پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

معرفی توانمندی ها و محصولات شرکت نورد و لوله اهواز

صندوق نفت نروژ

ما و مسئله درآمدهاي نفتي ؛

چرا تجربه صندوق نروژ در ايران تكرار نشد؟

مسئله پیچیده نفت، افزون بر يكصد سال است که زندگی بشر را بر روی کره زمين تحت تاثیر قرار داده و در يك جاي عالم به رشد و توسعه و رفاه عمومي منجر شده و در سوي ديگري، زمينه ساز جنگ ها و كودتاها و كشتارها و سركوب ها و تحريم ها و تحقيرهاي ملي شده است

هلنا موسوی- داستان زندگي يك قرن اخير ايرانيان هم با داستان نفت، در هم آميخته است. سياست خارجي كشور ما از دوره رضاشاه يعني سرآغاز استخراج و فروش نفت، با كشورهاي بزرگي مثل انگلستان و آمريكا و روسيه، متاثر از نفت بوده و همين نفحات نفت منجر به وقوع كودتا و تغيير ساختار سياسي داخلي كشور هم شده است.

درآمدهاي نفتي در دهه 1340 اوقات خوشي براي اقتصاد ايران رقم زد و صنايع ايران به درجه رشك انگيزي، رشد كردند و البته بر بادكنك استبداد ايراني دميد و در آغاز دهه 50 از محمدرضا شاه پهلوي، پادشاه خودكامه و رام ناشدني ساخت كه جز با سقوطش، آرام ننشست.

در باره اثر این ماده حیاتی بر وقوع انقلاب اسلامي در سال 57 و تاثیر نوسان قیمت جهانی نفت بر جنگ ایران و عراق و حتي اثر كاهش و افزايش قيمت آن بر باز و بسته شدن فضاي سياسي و كيفيت انتخابات و همچنين، بريز و بپاش ها و اختلاس هاي دوران احمدي نژاد و بعد از آن، گفتني ها كم نيست و ديدني ها، هنوز هم قابل رويت و رصد است.

در نسبت ميان نفت و توسعه يافتگي و دموكراسي، تجربه هاي تاريخي مي گويد كه رابطه معناداري ميان آنها بر قرار نيست. برخي كشورهاي دارنده منابع نفتي مثل عربستان و چند كشور حاشيه خليج فارس، به درجه حيرت آوري از رشد ثروت رسيده اند اما ساختار قدرت آنها، همچنان غير دموكراتيك باقي مانده است. برخي ديگر مثل ونزوئلا در آمريكاي لاتين، نه به توسعه و ثروت دست يافته اند و نه به دموكراسي !

شاید در این بین، تنها کشوری که از نفرین نفت جان سالم به در برده و حکومت تمام منابع حاصله از آن را به دست نگرفته و به خرید وفادار از بین اقشار مردم  برای خود، دست نزده است و دموکراسی همچنان در آن ریشه دار و قوی باقي مانده و بنیان های آن به قدری محکم است که بیماری هلندی دلارهای نفتی گریبان آن را نگرفته است؛ كشور نروژ است.

در ۱۹۶۹و بعد از کشف نفت نروژ در دریای شمال و سرازیر شدن پول نفت به این کشور کوچک شمال اروپا، باید دید که نروژ چه روشی را در پیش گرفت که از کشوری که در دهه هفتاد میلادی، فقط نفت می فروخت تا بر روی استخراج دوباره آن سرمایه گذاری کند، به سختی در اکتشاف نفت کوشید و به جایی رسید که استخراج نفت برای این کشور با اقتصادی کوچک به صرفه نبود و حتی در ورشکستگی بازار مسکن این کشور اثر گذاشت با تاب آوری پائین و اقتصاد متزلزل چگونه بیست سال این سختی ها را تحمل کرد و بعد از طی کردن مسیری سخت و پذیرش شکست های بزرگ، به موفقیت بزرگ كنوني، رسید.

بعد از دو دهه دارا بودن نفت و شکست ها و عدم سودآوری مناسب،  افرادی در وزارت اقتصاد این کشور با اين تصور که چه کاری می توان انجام داد که شکست های بعدی صورت نگیرد، به تصمیمی رسیدند که نروژ شکست خورده در استخراج نفت با هزینه ۲۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۶ به پس اندازی با رقم 4 تریلیون دلار در حال حاضر رسیده است؛ یعنی ایجاد صندوق دخیره نفت.

شاید هدف بزرگی که سیاستمدارن و اقتصاد دان ها  اين كشور داشتند این بود که مصرف زیاد سوخت های فسیلی به هر صورت رو به کاسته شدن است. بنابر این، باید برای آن مقوله فکری اساسی انجام داد و این ثروت را برای همه نسل ها حفظ کرد.

این رویکرد نروژ برای بسیاری از کشورها از جمله عربستان و قطر و آذربایجان و حتی ایران مورد تقلید قرار گرفت و هر کدام از این کشورها هم به تاسیس صندوق ذخیره ارزی نفت اقدام کردند و سود فروش این ماده حیاتی را به این صندوق منتقل کردند اما هيچ كدام آنها در اين زمينه به پاي نروژ نرسيدند.

آنچه صندوق درآمدهاي نفتي نروژ را از ديگر كشورها متفاوت كرد، بروز بودن، سرمايه گذاري هاي هدفمند و بوي‍ژه شفافيت برآمده از دموكراسي تاريخي آن كشور بود. به طور مثال عدم سرمایه گذاری در شرکت های تولید صنایع هسته ای، کارخانجات دخانیات، تولیدات شهرک های اسرائیلی و حتی فروشگاه های والمارت به علت، مشكلات حقوق بشری این فروشگاه ها در بهره كشي از کارگران و … است که این شفافیت را در سایر صندوق ها به طور مثال صندوق کشور خودمان نمی توان شاهد بود.

در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد حتی اعلام ميزان سرمایه این صندوق جزو اسرار دولتی بود و سال ها اعلام عمومی نمی شد و در عوض، از اندوخته این صندوق، در سفرهای استانی رئیس جمهور برای درخواست های عمومی و روتین شهروندان خرج می شد و در زمان هایی حتی خبر خالی بودن این صندوق در کشور پخش شد که با عكس العمل منفي بازار مواجه شد.

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که آيا رابطه اي ميان كيفيت حكمراني و شيوه بهره گيري از درآمدهاي نفتي وجود دارد؟  در پاسخ بايد گفت زمانی که سیستم سیاسی و اقتصادی در کشوری ضعیف باشد نفت هم بر مصائب آن مي افزايد و اين درآمدها به ابزاري براي بسته شدن فضاي سياسي و اجتماعي تبديل مي شود

داستان نفت در هر کشوری، داستانی مجزا و یاد گیرنده همراه با  تاب آوری است که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته و باعث شده در ميان این همه کشور نفتی، با وجود گرته برداری از روی دست نروژ، هیچ نروژ دومی پدید نیايد. بعضا چهره شهرها تغيير كرد اما زیر پوست شهر تغییری حاصل نشد. شكست كپي برداري از تجربه نروژ نشان مي دهد كه هيچ مدل اقتصادي بدون توجه به عوامل محيطي و اجتماعي، ختم به موفقيت نمي شود.

اما در ایران چه می توان کرد؟ آیا سياستمداران و سياستگذاران روزی قرار است که در دور میز نشسته و تصمیمی درست برای این ثروت نسل ها اتخاذ کنند و با پشت سر گذاشتن یک قرن بالا و پائین شدن در این صنعت از کشف و استخراج انحصاری آن توسط بیگانگان تا ملی شدن و درگیرشدن در دام بیماری هلندی توسط آن در نیم قرن پیش و تحریم و اثرات ملموس آن بر اقتصاد خانوارها، اصلاحات اساسی را انجام دهند و با ترسیم مسیری شفاف برای شهروندان و کسب اعتماد جهانی و ورود عزتمندانه به بازارهای جهانی با رعایت اخلاق و شفافیت از این میراث اکنون و آینده حفاظت کرده و با پذیرش شکست مسیر فعلی، افکار عمومی را با خود همراه سازند و از این میراث و امانتی که در دستان ماست به درستی استفاده کنند؟ هنوز بايد منتظر ماند.

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها