پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

معرفی فعالیت ها و خدمات انجمن حامی

معرفی توانمندی ها و محصولات شرکت نورد و لوله اهواز

ماموریت شوستر در ایران

نگاهی به «ماموریت شوستر در ایران» بعد از یک قرن

ویلیام مورگان شوستر اقتصاددان، حقوقدان، وکیل، ناشر و کارشناس مالی اهل ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۱۱ برای اصلاح مالیه به عنوان خزانه‌دار کل به استخدام دولت ایران درآمد. پژوهشگران در این باره که آیا مأموریت شوستر موهبت بوده یا مصیبت اختلاف‌نظر دارند. شاید کمی از هر دو. کتاب ماموریت شوستر در ایران تلاشی است برای دیدن این مأموریت از نگاه شوستر در چهارچوب اخلاق. داستان مأموریت شوستر مسائل اخلاقی مهمی را نه‌فقط در مورد روابط آمریکا با ایران بلکه در مورد رویکرد ما دربارهٔ هر کشور دیگری مطرح می‌کند: اگر عملکرد درست و شرافتمندانه منجر به قتل‌عام صدها و شاید هزاران نفری شود که هیچ علاقه‌ای به رفتار برحق و شرافتمندانهٔ شما ندارند چه باید کرد؟ آیا فرد حق دارد شرافتمندانه عمل کند وقتی نتیجهٔ این رفتار کشتار مردم بی‌گناه باشد؟

کتاب ماموریت شوستر در ایران درباره مردی است که گمان می‌کرد اگر شان و منزلت انسانی و آزادی را برای دیگران نخواهیم، ارزش ندارد. این کتاب درباره کسانی است که تلاش کردند کشوری مدرن به وجود آورند اما همین اقدامات باعث نابودی‌شان شد.

سال ۱۹۱۱ یک حسابدار جوان آمریکایی به نام مورگان شوستر همراه خانواده به کشوری رفت که آن زمان در خارج از ایران «پرشیا» نامیده می‌شد. رفت تا امور مالی آشفته این کشور را سر و سامان دهد. کمتر از هشت ماه بعد در نتیجه فشارهای روسیه و بریتانیا مجبور شد تصمیمی بگیرد که نه فقط ماموریت او بلکه سرنوشت کشوری را که سعی داشت به آن کمک کند تحت تاثیر قرار داد.

پژوهشگران در این باره که آیا ماموریت شوستر موهبت بوده یا مصیبت اختلاف نظر دارند. شاید کمی از هردو داستان ماموریت شوستر مسائل اخلاقی مهمی را نه فقط در مورد روابط امریکا با ایران بلکه در مورد رویکرد ایران درباره هر کشور دیگری مطرح می‌کند: اگر عملکرد درست و شرافتمندانه منجر به قتل‌عام صدها و شاید هزاران نفری شود که هیچ علاقه‌ای به رفتار برحق و شرافتمندانه شما ندارند، چه باید کرد؟ آیا فرد حق دارد شرافتمندانه عمل کند وقتی نتیجه این رفتار کشتار مردم بی‌گناه باشد؟ نویسنده در این کتاب نتوانسته به پاسخ قانع کننده‌ای برسد، اما داستان شوستر ارزش تامل دارد.

نسخه اصلی این‌کتاب با عنوان The Shuster Mission to Iran: Leaving Something Worthwhile Behind در سال ۲۰۲۱ توسط انتشارات Real Nice Books منتشر شده است.

نگاهی به «ماموریت شوستر در ایران» بعد از یک قرن

درباره جون گوگان

جون گوگان می‌گوید: «با دیدن روحیه‌ای شبیه به روحیه داوطلبان سپاه صلح در مورگان شوستر، نوشتن این کتاب را اجتناب‌ناپذیر دیدم.» تجربه‌ای که با سپاه صلح در ایران کسب کرده و اطلاعاتش درباره این کشور و زبان آن به او صلاحیتی منحصربه‌فرد برای ارزیابی تلاش‌های مورگان شوستر در سال ۱۹۱۱ می‌دهد، فردی که امور مالی آشفته این کشور را بر مبنایی درست قرار داد، آن هم در زمانه‌ای که ایران به حوزه نفوذ بریتانیا و روسیه تقسیم شده بود.

گوگن دکترای تاریخ از دانشگاه میشیگان دارد و سی سال در کالج تاریخ و علوم انسانی تدریس کرده است. کتاب‌های او عبارت‌اند از کتاب سه‌جلدی نقاط عطف در تمدن غرب، هفت مقاله در دایرهالمعارف ویکتوریا، و «بازدارنده‌ها»: زنان بریتانیایی در هند، ۱۶۱۵-۱۸۵۸. او مرتب در کنفرانس‌های مختلف درباره تاریخ استعماری بریتانیا و موضوعات دیگر سخنرانی می‌کند.

گوگان در حال حاضر سرپرست بولتن خبری انجمن ایران در سپاه صلح به نام خبرنامه و یکی از بنیان‌گذاران و مدیر مکنزی اسپورت‌هورسز است. او در منچسترِ میشیگان زندگی می‌کند.

بخشی  هایی از کتاب ماموریت شوستر در ایران

«اگر ایران انسانی بیمار بود، تا بهار ۱۹۱۱ شاید کارش به سردخانه می‌کشید. ایران ورشکسته بود و عملاً حق نداشت وام بگیرد، برای کنترل نابسامانی‌های فلج‌کننده در درون مرزهایش و ولایات شمالی که عملاً، و نه رسماً, در اشغال نیروی بیگانه بود ارتش و نیروی پلیس نداشت. چشم‌انداز آینده ایران برای ادامه حیات به عنوان کشوری مستقل و یکپارچه تیره‌وتار بود.

ایران برای سامان دادن به امور خود بدون کمک مالی خارجی باید وضعیت مالی باثباتی پیدا می‌کرد. این به معنی ایجاد سازوکاری برای کنترل درآمد و هزینه بود, اما تجربه اصلاحات مالی در ایران از زمان امیرکبیر تا اتابک تجربه‌ای تلخ بود. مجلس جز دعوت از یک متخصص مالی خارجی برای ایجاد چنین سازوکاری چاره دیگری نداشت. به گفته آرتور میلسپو, که بعدها در همان سِمتِ شوستر به ایران آمد: «به تعبیری اشاره‌ای است به ناتوانی لاعلاج ذاتی برای خودگردانی یا حتی مدیریت تخصصی.» به گفته میلسپو: «… مسئله بیشتر روانی است … مثل این است که یکی از شهرهای کوچک آمریکا از شهردار، رئیس حسابداری یا رئیس پلیس یک شهر دیگر در آن سوی آمریکا بخواهد بیاید و این مسئولیت‌ها را در آن شهر بر عهده بگیرد.»

دعوت از فردی بیگانه یک چیز بود, تصمیم‌گیری درباره ملیت آن خارجی یا خارجی‌ها چیز دیگر. حرف بلژیکی‌ها را نمی‌شد زد. مقامات بلژیکی گمرک از صدر تا ذیل نه‌تنها به سبب نخوتی که داشتند بلکه به دلیل آن‌که تحمیل شده بودند مورد نفرت همگان بودند. در واقع همکاری بلژیکی‌ها با روس‌ها و شاه عامل اصلی شروع انقلاب مشروطه بود.

استخدام مشاوران بریتانیایی یا روس هم اگر نه بیشتر، به همان اندازه غیرممکن می‌نمود. امور مالی ایران هرگز مورد توجه روس‌ها نبود، استخدام مشاور بریتانیایی در تهرانی که در حوزه روسیه قرار داشت هم عملی نبود. شاید مشاوران دیگر کشورهای اروپایی برای ایرانی‌ها قابل قبول بودند, اما سِر ادوارد گری به‌حق نگران بود این افراد به دلیل استفاده از نفوذ خود به نفع منافع کشور متبوعشان سوءظن روسیه و احتمالاً بریتانیا را برانگیزند.»

قسمت دیگری از متن کتاب

سوال این بود که چه کسی پول آمریکایی‌ها را خواهد داد؟ روس‌ها برای خلاص شدن از شر آمریکایی‌ها چنان هیجان‌زده بودند که راضی شدند مواجب سه ساله را طبق قرارداد بی‌کم و کاست به آمریکایی‌ها بپردازند. خود بون اگر فقط حقوق شش ماهش را به او می‌دادند خیلی هم خوشحال می‌شد.

اما جالب توجه آن‌که، چالز راسل، وزیر مختار آمریکا، مانع عزیمت آمریکایی‌ها شد، حاضر نبود شکست ماموریت شوستر را بپذیرد. و اعضای پیشین مجلس که نمی‌خواستند کار را تمام شده ببینند از او حمایت می‌کردند. چند تن از سران مجلس در ۴ ژانویه با راسل ملاقات کردند، به او گفتند همگی مشتاق ماندن آمریکایی‌ها هستند. به راسل گفتند:«می‌دانیم کاربلد هستید، سخت کار می‌کنید و خودخواه نیستید. می‌خواهیم یادمان دهید چطور از منابع کشورمان بهره برداری کنیم و مردم را آموزش بدهیم. »

راسل برای نگه داشتن آمریکایی‌ها در ایران چنان مشتاق بود که دادن حق‌الزحمه و عزیمت آن‌ها را برخلاف دستور وزیر امورخارجه، فیلاندر ناکس، به تاخیر انداخت.

قضیه دست آخر حل شد و تا آخر ماه مارس همۀ آمریکایی‌ها کشور را ترک کردند جز سرهنگ جی.اِن.مریل که به درخواست هیئت روس و انگلیس تصمیم گرفته بود در مقام مربی ژاندارمری در ایران بماند. »

در ایران نسبت به حکومت یک جور بدبینی، یک جور میل به زدن حکومت وجود داشت. و نوعی شاعرانگی. ملک‌الشعرای بهار شعری طولانی در نکوهش نایب‌السلطنه سرود، او را «شیفتۀ اروپا»، «بی‌جربزه» و نیرنگ‌باز نامید و متهمش کرد که می‌خواسته به کمک روس‌ها محمدعلی میرزا را به قدرت بازگرداند. به گفتۀ بهار، نقشۀ او به خاطر دلاوریِ دلاورانی ناکام ماند که جنگیدند و شاه را شکست دادند. و چون شوستر «آن مشاور بسیار ارجمند» با او کنار نیامده بود، ناصرالملک نقشۀ عزل او را چیده بود:

خائنان زین کار نبود ننگشان/ کور بادا کور چشم تنگشان

بنده و روزی‌خور روس‌اند و بس/ از تمدن‌خواه تا الدنگ‌شان

(صفحه ۲۱۶ و ۲۱۷)

نگاهی به «ماموریت شوستر در ایران» بعد از یک قرن
 مورگان شوستر

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها