پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

مصادره عکس یک (1)
نویسنده

قاسم خرمی

مديرمسئول

فيلم« مصادره»؛ آنچه گفت، آنچه نگفت !

اما بر خلاف تصور كارگردان فیلم « مصادره» آنچه از سال 58 به بعد، به حكم قانون زير تيغ مصادره ها رفت، اندوخته هاي ناشي از قمار و بخت ازمايي نبود، بلكه اغلب نتيجه سالها تلاش و پشتكار افرادي بود كه ذره ذره ثروت كسب كردند و يك شبه از دست دادند. مصادره ها محصول بخت و اقبال قربانيان نبود، بلكه محصول يك انتخاب نادرست سياستمداران و سياستگذاران وقت بود كه خود آنها از پيامد مخرب آن آگاهي كامل نداشتند.

اشاره:

كلمه «مصادره» براي هريك از افراد و طبقات اجتماعي در ايران امروز معنا و مفهوم خاص خودش را دارد.

از نظر نيروهاي سياسي درگير در فرايند انقلاب 57، مصادره بخشي از ايدئولوژي مهار طبقات ثروتمند و وابسته بود كه حضور آنها مانع تحقق انقلاب اجتماعي تمام عيار مي شد.

 از نظر نيروهاي مذهبي و متشرع درون دادگاهها و دستگاه قضايي وقت، مصادره اجراي حدود و انتقام الهي بود از كساني كه به ناروا ثروت اندوزي كرده و بندگان آزاد خدا را به بندگي كشيده اند.

كارگران و كاركنان بخش هاي خصوصي، مصادره را فرصتي براي مشاركت در سود و سهام موسساتي مي دانستند كه در سرمايه گذاري و مالكيت آن نقشي نداشته اند.

  اما بي گمان هيچ كس به اندازه صاحبان سرمايه و مالكان صنايع ايران، مفهوم دقيق و دردناك مصادره و خلع يد را درك نكرده اند؛ از دست دادن همه چيز در يك چشم به هم زدن!

ماجراي مصادره هاي بعد از انقلاب

خط و نشان براي مصادره اموال سرمايه داران بزرگ به سالهاي قبل از پيروزي انقلاب مربوط مي شد. نيروي هاي چپ ماركسيست براي ملغي كردن مالكيت خصوصي در ايران از مدت ها قبل روزشماري كرده بودند و سرانجام در اين مسير توانستند نيروهاي مذهبي را با خود همداستان نمايد.

 توقيف هاي خودسرانه اموال مردم، محصول هرج مرج روزهاي شروع انقلاب بود اما در تيرماه 1358 با تصويب قانون حفاظت از صنايع، مصادره اموال جنبه رسمي و قانوني گرفت و دامنه شمول آن بسيار فراگير شد. در باره مصادره ها و پيامدهاي آن بر جامعه و اقتصاد ايران حرف ها و تحليل هاي نظري بسياري صورت گرفته و هنوز هم نيازمند كنكاش بيشتر است. آنچه مشخص است هيچ چيز به اندازه مصادره سازي ها و ملي كردن ها، بر سرنوشت مالكيت خصوصي و آينده صنعت در ايران تاثير نگذاشته است.

با همه اينها، آمدن موضوع مصادره ها به عرصه فيلم و سينما، اقدام تازه اي است. فيلم مهران احمدي با عنوان «مصادره»  را شايد بتوان نخستين اثر مستقل سينمايي در باره اين موضوع حساس تاريخي به شمار آورد. اين فيلم البته به موضوع عام مصادره و روايت طنز گونه از آن، اشاره كرده و پيامد هاي آن را در حوزه زندگي يك فرد محدود كرده است اما در مجموع از آنجا كه اين اتفاق را در بستر رويدادهاي شروع انقلاب و وقايع بعد از آن توضيح مي دهد، مي تواند واجد نكات قابل تعميم به ماجراي مصادره اموال سرمايه داران و صاحبان صنايع بزرگ هم باشد.

 اين نوشته البته قصد نقد و بررسي فني و هنري فيلم را ندارد و بيشتر در صدد است تا محتواي فيلم نامه و ميزان انطباق ان با واقعيت تاريخي مصادره ها در ايران بعد از انقلاب را مورد ارزيابي قرار دهد.

 

روايت داستاني فيلم

مصادره اولین فیلم مهران احمدی(بازيگر سينما) به عنوان کارگردان و با نویسندگی علی فرقانی و تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی است. این فیلم در سال 1396 ساخته شد و در اسفند همان سال به روي پرده رفت و در مجموع جزو فيلم هاي مهم چندسال اخير سينماي ايران به حساب مي آيد. بازيگران مطرحي همچون رضاعطاران، هومن سعيدي، بابك حميديان و ميرطاهر مظلومي در آن ايفاي نقش كرده اند. صحنه هاي زيادي از فيلم بويژه اتفاقات كاليفرنياي آمريكا در ارمنستان فيلم برداري شده و چند هنر پيشه ارمني نيز در آن بازي كرده اند.  

 

 موضوع فيلم مربوط به دهه 1350 است و داستان يك كارمند رده پايين ساواك به نام اسماعيل يارجانلو ( با بازيگري رضا عطاران) است كه با حضور در كافه ها و قمارخانه هاي تهران و خريد بليت بخت آزمايي، برنده اعانه ملي ميشود و با پول حاصله يك قطعه زمين 5000 متري در منطقه عباس آباد مي خرد كه آن زمان در بيرون شهر تهران قرار داشت.  يارجانلو در جريان انقلاب و سقوط حكومت شاه به جرم همكاري با ساواك، دستگير و زنداني مي شود و توسط دوستش جلال خاوندي (با بازي بابك حميدي) فراري داده مي شود. يارجانلو در هنگام خروج از كشور  وكالت فروش زمين را به خاوندي مي دهد و خود و همسرآمريكايي و فرزندش به آمريكا مي روند. 

 

 خاوندي از افراد داراي علايق ماركسيستي است كه بعد از انقلاب در نقش مامور كميته ظاهر شده و با پرونده سازي جعلي عليه يارجانلو مانع بازگشت او به كشور مي شود و ضمنا به دروغ ادعا مي كند كه زمين او به دليل سوابقش در ساواك و نيز فعاليت هاي سياسي اش در شبكه تلويزيوني سخاپور (ميرطاهر مظلومي) در كاليفرنياي آمريكا عليه جمهوري اسلامي، مصادره شده و در صورت بازگشت جان او در خطر خواهد بود.

 يارجانلو تا 20 سال بعد جرات بازگشت به ايران و پيگيري موضوع را ندارد تا اينكه ابتدا  فرزند او زكريا(هومن سعيدي) و سپس خود او  به ايران مي آيد و متوجه مي شوند كه آن قطعه زمين اصلا مصادره نشده بلكه توسط دوستش خاوندي تبديل به يك برج مسكوني شده و خاوندي همراه با پول پيش فروش واحدهاي آن و نيز اختلاس مبالغي از پول بيت المال، به آمريكا گريخته است.

 

مصادره ها بدشانسي نبود، يك انتخاب بود

فيلم مصادره ماهيت طنز گونه دارد. اين فيلم مي توانست يك كمدي سياسي باشد اما كارگردان به عمد كوشيده است تا آنرا فيلمي اجتماعي معرفي كند و نشان دهد كه چگونه ساختار و محيط اجتماعي مي تواند بر سرنوشت آدم ها تاثير گذار باشد. به همين دليل، در تيزر تبليغاتي فيلم آورده است كه «ایران خیلی بزرگه اما این وقتی خوبه که آدم بدشانسی نباشی. برای بعضی ها زندگی یه جور قماره…ترکیبی از خوش شانسی و بدشانسی … ». فيلم از اين طريق مي خواهد بگويد كه اموال يارجانلو كه با يك قمار بدست آمده بود، حسب كم شانسي او در يك قمار و فريب ديگر از دست رفته است. به عبارتي همه اين اتفاقات ناگوار  را به بخت و اقبال يارجانلو پيوند زده است. يارجان لو كه هر شب كابوس محاكمه و اعدام مي بيند مدام با اين جمله مواجه مي شود كه :«گناهت تلف كردن عمرت بود»! اما در عالم واقع، تلف كردن عمر، گناه يارجانلو نبود.

اما بر خلاف تصور كارگردان ماجراي مصادره ها و ملي سازي ها در ايران پديده اي كاملا سياسي و ايدئولوژيك بود كه در عمل اتفاق افتاد و آنچه از سال 58 به بعد، به حكم قانون زير تيغ مصادره ها رفت، اندوخته هاي ناشي از قمار و بخت ازمايي نبود، بلكه اغلب نتيجه سالها تلاش و پشتكار افرادي بود كه ذره ذره ثروت كسب كردند و يك شبه از دست دادند. مصادره ها محصول بخت و اقبال قربانيان نبود بلكه محصول يك انتخاب نادرست سياستمداران و سياستگذاران وقت بود كه خود آنها از پيامد مخرب آن آگاهي كامل نداشتند. البته بركشيدن آن سياستمدارها نيز، محصول شور و هيجيان عمومي بودند.

 

چه كساني مشمول مصادره شدند؟

اين فيلم بر دستگيري يك عضو دون پايه ساواك متمركز است كه از ترس جان، اموال و دارايي خود را رها كرده و از كشور گريخته است. اشاره فيلم به اين موضوع كه در روزهاي نخست انقلاب، برخي افراد بدون دليل  و به خاطر نگراني هاي بي مورد، دارايي خود را رها كردند و رفتند اشاره كاملا درستي است. هزاران مورد اموال مجهول المالك به جاي ماند كه شايد هنوز هم وجو داشته باشد اما دلايل  اين اقدام به شرايط و فضاي حادث شده  آنها روزها مربوط مي شد.

دستگيري هاي خودسرانه افراد و توقيف با دليل و بي دليل اموال آنها، از روزهاي پرالتهاب بهمن 57 شروع شد. تمام گروههايي كه بواسطه سقوط پادگانها اسلحه در اختيار داشتند به ايست و بازرسي هاي شبانه در خيابانهاي تهران مشغول شدند. در ابتدا، دستگيري ها محدود به نيروهاي وفادار به رژيم شاه بود اما به تدريج بازداشت هاي خياباني افراد عادي   در دستور كار قرار  و دامنه آن از كنترل رهبران انقلاب خارج شد. امام خميني در چندين نوبت با صدور اعلاميه اي نسبت به دستگيري هاي شبانه و توقيف اموال افراد بدون مجوز قضايي، هشدار داد و هاشمي رفسنجاني مدعي شد كه نيروهاي ضد انقلاب در كميته ها نفوذ كرده اند.

عزت شاهي فرمانده رئیس‌کمیته محلی بهارستان تهران در خاطرات خود ضمن اشاره به دستگيري و اخاذي افراد توسط ماموران كميته ها مي نويسد:

«رئیس کمیته منطقة 9، هرچه اراذل و اوباش بود دور خودش جمع کرده بود. او کسانی را آورد پاسدار کرد که از آگاهی هم سرقت کرده بودند، یک حالت آپاچی و وحشیگری داشتند، متهم را که می‌گرفتند مواد، اسلحه، وسایل و پولش را برای خود ضبط می‌کردند بعد ولش می‌کردند چرا که می‌دانستند که اگر آنها را تحویل ما بدهند، خواهیم پرسید پس مواد یا اسلحه این آدم کجاست؟ مدارک جرمش کدام است؟ لذا از خیر بازداشت و اتهامش هم می‌گذشتند»(صفحه 478 ).

تمام اين اتفاقات را مي شد در دل يك رويدادي مثل انقلاب توجيح كرد اما آنچه در تيرماه 1358 تحت عنوان «قانون حفاظت از صنايع» تصويب و اجرا شد، واقعه اي از جنس خودسري هاي روزهاي پرالتهاب نبود. به موجب اين قانون اموال بسياري از سرمايه داران و صاحبان صنايع بزرگ مصادره شد. دلايل مصادره ها مختلف بود. اموال بسياري از افراد به اتهام همكاري با دربار شاه مصادره شد. برخي صنايع كه صاحبانشان به خارج فرار كرده بودند، مصادره شدند بقيه صنايع هم به دليل بروز شورش هاي كارگري و بحران مديريتي به كام مصادره ها رفتند. اينكه منشاء پيدايي آن سرمايه ها كجا بود بحث ديگري است اما در عمل بواسطه مصادره ها بسياري از واحدهاي توليدي با چندين هزار نفر شاغل تضعيف شدند و بعضا رو به تعطيلي نهادند تا جائيكه در سال 1370 حكومت تصميم گرفت برخي از آن صنايع را به صاحبان اوليه آنها باز گرداند.

 

مصادره كننده ها چه كساني بودند؟

آنچه فيلم مصادره به نمايش مي گذارد اين است كه در جريان حوادث روزها و سالهاي نخست انقلاب دو گروه از انقلابيون بر سر نحوه برخورد با بازماندگان رژيم قبل و اموال و دارايي آنها با هم در جدال و رقابت بودند. يكي گروههاي ماركسيستي كه خواهان برخورد قاطع اعم از اعدام و مصادره اموال آنها بودند و به زبان اين فيلم خواهان «برخورد سرخ» بودند و دوم گروههاي اسلامي كه خواهان برخورد ملايم، قانوني و قاعده مند در حق آنان بودند. در چند جاي فيلم هم نزاعي بين آنان در خصوص نحوه دستگيري يارجانلو در مي گيرد. در كل، اين  فيلم مي خواهد تندروي ها و مصادره هاي آن سالها را به نوعي به شيوه عمل و يا فشار نيروهاي چپ نسبت دهد.

  در منحط بودن فكر ماركسيست هاي ايراني نسبت به مالكيت خصوصي، جاي هيچ ترديدي نيست اما آنها در بوروكراسي و نظام تصميم گيري آن سالها، نقشي نداشتند. از ميان آن گروهها بيشترين ضديت با سرمايه داران را مجاهدين خلق داشتند كه حوزه نفوذ آنها هم، تاثير روي نيروهاي مذهبي بود. همانطور كه بهزاد نبوي وزير صنايع سنگين دولت موسوي در گفتگو با شماره اول مجله كارخانه دار عنوان مي كند« مصادره ها واقعا كار متشرعان مسلمان بود».

 

اختلاسگران امروز، نفوذي هاي ديروز نيستند

از ديگر بخش هاي مهم فيلم «مصادره»، دخيل كردن دوست نزديك يارجانلو يعني خاوندي در ماجراي خلع يد از اوست. واقعيت اين است كه در ماجراي دستگيري ها و توقيف هاي آن سالها، علاوه بر اراده حكومت، منافع شخصي و گروهي هم دخيل بود. علي اصغر سعيدي( جامعه شناس و زندگي نامه نويس صاحبان صنايع)  در گفتگو با مجله كارخانه دار مي گويد كه ليست اموال صاحبان مشمول مصادره ها را تجار رقيب آنها تهيه كرده بودند. در واقع مصادره ها فرصتي براي تسويه خرده حسابهاي شخصي نيز شده بود. در اين فيلم هم خاوندي كه در صدد بالاكشيدن اموال يارجانلو بود، به دروغ  عليه او پرونده سازي مي كرد و او را يكي از فعالان مخالف حكومت قلمداد نموده بود.

اما نتيجه گيري نهايي فيلم كه جلال خاوندي ماركسيست و نفوذي در حكومت كه حسب اتفاق نزديك به نام  محمود رضاخاوري( مديرعامل اختلاسگر بانك ملي)  است را به عنوان يك مفسد و اختلاسگر معرفي مي كند با واقعيت و ريشه و عوامل فسادهاي اقتصادي در ايران امروز ارتباطي ندارد.  محمودرضا خاوري و ديگر مفسدان اقتصادي كشور نفوذي نبودند بلكه افراد ناتوان و فاسدي بودند كه بواسطه گزينش هاي ظاهر بينانه و ايدئولوژيك به مقامات عاليه دست يافتند و در غياب نظارت هاي قانوني، به دزدي و شيادي روي آوردند.

جمع بندي:

در مجموع فيلم مصادره را به رغم همه نقدهايي كه مي شود به روايت آن از اتفاقات 4 دهه اخير آن وارد كرد يكي از جذاب ترين فيلم هاي چندسال اخير ناميد . فيلم البته خلا داستان مطول دارد و مجبور است اتفاقات مختلف را به هم وصل كند كه گاه دركش و تعقيبش براي خواننده مشكل مي شود اما ساخت فيلم به نحوي است كه مي تواند مخاطب را تا انتها نگهدارد. 

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها

آخرین خبرها

مطالب مرتبط

تبلیغات

۴۹۴۵۹۷۹۰_۱۹۶۸۱۷۴۰۱۳۴۸۹۲۳۰_۲۴۳۹۸۳۴۳۰۶۵۳۷۸۴۸۸۳۲_n
Maryam-Mirzakhani