پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
10 اسفند سالروز درگذشت سید جواد طباطبایی مدافع بزرگ زبان فارسی و هویت ایرانی
دکتر سید جواد طباطبایی روز دهم اسفند 1401 در گذشت. به مناسبت در گذشت این فیلسوف بزرگ ایرانی، مهمترين يافتههاي کتاب «دیباچهای بر نظریه انحطاط ایران» را بازخوانی می کنیم . این كتاب و ديگرآثار دكتر طباطبايي مثل خود او هميشه هواداران و منتقدان سرسخت داشته است. آنچه مسلم است در اين كتاب او سيرتاريخ ايران و غرب را يكسان تلقي كرده و تجدد را معياري براي ارزيابي سنت قرار داده است كه اين موضع ممكن است به فهم كامل مسائل ايران كمك نكند. تاكيد مضاعف این کتاب بر بُعد انديشه و فلسفه سياسي، مانع از لحاظ کردن دیگر عوامل بویژه عامل جامعه شناختی و اقتصاد سیاسی در تحلیل عقب ماندگی ایران شده است. طباطبايي از جامعه شناسي كه تاثير نيروها و ساختارهاي اجتماعي در تحول جوامع را توضيح مي دهد نه تنها استفاده نمي كند، بلكه به زشتي ياد مي كند.
او زاده 23 آذر 1324 در شهر تبريز است كه براي تحصيل در رشته علوم سياسي به تهران آمد و سپس به فرانسه رفت و در اواسط دهه 1360 با اخذ دكتراي «فلسفه سياست»، به ايران بازگشت و به عضويت هيات علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران درآمد.
طباطبايي را واضع نظريه «ايرانشهري» مي دانند كه تلاشي نظري براي صورتبندي و تبيين مسائل ايران، از ناحيه تطور و تحول فرهنگ و انديشه سياسي در بستر تحولات تاريخي است. او ، پروژه مطالعاتي خود را تحت عنوان كلي «تاملي در باره ايران» پي گرفت كه محصول آن، انتشار چندين جلد كتاب غني و وزين شد. طباطبايي دوسالي است كه از ايران مهاجرت كرده و اكنون در آمريكا سكونت دارد.
مضمون همه نوشته هاي طباطبايي دعوت به «انديشيدن» است و مي كوشد تا از همين ناحيه، فاصله تمدني، اقتصادي و صنعتي ايران امروز با غرب را توضيح دهد. به نظر او، انحطاط ایرانی ها از زمانی شروع شد که پایداری از حوزه اندیشه از بین رفت و این باعث بروز تنش هایی در درون جامعه، بین جامعه و حکومت، میان ایرانی وانیرانی و در نهایت تنش های سیاسی در نظام اقتصادی شد.(ص 375).
به عبارتي، تا زماني كه حكومت هاي ايراني بر مدار خردگرايي و اعتنا به هويت ايراني و زبان فارسي حركت كرده اند، رو به اعتلا نهاده و زماني كه «مذهب»، «ايدئولوژي» و «قوميت گرايي» را جايگزين «فلسفه» و «انديشه» كرده اند، از حركت بازمانده و در ورطه استبداد و فرمانروايي خودكامه فرو غلطيده اند.
طباطبايي، ظهور جنبش هاي افراطي و تروريستي در سر زمين هاي اسلامي را، به خاطر عجز در فهم و پاسخگويي به پرسش هاي عصر جديد، ايدئولوژيك كردن اسلام و مبارزه باغرب و رشد جريانات قوم گرا بويژه «پان تركيسم» در ايران را نتيجه «درآمیختگی نوعی فراموشی تاریخی با افسانهبافیهای به ظاهر تاریخی میداند که بدل به ملغمهای از بیسوادی و بیشعوری شدهاست». از نظر او، راه درمان اين كج تابي معرفتي و كج روي تاريخي نيز، بازگشت به« فرهنگ ايراني» است؛ فرهنگي كه نه متعلق به يك قوم، بلكه دستاورد تاريخي همه اقوام ايراني است. زبان فارسي هم شالوده ملّیت و تشخص همه ایرانیان است و هيچ گاه مانعي در برابر تعالي زبان هاي ديگر نبوده است.
معرفي کتاب «دیباچه ای بر نظریه انحطاط ایران»
يكي از آثار مهم سيد جواد طباطبايي كه در سال 1381 انتشار يافت و واكنش هاي زيادي برانگيخت، كتاب ««دیباچه ای بر نظریه انحطاط ایران» است. اين كتاب، تاریخ ایران از حیث اندیشه سیاسی را به دو دوره قدیم و جدید تقسیم مي كند. دوره قدیم شامل دوره باستان تا ساسانی ها و از برآمدن اسلام تا آغاز صفوی ها است و دوره جدید از صفوی تا مشروطه به عنوان« دوره گذار» و از مشروطه به بعد تحت عنوان «دوران تلاش برای تجدد» تقسیم می شود. براي فهم ریشه دگرگونی های سده اخیر ایران بايد به دوران گذار يعني از صفويه تا مشروطه، رجوع كرد.
1- دوران قديم و عصر ايرانشهري
به نوشته طباطبايي، در ايران باستان، ميان حكومت ها و فرهنگ وهويت ايراني تا حد زيادي هماهنگي و تطابق وجود داشته است. در اندیشه ایرانشهری، «شاه» و«فرهنگ ایرانی» ستون بقاء ایران بودند. پادشاه در ایران باستان، رمزی از وحدت در تنوع اقوام بود، هرچند خودکامه نبود (ص 145) اما در ادوار بعدی که فرمانرواهاي غیر ایرانی و «انيراني» (عربي، مغولي و تركي) حاکم شدند، فرهنگ ایرانی مقاومت نشان داد و منجر به ظهور مجدد هويت ايراني شد كه فردوسي شارح آن بود. البته ايراني ها در دوره حكومت ترکان و مغول ها، به خاطر حفظ کشور به دنبال مصالحه رفتند و به نوع زوال، آگاهی نداشتند.
در دوره اسلامی هم تلاشهايي براي تجديد اندیشه ایرانشهری انجام شد اما مبنای آن تثبیت وحدت و حذف کثرت ها بود؛ بنابراین به ظهور اندیشه سلطنت مطلقه منجر شد.(ص 146) و در نتيجه، اندیشه ایرانشهری از« عمل» به درون ذهن ( شعر و عرفان ) برده شد. در پایان عصر زرین قرون 4 و 5 ترکیبی از تصوف زاهدانه و «دین عجایز» جای خردورزی را گرفت و تبیین آگاهی ملی از قلمرو اندیشه خرد گرایی به حوزه ادب فارسی قرن 6 تا 9 رفت و اين امر، باعث حفظ هویت ايراني شد اما ميان حكومت و هويت ايراني شكاف ايجاد شد.
در دوره حكومت هاي اسلامي و تركي بر ايران، شاه به یگانه نهاد دولت تبدیل شد و هویت ملی در بیرون ماند. پادشاه نه سامان بخش، بلکه جانشین نظام شد(ص 148).از اینرو، کشور میان «خودکامگی شاهان مقتدر» و «نابسامانی شاهان سست عنصر»، در نوسان بود( ص 150) مع الوصف، استمرار هویت ملی به استمرار شکاف ملت و حکومت منجر شد و زمینه ای برای تاسیس «دولت ملی» در ايران فراهم نکرد ( ص 156).
روند شکل گیری مفهوم دولت در غرب با توجه به نقش کلیسا، واجد ویژگی هایی است که در تاریخ ایران پیشنه ای نداشته (ص 129) و در واقع دولت به معنای state همیشه از نظام سیاسی ایران غایب بوده است. ایران و يا به گفته گوبینو«سنگ خارای ایران» ورای ملت و حکومت همیشه تداوم یافته است. نه حکومت ها توانسته اند خود را بر مردم تحمیل کنند و نه مردم توانسته اند دولت ملی ایجاد کنند ( ص 146).
2- دوران جديد؛ عصر گذار از سنت به تجدد
به نوشته طباطبايي، دوره صفوی آغاز دگرگونی در مناسبات جهانی و جنبش نوآئینی و تجدد در غرب است. غربي ها با پيشقراولي فكري ماكياولي، اندیشه جدید را بر پایه تفکر درباره نظریه انحطاط قرون وسطي آغاز کرده اند. به عبارتي قبل از طرح و بسط تفكر جديد و قبل از هر حركت تازه اي، اول بصورت دقيق و عميق به بررسي علل انحطاط جوامع غربي و مسيحي در قرون تاريك پرداخته و باعث گسست در سنت هاي سده ميانه با دوران جديد شده اند.
اما در ايران و حتي جهان اسلام هيچ گاه در باره علل عقب ماندگي، نظريه اي ارائه نشده است و كاري كه اين خلدون راجع به علل تطور و سقوط تمدن اسلامي در پيش گرفته بود، رها شد و ناتمام ماند. چرا كه سنت هاي اسلامي بسيار متصلب بود و امكان تغيير آن، جز از بيرون وجود نداشت. از اينرو، چون در هر دوره از تاریخ ایران، علل شکست دوره قبل به لحاظ فکری و فلسفی بررسی نشده است، وجدان تاریخی دوره جدید، همیشه در تضاد با دوره قبل قرار گرفته و «دوگانگی سنت و تجدد را سبب شده است».
در تاریخ ایران سه جریان فکری شامل فلسفه سیاسی (متاثر از یونانیان)، سیاست نامه نویسی (ادامه ایرانشهری) و شریعت نامه نویسی (متاثر از دوره اسلامی) حضور داشتند که در ادامه دو جریان دیگر( يعني فلسفه سياسي و شريعت نويسي) در سیاست نامه نویسی هضم شد و به نظریه سلطنت مطلقه کمک کرد . بنابراين تفسیرهای ارائه شده از نهج البلاغه و نیز نگارش سیاست نامه ها در دوره صفويه، از منظر مصلحت عمومی صورت نگرفت، بلكه به تحکم سلنطت مطلقه کمک کرد ( ص 401و358).
ساختار حکومت صفوی مرکب از تشییع، تصوف و سلطنت بیش از آنکه« اندیشه» باشد «مذهب» بود، حتي والتر هینتس (محقق آلماني نويسنده كتاب تشكيل دولت ملي در ايران) نيز شکل گیری دولت ملی در صفویه را بیشتر با تکیه بر ایدئولوژی مطرح کرده است (ص 118) بنابراین، تكيه بر مذهب و ايدئولوژي، مانع درک شرایط جدید شده بود. صفوي ها البته بي توجه به مصالح ملي نبودند، اما در در دوران جديد، پایبندی فرمانروا به مصالح ملی باید مبتنی بر «اندیشه نو آئینی» باشد، حال اینکه در اين دوره «منطق شکست» يعني «انديشه خلاف زمان» حاکم بوده است.
به نوشته طباطبايي، شکست شاه اسماعیل صفوي از عثماني در جنگ چالدوران و امتناع از بکارگیری سلاح های مدرن، نشانه شکست اندیشه خلاف زمان بود(ص38). شاه عباس در مسیر مصالح ملی ایران اقداماتي انجام داد، اما اين رفتار ناشی از قریحه شخص او در آگاهی از منطق سیاست و الزامات قدرت بود و چون پشتوانه نظری نداشت، دوام نیاورد (ص 62) در دوره شاه سلطان حسین نيز كه منافع خصوصی جانشین مصالح ملی شد (ص 83)
غفلت از انديشه نو آئيني در ادوار بعدي و تا پايان دوره قاجاريه، كماكان ادامه داشته است. نادرشاه سرداری فاتح اما نسبت به آداب فرمانروایی در جهل بود و لشکرکشی او به ديگر كشورها از باب مصالح ملي نبود (ص 100) حتي حکومت کریم خان زند نيز نه برخاسته از اندیشه نو آئینی، بلکه برخاسته از « فرزانگی عامیانه » ریش سفیدی و کدخدامنشی پدر سالارانه بود(ص 107) آقا محمد خان قاجار هم همه رذیلت شاهان ایرانی را با هم داشت (ص 112) در مجموع رفتار فرمانروایان ایرانی هيچ پشتوانه نظری نداشت و مسير ورود ايران به دوران جديد را ناهموار ساخته بود.
ابهامات نظریه انحطاط
كتاب «دیباچه ای بر نظریه انحطاط ایران» و ديگرآثار دكتر طباطبايي مثل خود او هميشه هواداران و منتقدان سرسخت داشته است. آنچه مسلم است در اين كتاب او سيرتاريخ ايران و غرب را يكسان تلقي كرده و تجدد را معياري براي ارزيابي سنت قرار داده است كه اين موضع ممكن است به فهم كامل مسائل ايران كمك نكند.
تاكيد مضاعف این کتاب بر بُعد انديشه و فلسفه سياسي، مانع از لحاظ کردن دیگر عوامل بویژه عامل جامعه شناختی و اقتصاد سیاسی در تحلیل عقب ماندگی ایران شده است. طباطبايي از جامعه شناسي كه تاثير نيروها و ساختارهاي اجتماعي در تحول جوامع را توضيح مي دهد نه تنها استفاده نمي كند، بلكه به زشتي ياد مي كند.
ناگفته نماند كه منتقدين هم بعضا او را به سختي و زشتي نواخته اند و بکارگیری مفاهیمی چون «زوال و طلوع» و « انحطاط و اعتلا» توسط او را نشانه ای از تصلب ایدئولوژیک در تحلیل تاریخ ایران مي دانند در حاليكه خود طباطبايي وجود ايدئولوژي به جاي انديشه را از عوامل عقب ماندگي ايران مي داند. لحن سيد جواد طباطبايي خاصه در نقد ديگران بسيار تند است اما او همچنان صدر نشين حوزه فلسفه سياسي در ايران است.
کتاب دیباچه ای بر نظریه انحطاط ایران نوشته دکتر سید جواد طباطبائی در سال 1382 از سوی انتشارات نگاه معاصر تجدید چاپ شده است كه تلخيص كتاب توسط اينجانب از روي همين نسخه صورت گرفته است.
……………………………………………………………………………………………………………………………….
کتابشناسی طباطبايي به استناد ويكي پديا
کتابهای تالیفی طباطبایی را می توان در دو دسته عمده طبقه بندی کرد: تاملی درباره ایران و تاریخ اندیشه سیاسی جدید در اروپا. او بسیاری از این کتب را مورد بازبینی قرار داده است و ویراست های دوم و سوم آن را منتشر ساخته است.
ترجمه
لنین و فلسفه و سه مقاله دیگر، لوئی آلتوسر
یادداشتهایی درباره دیالکتیک، ولادیمیر لنین
فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، هانری کوربن، تهران، انتشارات طوس، چاپ نخست ۱۳۶۵.
تاریخ فلسفه اسلامی، جلد دوم، هانری کوربن، تهران، انتشارات کویر، چاپ نخست ۱۳۶۶.
تاریخ فلسفه اسلامی، متن کامل، هانری کوربن، تهران، انتشارات کویر و انجمن ایرانشناسی فرانسه، چاپ نخست ۱۳۷۳، چاپ ششم ۱۳۸۷.
تألیف
درآمدی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران، تهران، انتشارات کویر، چاپ نخست ۱۳۶۷، چاپ دهم ۱۳۸۸.
زوال اندیشه سیاسی در ایران، ویراست دوم، تهران، انتشارات کویر، چاپ نخست ۱۳۸۳، چاپ سوم ۱۳۸۵.
ابنخلدون و علوم اجتماعی، تهران، انتشارات طرح نو، چاپ نخست ۱۳۷۴، چاپ سوم ۱۳۸۶.
خواجه نظامالملک، تهران، انتشارات طرح نو، چاپ نخست ۱۳۷۵، انتشارات ستوده، تبریز، چاپ دوم ۱۳۸۵.
مفهوم ولایت مطلقه در اندیشه سیاسی سدههای میانه، تهران، مؤسسه نگاه معاصر، چاپ نخست ۱۳۸۰، چاپ دوم ۱۳۸۱.
تأملی درباره ایران، جلد نخست، دیباچهای بر نظریه انحطاط ایران، تهران، مؤسسه نگاه معاصر، چاپ نخست ۱۳۸۰، چاپ دوم ۱۳۸۱، چاپ سوم ۱۳۸۲، چاپ هفتم ۱۳۸۶. ویراست دوم : انتشارات مینوی خرد
تاریخ اندیشه سیاسی جدید در اروپا، بخش نخست از جلد نخست، جدال قدیم و جدید: از نوزایش (۱۵۰۰) تا انقلاب فرانسه (۱۷۸۹)، تهران، نشر ثالث، چاپ نخست ۱۳۸۲، چاپ دوم ۱۳۸۵.
سقوط اصفهان به گزارش کروسینسکی، تهران، مؤسسه نگاه معاصر، چاپ نخست ۱۳۸۲، چاپ سوم ۱۳۸۶.
تأملی درباره ایران، بخش نخست از جلد دوم، مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی، تبریز، انتشارات ستوده، چاپ نخست ۱۳۸۴، چاپ دوم ۱۳۸۶. ویراست دوم : انتشارات مینوی خرد
تأملی درباره ایران، بخش دوم از جلد دوم، مبانی نظریه مشروطهخواهی، تبریز، انتشارات ستوده، چاپ نخست ۱۳۸۶. ویراست دوم : انتشارات مینوی خرد
تاریخ اندیشه سیاسی جدید در اروپا، بخش سوم از جلد نخست: نظامهای نوآئین در اندیشه سیاسی، انتشارات مینوی خرد، چاپ نخست ۱۳۹۳
تاملی در ترجمه متنهای اندیشه سیاسی جدید: مورد شهریار ماکیاوللی، انتشارات مینوی خرد، ۱۳۹۵
فلسفه و سیاست، مجموعه مقالات سید جواد طباطبایی، نشر فلات، ۱۳۹۵؛ این کتاب به همراه کتاب فیلسوف سیاست که مقالاتی در بزرگداشت مقام علمی طباطبایی است، در سال ۹۵ منتشر شد.
ملاحظات درباره دانشگاه، انتشارات مینوی خرد، چاپ نخست ۱۳۹۸
ملت، دولت و حکومت قانون؛ جستار در بیان نصّ و سنت، انتشارات مینوی خرد، چاپ نخست ۱۳۹۸؛ این کتاب در امتداد تاملی درباره ایران تعریف می شود و به نوعی سومین و آخرین بخش آن است.