایام مراكز مهم تولید ابریشم شهرهای استرآباد، ابیورد، فسا، بردع، سمرقند، طبرستان و مرو بودند. ولی بعدها شهرهای گیلان، استرآباد، خراسان، آذربایجان، یزد، كاشان، و خوزستان نیز اقدام به تولید ابریشم نمودند كه در این میان گیلان مرتبه اول را دارا بود.( پایان نامه دكتری، دهقان نژاد ص 80) زیرا پرورش ابریشم از قدیمالایام در ایالت گیلان و مازندران ایران وجود داشت زیرا آب و هوای این دو استان برای گسترش پیله ابریشم بسیار مناسب بود و لی برای پرورش تخم كرم ابریشم بسیار مرطوب بود ولذا از خارج به ویژه از فرانسه، روسیه، تركیه، اقدام به وارد كردن كرم ابریشم مینمودند ، این كرمها پس از 45 روز رشد میكردند و در تابستان برای صدور آماده میشدند این پیلههای ابریشم برای بافندگی به میلان و دیگر شهرهای ایتالیا و یا فرانسه صادر می شدند.( لیتن، 1367ص 130)عبدالله یف نیز معتقد است كه در دوره حكومت كریم خان زند، كشور، ظرف مدت كوتاهی به پیشرفتهای قابل توجهی نایل آمد، زیرا او میكوشید اقتصاد ویران ایران را احیا نموده و بهبود بخشد. در دوره كریم خان زند، توسعه شبكههای ابیاری، اعتلای بعضی رشتههای كشاورزی و صنایع دستی دیده میشود.( عبدالله یف، ، 1336 ص38)
صنعت ابریشم بافی
نباید فراموش كنیم كه ابریشم به واسطه نرمی، شفافیت، ظرافت، و استحكام فوقالعادهای كه داراست یكی از مهمترین و گرانبها ترین الیاف نساجی بشمار میرود مصرف ابریشم در قالیهای ایران بیشتر خاص قالیهای بسیار نفیس می باشد كه به واسطه گرانی فوقالعاده آن كمتر بكار برده میشود. ( منصورورزی، 2535 ص 95)
در این روزگار به لحاظ صنعت ، هرچند مراكز بزرگ صنایع دستی و مراكز تجاری ایروان، گنجه تفلیس، مرو و مشهد ، هرات خارج از منطقه تحت مدیریت كریم خان بودند، معهذا هنوز با بقیه مناطق ایران ارتباط خود را حفظ كرده بودند. مهمترین مراكز صادراتی ایران در بنادر خلیج فارس در جنوب و در مورد ابریشم رشت و بندر آن انزلی در شمال بودند. به جز این بنادر از سواحل شیروان، باكو ، دربند، و مراكز مهم تجاری یعنی استراخان ( هسترخان) نیز، ابریشم ایران به روسیه صادر میشد.( گرانتوسكی و دیگران، ص 303)
مراكز ابریشم بافی ایران دراین زمان شهر كاشان، مركز بافت پارچههای ابریشمی محسوب میشدند و در اصفهان نیز صنایع دستی ابریشم بافی از رونق به سزایی برخوردار بودند. چنانكه آصف در زمینه ورود كریم خان به اصفهان مینویسد:« اصفاهان از استقبال نمودن و قربانی كردن و شیرینیها آوردن و پا انداز حریر و دیبا گستردن و نثار ریختن وارد شهر اصفاهان شد و در دولتخانه ملوك صفویه نزول اجلال نمود.» ( آصف، 1352ص 307) از شهرهای دیگری كه دراین زمان ازلحاظ صنعت ابریشم بافی كمتر آسیب دیده و از رونق خوبی برخوردار بود شهر یزد میباشد.( پری، 1365 ص 345) در حقیقت كریم خان تلاش نمود كه صنایع دستی كارگاههای سلطنتی را كه در دوران پر آشوب تعطیل شده بودند را بار دیگر احیا كند، هر چند این كارگاهها هرگز رونق دوران صفویه را پیدا نكرد ولی در این زمان نیز در این كارگاهها پارچهها و ظروف بلوری مرغوب تولید میشدند.( فوران 1377 ص 130) اما در زمینه قالی بافی نیز در روزگار زندیه باید گفت: در اغلب كتابهای مربوط به صنایع سخنی از صنعت فرش بافی ایران به ویژه فرشهای ابریشمین به میان نمیآید. ولی به نظر میرسد با آرامش ایجاد شده توسط كریم خان باید صنعت فرش ایران نیز حیات تازهای پیدا كرده باشد. زیرا به نظر نمیرسد كشوری كه در زمان صفویه قالیهای اعلا و زیبای ابریشمین تولید كرده و به دربارهای اروپایی میفرستاد یكباره همه چیز رافراموش كرده باشد.( دیماند، 1365 ص 266) ولی از آنجا كه دربار ایران در این زمان ویژگیهای دوران صفوی را ندارد به احتمال قوی هنر در شیراز به واسطه نظم و امنیت ایجاد شده توسط كریم خان رشد كرده ولی این بار به جای اینكه دربار مشتری زیباترین تولیدات هنری ساخته شده باشد، خانههای اشراف و ثروتمندان قدیمی ایران بود كه از هنرمندان حمایت میكرد و كالای ساخته شده آنان را میخرید و موجب حیات هنر میگردید. چنانكه در برخی منابع آمده است بازرگانان تبریزی به تاسیس كارگاههای قالی بافی نه فقط در تبریز بلكه در كرمان، مشهد، كاشان، اصفهان همت گماشته و قالیهای بافته شده را از طریق استانبول به اروپا صادر میكردند. ولی به هر حال به دلایل زیاد بافت فرشهای ابریشمین در این دوران از رونق افتاد :
عدم حمایت دربار از این صنعت به عنوان مهمترین مشتری فرشهای ابریشمین ریرا به نظر میرسد با توجه به روحیه وكیل و خواستگاه ایلیاتی آنان، قالیهای دربار باید از جنس محكمتری باشد مانند گلیم و یا فرشهایی كه از پشم گوسفند و یا پشم شتر بافته میشد.
با توجه به گرفتهاریهایی كه زندیه با دشمنان خود در گوشه و كنار داشتند فرصت چندانی برای پرداختن به صنعت فرش بافی به ویژه ابریشمین وجود نداشت.
به ویژه آنكه به واسطه جنگهای مداوم نادر و سپس آشوبهای پس از او بسیاری از اقشار ثروتمند جامعه یا ثروت خود را از دست دادند و یا به طبقات پایینتر سقوط كردند.
از آنجا كه شیراز قبل از زندیه نیز در زمره مراكز صنعت قالی بافی نبود لذا در زمان پایتخت شدن آن نیز تحول چندانی در صنایع فرش ایران ایجاد نگردید ولی از آنجا كه ایران به معنای شیراز نیست در سایه آرامش و امنیت ایجاد شده مراكز فالی بافی ( ابریشم) در كاشان، یزد، اصفهان، كرمان توانستند به اوضاع خود سر و سامانی دهند، حكام نیز غالباً از ساخت قالی حمایت میكردند زیرا این كالا مهمترین كالای صادراتی ایران به خارج كشور بود كه توسط كمپانیهای هند شرقی كشورهای مختلف خریداری میشد.
ولی به هرحال شورش افاغنه كه دوران آشوب و كشتار و سختی فراوانی را به دنبال داشت، شیرازه اقتصادی و فرهنگ ایران از جمله هنرها، صنایع و فنون و به ویژه قالی بافی را از هم گسیخت و وضع نابسامان قالی نزدیك به حدود 100 سال از انقراض صفویان تا پایان جنگهای ایران و روس در زمان فتحعلیشاه قاجار ،ادامه داشت. در این دوران بر صنعت فرش ایران لطمات فراوان وارد شد تا اینكه به دنبال استقرار آرامش نسبی در كشور زمینه كار قالی فراهم شد و با رونق نسبی كشاورزی و بازرگانی صنعت قالی هم آهسته آهسته زندگی را از نو آغاز كرد.( به كوشش عباس نامجو، 1378 ص 227) پرایس نیز معتقد است فرشبافی ایران در سدههای هیجدهم و نوزدهم برابر با قرون دوازدهم و سیزدهم هجری رونق و شكوه دوران صفوی را از دست داده بود. در این دوران همه هنرها پس از صفویه رو به انحطاط گذاشته بود.( پرایس، 1364 ص 195)
كریم خان نیز مانند دیگر سلاطین ایران از امر داد و ستد و تاثیر تجارت بر افزایش درآمدهای ملی به خوبی آگاه بود و لذا با فراهم كردن شرایط مناسب زمینه تجارت داخلی و خارجی را به خوبی فراهم كرد. و در همین راستا بود كه نسبت به اروپائیها و اقلیتهای مذهبی كه میتوانستند در این مسیر او را یاری دهند فوقالعاده رئوف و مهربان بود.( فرانكلین، ص 90)